منو

جمعه, 27 مهر 1403 - Fri 10 18 2024

A+ A A-

تعقمی به سوره ضحی

بسم الله الرحمن الرحیم

شان نزول سوره ضحی چنانچه در مجمع البیان ذکر شده به این واسطه بودکه وقتی نازل می شود که پیامبر به خاطر انقطاع چند روزه وحی، خیلی ناراحت بودند،چون می دانید دشمنان در این مواقع آماده هر گونه سخن هستند و در پی این ماجرا سوره ضحی نازل شد و این سوره بسیار زیباست ،به محتوای این سوره خوب توجه کنید.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الضُّحَى ﴿۱﴾ قسم به روز روشن.قسم های قرآن را پی کنید از دست ندهید من باختم شاید 15 سال پیش 1یا2بار تذکر دادند که قسم های قرآنی را پی کن ببین،اینقدر درگیر کارهای خیریه و جلساتم بودم،نگاه می کردم و خیلی هایش را هم استفاده کردم ولی منسجم دنبال نکردم.قسم های قرآنی را منسجم دنبال کنید شما را به یک نقطه زیبایی می رساند چون بعد از هر چند تا قسم یک نکته ای را خداوند در آن سوره اشاره می کند که یک نقطه کلیدی است. قسم به روز روشن.
وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى ﴿۲﴾و به شب آن دم که آرام گیرد.آخر شب می شود دقت کردید،غروب می شود تقریبا هوا تاریک و اذان گفته می شود ولی هنوز تردد،سروصدا و شلوغی در اطراف انسان ها وجود دارد تا کم کم همه چیز می خوابد و یک سکوت و سکونی ایجاد می شود . و به شب آن دم که آرام گیرد.دو تا قسم از آن چیزهایی است که از عهده هیچ آدمی بر نمی آید،هیچ آدمی نمی تواند روز را روشن کند می گوید خب چراغ ها را روشن می کنم این که نشد روز.و هیچ آدمی نمی تواند شب را از زمانی که سکونش برقرار می شود به وجود بیاورد . که چه؟
مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى ﴿۳﴾ پروردگارت تو را وانگذاشته و دشمن نداشته است.اکثرتان نا امید هستید،خیلی ها هستند که هم در این جمع و هم در خارج این جمع که امیدوارم الان همسفر ما باشند و این حرف ها را بشنوند. می گفت من دیگر خودم را دوست ندارم و از خودم بدم می آید یکی از معضلاتم این است که من نمی توانم خودم را ببخشم،گفتم این کار را نکن خدا این حرف را نمی زند تو چرا می زنی؟آیه ای که در این سوره بعد از دو قسم به این عظمت ما می خوانیم این است پروردگارت تو را وا نگذاشته با تو دشمنی نکرده و تو را بیرون پرت نکرده است مطمئن باش که هنوز هم دوستت می دارد قطعا منتظر بازگشت تو است .خیلی از آدم ها را در طول عمرم دیدم به دفعات به دین وارد شده و دوباره برگشت کردند و هر بار از این که دو باره برگشتند خداوند آن ها را به بهترین وجه ممکنه پذیرفت چرا؟چون آدمی نمی خواهد سرسری حرفی را بپذیرد می خواهد بفهمد و حس کند،پوست و گوشتش آن را بفهمد بنابراین خداوند ما را به حال خودمان وانگذاشته اصلا نگران نباشید.در مورد پیامبر خیلی زیباست این تذکری که برای پیامبر می آید به این دلیل است خداوند به او می گوید امروز رسالت داری اما رسالت تو همین جا تمام نمی شود در آینده ی این کره خاکی ادامه خواهد داشت و ما امروز می بینیم که چنین اتفاقی افتاده در جایی شعله ی اعتقاد وقتی فروکش می کند و پایین می آید می خوابد شما می فهمید من چه می گویم در جایی دیگر آن شعله بالا می کشد در جایی که قبلا اثری از شعله و دین نبوده این به عهده خداوند است می گوید بعد از تو این ها ادامه خواهد داشت همچنان که بعد از پدربزرگ و مادر بزرگ های ما دین ادامه پیدا کرد به ما رسید بعد از این هم ادامه خواهد داشت و این جریان پیوسته خواهد بود،این جریان قطع شدنی نیست. وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى ﴿۴﴾و البته آخرت برایت بهتر از دنیاست. ما اکثرا در دنیا می گردیم تا ببینیم خداوند چه چیزی به ما می دهد و با ما چه کار می کند؟ اگر ببینیم آن چیزهایی که ما دلمان می خواهد به ما داده می فهمیم خدا ما را دوست می دارد اما خیلی جاها اینگونه نیست خداوند می فرمایند درست است که تو در دنیا می خواهی از لحاظ روحی،قلبی ارضا و اغنا بشوی ولی تو مطمئن باش دنیا کوتاه است.آخرت برای تو بهتر از دنیا است من در این سه روز گذشته شاهد یک ماجرایی بودم که به طرز عجیبی هول انگیز به این دلیل آدمی را در پایین ترین سطح مالی یعنی به جایی رسید که زیر خط فقر است یک امتحانی پس داد من حیرت کردم یک ماجرایی را اگر دستش را روی قرآن می گذاشت و قسم می خورد که این طور است کار تمام بود،نه پول اضافه می داد نه به سختی می افتاد ، نمی دانید چقدر سختی کشید ولی به هیچ قیمتی حاضر نشد این کار را انجام بدهد خوشا به حال و خوشا به سعادتش.10 تا عید غدیر جشن می گرفت خرج می داد این قدر در این دنیا برنده نبود ما را دمادم خداوند امتحان می کند مواظب باشید آخرت را به خاطر دنیا نفروشید از دست ندهید.
وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى ﴿۵﴾پروردگارت چندان عطایت کند که راضی شوی.اما ببینید این را بعد از آن می گوید نه قبل از آن.می گوید اگر تو یاد گرفتی که آخرت را بر دنیا ترجیح بدهی ، آخرت بر دنیا ترجیح دادن به این معنی نیست که شما بنشینید لباس سیاه بپوشید روی سجاده باشید آدم نبینید و تفریح نکنید نه قواعد دین را در دنیا اجرا کنید،صحیح و راضی زندگی کنید و هر دم شاکر باشید.می گوید اگر توانستی اینگونه باشی پروردگارت اینقدر به تو می دهد که تو راضی بشوی.
أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى ﴿۶﴾مگر یتیمت نیافت و پناه داد.پیامبر یتیم بود خداوند او را پناه داد ما در خیلی از چیزها یتیم هستیم در آگاهی،شناخت دین،در برخورد با مردم، در شناخت شان مقام هایی که در آن هستیم.درجلسات را جع به مقامات صحبت می کنیم ما خیلی از مواقع نمی دانیم،اگر من یک خاله هستم مقام خاله بودن چه چیزی است،یک خاله چه کاری را باید انجام بدهد که لیاقت خاله بودن داشته باشد.اگر من یک مادربزرگ هستم جایگاه مادر بزرگ بودن چه چیزی است؟فقط خریدن کادو،هدیه دادن،خیلی جاها غر زدن؟ما باید مقاممان را در دنیا بشناسیم،اگر بشناسیم ما در پناه خدا قرار می گیریم.کلامی است که روز گذشته به یک عزیزی گفتم یک خانم جوانی که با همسرش یک سری مشکلات دارد مطلبی را گفت که کاملا منطقی بود که به همسرش گفته بود بعد می گفت ناراحت شد.گفتم ببین بگذار من جوابت را بدهم حرف تو کاملا درست و منطقی و اعتراضت هم منطقی بود اما یادت باشد ما حق نداریم همیشه در حالت گلایه و غر حرف هایمان را بزنیم،می دانید ما همیشه در حال گلایه و غر هستیم.چرا این کار را کردی ؟ تو درست می گویی نباید این کارر امی کرد ولی این چرایی که تو می گویی آن قدر بار دارد که طرف زیر بارش خرد می شود و بقیه حرف تو را اصلا نمی فهمد . خوب دقت کنید خانمی به پسرش اعتراض کرده که تو چرا باید اجازه دهی دختر فلانی کنار تو بنشیند به من گفت و من فقط گوش کردم تمام کلامش را گوش کردم به او گفتم خیلی قشنگ است تو خیلی خوب مراقب فرزندت هستی ولی عزیز من چرا با این گویش ؟ چرا یک گویش زیباتری انتخاب نکردی چرا حرفت را در غالب زیباتری ندادی جایگاهتان و مقامتان را بشناسید . پدر هستی باش معنای پدری قلدر یودن نیست زور گو نیست بخصوص شما که نسل جوان هستید صاحب اولاد خواهید شد و... و به دنبالش قصه های دیگر . مگر یتیمت نیافت و پناه داد
وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿۷﴾سرگشته ات یافت پس راه نمود . یادتان بیاید در زندگی تان کجاها گیر کردید . خیلی جاها گیر گردید اما آن جاها که گیر کردید یادتان می آید چگونه به دادتان رسیدند خوب دقت کنید . امروز با عزیزی صحبت می کردم چند سال پیش یک روز رفته بودم در فلان محل تا کمک برای بچه هایم دریافت کنم به جایی رسیدم که می گفتم می شود چند مارمولک بیفتد در کتری چایمان و من نفهمم و آن را بجوشانم بعد خودم و بچه هایم آن را بخوریم و بمیریم . زندگی این طور او را به تنگ آورده بود . خانمی می آید و کنار او می نشیند گفتم این که من را نمی شناسد من هم دیگر بعدا اورا نمی بینم من هم برایش درد دل کردم . او آدرس و نشانی و شماره تلفنش را به من داد من هم سریعا به آن آدرس رفتم و پیش آن کسی که نشانی داده بودم به او گفتم و او گفت من خانمی اصلا با این اسم نمی شناسم مثلا خانم فلانی من را پیش شما فرستاده است گفت اصلا من این فرد را نمی شناسم . شماره تلفنش را می بیند و می گوید این یک شماره تلفن ناقص است این جواب نمی دهد . طرف رهایش نمی کند می گوید بقیه حرفت را بزن . یک نشانی به او داده بود می گوید بگو دو سال پیش فلان بسته فلان جای خانه شما قرار دارد برود بیاورد آن بسته مال توست . آن خانم خیلی جا می خورد می گوید بروید فلان بسته را بیاورید . می روند و می آورند . این خانم برای دخترش که به سن تکلیف رسیده بود چادر می خواست بسته را که باز می کنند می بینند یک چادر نماز دخترانه است چه کسی این را جور می کند ؟ من شما آن خانم ؟ هیچکس ما همه مان خدمت گذارانی هستیم که خداوند از ما در جایگاه مناسب استفاده می کند . وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿۸﴾می گوید مگر یتیمت نیافت و پناه داد سرگشته ات یافت پس راه نمود راهش از آنجا باز شد . محتاجت یافت و بی نیازت کرد . در طی چند سال بسیاری از احتیاجات مالی و سختی های زندگی اش برطرف شد . ما همه مان این را داریم ما در زندگی مان از این تجربیات نداریم ؟ می شود کسی بگوید ندارم هر که بگوید دروغ می گوید . یا این که که خیلی گیج است اصلا به زندگی اش نگاه نمی کند .
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿۹﴾ حالا که این طور شد پس با یتیم تندی مکن . خداوند به پیامبرش می گوید . می گوید یتیم که پیش تو می آید تو با یتیم تندی مکن مگر ما امت آن پیامبر نیستیم ؟ مگر نباید حواسمان را جمع کنیم .
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿۱۰﴾ می گوید سائل را از خود مران . کسی که نیازمند است دست نیاز به سمت شما دراز می کند دست نیازش را دور نکنید پس نزنید حتی اگر شده نوازشش کنید . در ماشین بودم بچه ای آمد نزدیک من . این بچه ها را اجیر می کنند و من دوست ندارم به اینها چیزی بدهم ولی به چشم هایش نگاه کردم با چشم هایم به او محبت کردم با لب هایم به او لبخند زدم یک عدد شکلات هم در کیفم بود و در دستش گذاشتم . همه جور می شود دیگران را رسیدگی کرد مهم آن است که نیت شما چه باشد می خواهی چه کار کنی .
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ﴿۱۱﴾ سائل را از خود مران و نعمت پروردگارت را بازگوی . این بخش را همه ما سست و کاهل هستیم ما هیچ کدام نعمت خداوند را باز گو نمی کنیم چرا تعریف می کنیم ولی برای مردم به قول بچه ها پزش را می دهیم پزش را نده .اگر راست می گویی شاکر هستی اگر فکر می کنی خدا این نعمت را به تو داده چرا به خودش نمی گویی ؟ چرا فقط برای خودش تعریف نمی کنی چرا از او دمادم تعریف نمی کنی ؟ من شب ها که می خوابم گاها شرایط جسمی سختی دارم وقتی می خوابم می گویم خدایا من را نماز صبح بیدار کن هیچ کس نیست که من را بیدار کند جز تو . من را بیدار کن که اگر صبح بیدار شوم و ببینم نماز صبح را خواب ماندم رویم نمی شود از جایم بلند شوم خجالت می کشم راضی نشو که من را خجالت زده ببینی من را بیدار کن . ووقتی بیدار می شوم برای نماز و نمازم را می خوانم هیچ کس باور نمی کند فاصله تخت خوابم تا جایی که نماز می خوانم دو تا قدم فاصله است این دو قدم را هم دستم را به تخت می گیرم و راه می روم ولی آن قدر راضی هستم آن قدر خوشحالم آن قدر شکر گزارم . برای همه چیز شکر کن . دیشب تنها نشسته بودم و ذکر می کردم می خواستم خمیازه بکشم نفسم بالا نمی آمد هر کاری کردم نفسم از این سینه بالا نمی آمد آن قدر ادامه پیدا کرد که گفتم خوب است بچه ها را خبر کنم دوباره گفتم بچه ها را چه کار داری به خودش بگو . گفتم خدایا نفس نمی آید . اگر لازم است که بیاید من مزاحم بچه ها نشوم اما اگر قرار است اصلا نیاید کلا قطعش کن . به ثانیه نکشید نفسم جا آمد بعد چه قدر شکر کردم چه قدر گفتم خدایا جز تو هیچ کس نمی توانست به داد من برسد . نعمت پروردگارت را باز گوی به خودش برای خودش تعریف کنید حسد آدم ها را بلند نکنید.

نوشتن دیدگاه