منو

یکشنبه, 18 شهریور 1403 - Sun 09 08 2024

A+ A A-

تعمقی به سوره ملک بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

 شب گذشته در سوره ملک به آیاتی رسیدیم که از دوزخیان سوال می کنند : آیا کسی برای هدایت شما نیامد که به شما بگوید چگونه باشید و چه کنید ؟ اقرار می کنند که چرا بیم دهنده ای نزد ما آمد ولی ما اورا تکذیب کردیم . گفتیم : خدا هیچ چیز نفرستاده و شماهایی که این حرف را می زنید در یک گمراهی بزرگ هستید ولی در انتها اعتراف می کنند که اگر آن حرفها را می شنیدیم و به آن فکر می کردیم الان درمیان دوزخیان نبودیم چقدر قشنگ است ! به ما می گوید که آن ها جواب می دهند : ما این کارها را کردیم حرفی که من بارها به جوان ها می زنم می گویم به حرف ما توجه کنید از تجربیات ما بهره ببرید ولی متاسفم ، گوش نمی دهند .مثل این است که به آن ها میگویی : این داغ است ، دست بزنی می سوزی ! هر چه می گویی ، یک یا دوبار سه بار ، ولی باید دستش را بزند بسوزد جِلزو وِلزش در بیاید پوستش کنده بشود بالاو پایین بپرد تا بعد بفهمد این داغ است . جنهمی ها هم همینطورند . گفتند : اگر می شنیدیم وگوش می کردیم و به آن فکر می کردیم الان در بین دوزخیان نبودیم .

فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿۱۱﴾
پس به گناه خود اعتراف می کنند . پس این آیه اینطور هست که این دوزخیان به گناه خودشان دارند اعتراف می کنند . می گویند : درست است ما شنیدیم ولی گوش نکردیم ، انجام ندادیم . پس نفرین بر اهل جهنم باد . اینها کسانی هستند که آگاهانه رد کردند چون هیچ وقت خداوند بنده ای را که نفهمیده ماجرا چیست تا بتواند اطاعت کند ، به جهنم نمی فرستد . بندگانی راهی جهنم هستند که فهمیدند و دانستند و عمدا زیر پا گذاشتند می فرماید : خیلی خوب حالا بروید جهنم . پس نفرین بر اهل جهنم باد .
إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۱۲﴾
همانا کسانی که در نهان از پروردگارشان می ترسند ، خیلی جالب است چرا خداوند می فرماید در نهان ؟ چون بعضی ها درزبان وقتی صحبت می کنند می گویند : وای ! پناه می برم بر خدا . آدم نباید از خدا بترسد ؟ اما اولین موردی که پیش بیاید گناه را انجام می دهد . اِ! مگر تو از خدا نمی ترسیدی !؟ نه نمی ترسد این مانور و نمایش اوست . خداوند می فرماید : آن هایی که در نهان از خدا می ترسند نه شعار، نه نمایش . چنین کسانی را آمرزش و پاداشی بزرگ است هم خداوند آن ها را بر خطاهای کوچکشان می بخشد و هم آنها را پاداش می دهد کسی که از خدا می ترسد در خلوت و درجلوت ، هر دوتایش را می ترسد . در آشکار گناه نمی کند ولی شعار نمی دهد . در نهان هم گناه نمی کند .
وَأَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۱۳﴾
وگفتارتان را پنهان کنید یا آشکار، همانا او به راز دلها آگاه است . الان گفتم ، در زبان پناه می بری بر خدا و می ترسی . ای وای ! یعنی این آدم هایی که این کارها را می کنند از خدا نمی ترسند ؟ پایش بیفتد که خودت هم انجام می دهی ! خداوند می فرمایند : گفتارتان را پنهان کنید یا آشکار ولی او به راز دلها ی شما آگاه است . چنان که در زمان پیغمبر(ص) ، مشرکین و منافقین و کافرین کلامهایی را به کار می بردند بعد می گفتند : یواشکی با هم بگوییم بعد خنده هم می کردند تا کلام ما را خدای محمد (ص) نشنود . پیغمبر(ص) که این حرفها را از این آدمها نمی شنید خداوند این آیه را نازل کرد . پس درهمه زمینه ها و در همه مسائل مواظب گفتگوهایتان باشید .
أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿۱۴﴾
آیا آنکه آفریده نمی داند ؟ بچه های کوچک را نگاه کنید ، به مادرش می گویید : فکر می کنم این بچه گرسنه است .می گوید : من مادرش هستم یا شما ؟ چرا ؟ چون او باردار شده و به دنیا آورده است او الان به بچه می رسد فکر می کند بهتر از هر کس دیگری میداند ، تازه خالقش نیست حمل کننده اش بوده است . حالا ، آیا آن کسی که انسان ها وموجودات را آفریده است ، نمی داند ؟ نمی تواند بفهمد ؟ او نکته بین آگاه است . لطیف یعنی باریک بین یعنی خداوندی که خالق موجودات خیلی ریز است . سه چهار شب پیش قبل از محرم نشسته بودم مطالعه می کردم بعد چون چشمم یک خرده ناراحت بود ، فکر کردم چیزی که می بینم اشکال چشمم است . یک دانه پشه به قدر سرِسوزن و سیاه ببین چقدر نقطه ای و ریز ، نوک تیز مداد ، روی صفحه کاغذ من دایم جابجا می شد . گفتم : وای خدایا ! من حتما باید دکترم را بروم ببین ! نرفتم از وقتی چشمم را جراحی کردم ، مسئله پیدا کردم بعد یک خرده دقت کردم دیدم نه ! این واقعا حرکت می کند آرام دستم را بردم گذاشتم رویش بعد دستم را بلند کردم دیدم واقعا یک موجود ریز است . خداوند موجودات بسیار ریز را آفریده حتی آن زمان که قرآن نازل شد که کسی از موجودات ذره بینی خبر نداشت. امروزه به وفور در علم آمده کشف کردند و دیدند . خدا هم نکته بین است هم ریز می بیند هم ریز می آفریند و هم به آنچه می آفریند آگاه است . من قدم مثلا می شود یک متر و پنجاه ، یک متر و هشتاد خیلی بزرگم ؟ در محضر حضرت حق به اندازه آن نوک سوزن هم حساب نمی شوم . چطور ممکن است به من و شما آگاه نباشد ؟ نداند چه فکری می کنی ؟ نداند برای چه، چه هدفی داری ؟ چه اندیشه ای داری ؟ نداند که شما زبانت و فکرت قلبت با هم همسو و یک سو نیست . مگر میشود ؟
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ ﴿۱۵﴾
اوست که زمین را برایتان رام کرد . نمی دانم شما شتر سوار شدید یانه ؟ بسیار حیوان آرامی است می نشیند روی زمین شما می روید روی گُرده اش می نشینید بعد یواش یواش یکی یکی پاهایش را جابجا می کند خودش را بلند می کند ولی با همه اینها می جنبد . یعنی هر چیزی که خلق شده خداوند است حتما می جنبد و جابجایی دارد . حالا این زمین مخلوق خدا نیست ؟ یک جا که رها می کند ببین زمین لرزه چه کار می کند؟ همه رو باهم پشت و رو می کند.اوست که زمین را برای شما رام کرد، شما الان راحت نشستی، لرزشی حس می کنی؟ تکانی دارد؟ اما فی الواقع دارد اما نه تا آن حدی که من و شما را آزار بدهد، در اختیار ماست پس در اطرافش راه بروید، ببینید چه راحت راه می روید در کوچه و خیابان می دوید، از پله ها بالا و پایین می روید برای خودتان می چرخید و از روزی او بخورید، روزی خدا شکل های مختلف است، مواد خوراکی، آن چه که از گیاهان، آن چه از حیوانات و... که به دست می آید که الحمدا... در این بخش همه ما آگاه هستیم چون همه را به سلامتی می خوریم و بعد می گوییم این دفعه گوشتش خوب نبود بو می داد، حیوان بیچاره را ذبح کردیم خوردیم بعد تازه می گوییم گوشتش بو می داد، اما ما روزی های بی شمار روی زمین داریم.یک روز در جنگلی می رفتم یک دفعه چشمم به یک درخت خیلی بزرگ و تنومند افتاد، آن قدر بلند که وقتی می خواستم بالا را نگاه کنم می ترسیدم از عقب بیفتم، یک چیز سفید رنگ نیم دایره ای به تنه درخت وصل بود، گفتم جلل الخالق تو این ارتفاع کسی آن بالا می رود و مثلا یک چوب وصل می کند مثل پیش بخاری به اندازه تنه درخت، بعد دیدیم این قارچ است آن بالا در آن ارتفاع روئیده است. خیلی چیزها در دنیا هست که روزی من و شماست که از آن هم استفاده می کنیم هم می توانیم استفاده کنیم ولی نمی کنیم، در آن چه که در دنیا اتفاق می افتد اگر تعقل کنیم اصلا یادمان می رود این پایمان یا دستمان درد می کرد و الی آخر. پس در اطرافش راه بروید و از روزی او بخورید که برانگیختن به سوی اوست، یک فرصتی به شما داده از آن بهره، لذت ببرید و کیف کنید، یک تعدای از دوستان در جنگل بودند و تماس گرفتند، به یکی از جوان ها که کمرش درد می کرد گفتم این را ببرید کمرش را به یک درخت بچسبانید، 5 دقیقه، تمام سموم و التهاباتی که در کمرش بود می توانست به درخت بدهد خودش این طرف بیاید و از درخت سلامت بگیرد چون درخت با آن تنه وقتی می ایستد و تکان نمی خورد یعنی سلامت محض است.ما خیلی چیزها روزی داریم ولی از آن استفاده نمی کنیم چون به دنبال چیزهای بیهوده ایم.
أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ ﴿١٦﴾
آیا از آن که در آسمان حاکم است ایمن هستید که شما را در زمین که به ناگاه بلرزد فروبرد
ما همه این جا صحیح و سالم نشستیم آیا فکر می کنید که خیلی ایمن هستید، شما خیلی تاج افتخار به سر خداوند زدید که اصلا زمین را برایتان نمی لرزاند یا اگر بلرزاند این سقف را بالای سرتان نگه می دارد و تکان نمی دهد، آیا فکر می کنید چنین چیزی امکان پذیر است؟ نه. چند شب پیش گفتم؛ مادر بزرگم می گفت: مادر، من را بغل این دیوار بگذارید مردنی می میرد، زنده ماندنی می ماند؛ آن هم یک نگاه است. الان یک صدای بلند در بیاید ببینید چند نفر در راه پله می دوند، چند نفر در راه پله همدیگر را له می کنند، چه خبر است؟ چرا فکر کردید ایمن هستید؟ اگر می خواهید ایمن بمانید رعایت کنید.
أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ۖ فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ ﴿١٧﴾
یا از آن که در آسمان است ایمنید که بر شما توفان شن فرستدپس زودا بدانید که بیم دادن من چگونه است.
ماشاا... دیگر داریم به وفور می بینیم، توفان خاک، توفان شن، توفان آب، امروز این مملکت، فردا آن مملکت، پس فردا آن مملکت، فکر کردید که ما خواهر زاده های خداوندیم که به ما نمی دهد؟ به ما هم می دهد.
پس زودا که بدانید بیم دادن من چگونه است، دارد از روزهای سخت حذرتان می دهد، می گوید اگر امروز ایمن و آرام هستید قدر بدانید.
وَلَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿١٨﴾
و البته آنان که پیش از آنها بودند تکذیب کردند پس بنگر عذاب من چگونه بود
همه این حرف ها به پیشینیان ما هم رسیده، عذاب آنها را گرفت، خوب که حالی شان شد خدا کیست، توانا کیست، یاز هم پشتک وارو زدند گفت حالا عذاب را بچشید، ما از آن ها خونمان رنگین تر نیست برای ما هم می شود بسم ا... روش درست زندگی کنیم، می گوید اگر روش درست زندگی کنیم نمی میریم؟ چرا می میریم، دیگر از 72 تن شهید کربلا بالاتر نیستیم ولی مرگی آن چنان با شکوه که تا روز ابد از آن یاد می کنند، آدم ها قصر می سازند برای چه؟ برای این که مردم آنها را به خاطر قصرشان به یاد داشته باشند قصرهای بی شماری خاک شد، پس بنگر عذاب من چگونه بود.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید