منو

دوشنبه, 26 شهریور 1403 - Mon 09 16 2024

A+ A A-

تعمقی به سوره حدید بخش اول

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: مطالب گوناگون
  • بازدید: 31

بسم الله الرحمن الرحیم

از معصوم راجع به اسم اعظم خداوند سؤال کردند، فرمودند: در سه آیه ابتدایی سوره حدید و سه آیه انتهایی سوره حشر، اسم اعظم خداوند وجود دارد گر چه که تمام اسامی خداوند اعظم است ما کدامش را می توانیم اعلام کنیم که اسم اعظم نیست ولی این توجهی که به ما دادند خوب است که به آن نگاه کنیم به خصوص زمان هایی که خیلی در استیصال و سختی قرار می گیریم این آیات را تلاوت کنیم و خداوند را به حق این اسامی قسم بدهیم که در حق ما فرج خیر بفرمایند، کمک کننده است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند هستی بخش مهربان، به نام خداوندی که رحیم است و رحمان.
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱﴾
آن چه در آسمان ها و زمین است خدا را به پاکی می ستایند و او مقتدر حکیم است.
نکته اول:هر چه که در آسمان هاست، شما در آسمان ها چه چیزی می بینید! ما جزءیک پهنه وسیع، خورشیدی در میان روز، ماهی در میان شب و ستارگانی که درخشندگی دارند و گاها نمی بینیم جزء این چیز دیگری ما نمی بینیم اما فی الواقع طبقه به طبقه موجوداتی زندگی می کنند که ما از آن ها آگاهی نداریم. در زمین ما بسیاری از موجودات خداوندی را مشاهده می کنیم و به بسیاری از آن ها هم دست نیافته ایم. ما خیلی چیزها در زمین است می بینیم و خیلی چیزها هست که نمی بینیم همه آن چیزهایی که در آسمان ها و زمین هستند خدا را به پاکی می ستایند. شما در روز چند بار خداوند را ستایش می کنید غیر از نمازهایتان چند بار خداوند را به خاطر عظمتش به یاد می آورید نه این که از او حاجت بخواهید. این ها همه در آسمان و زمین خدا را به پاکی می ستایند، او مقتدر حکیم است، بالاترین اقتدار و قدرتمندی از آن خداست. معمولاً قدرتمندها در روی زمین ظالم هم می شوند اما خداوند قدرتمند و مقتدری است حکیم، دانا واقف به همه امور.
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲﴾
فرمانروایی آسمان ها و زمین از آن اوست.
پس چرا در دنیا فرمانروا و حاکم را قبول می کنید؟ حاکمان در دنیا خدمتگذاران انسان ها هستند نه آقا بالاسر، چرا؟ چون خداوند فرمانروایی آسمان ها و زمین در اختیارش است. بالاترین فرمانروایی و بالاترین حیطه فرمانروایی از آن خداست.
می میراند و او بر هر چیزی تواناست.
زنده می کند و می میراند این زنده می کند و می میراند این قدر قصه عجیبی است، هر کجا نگاه کنی می بینی اول برای این که یک زندگی به وجود بیاید باید یک مرگی اتفاق بیفتد و چقدر ما از مرگ ها می ترسیم، مرگ ها پایان زندگی نیستند. خداوند زنده می کند و می میراند نطفه در درون رحم مادر شکل می گیرد به نوزادی تبدیل می شود و برای این که به دنیا قدم بگذارد دوره جنینی اش می میرد، ندیدید وقتی به دنیا می آید بند ناف چگونه از آن جدا می شود و تبدیل به یک چیز بی مصرف می شود. در دنیا زندگی می کند آن قدر به زندگی ادامه می دهد تا جایی که خداوند مقدر کرده و روزی می رسد که این لباس بدن را همانند بند ناف به خاک می سپارد و از دنیا می رود علی الظاهر از این دنیا خارج می شود ولی در واقع یک زندگی دیگری را آغاز می کند.
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳﴾
اوست اول، آخر، ظاهر، باطن. 4 تا صفت است که این 4 مورد را به آن فکر کنید. شما یک موجود در این عالم پیدا کنید که در حیطه این 4 مورد بگنجد، هر 4 تا را با هم داشته باشد اول بوده تا آخر هم خواهد بود، ظاهر بوده باطن هم است. شما می گویید نه نمی شود خدا را دید، بله نمی شود دید، من هم می گویم نمی شود. خدا را می شود زندگی کرد شما در آغوش خدا مثل ماهی که در آغوش دریا زندگی می کند، زندگی می کنید. در این چند سال گذشته بارها در حسینیه نشسته بودم و همین طور آقایان در ردیف اول و خانم ها در پشت سر، همیشه گفتم ببینید بین من و آقایان در ردیف اول پُر است خالی نیست، شما هم پرسیدید چه چیزی پر است؟ در آن وسط چه چیزی است؟ خدا. خدا وسط ما است چون همه ما در درون خدا زندگی می کنیم منتها مهم این است که بفهمیم.
او به همه چیز دانا است، همه چیز را می داند.
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ مَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَ مَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا يَعْرُجُ فِيهَا وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۴﴾
او کسی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید.
شش روز در حالی که کوچک ترینش ما انسان ها هفت هاله داریم. راجع به آسمان ها که خداوند در قرآن صحبت می کند می گوید هفت آسمان. در شش روز آفرید حالا امشب نمی خواهم راجع به آفرینش گفتگو کنم فقط می خواهم توجه بدهم.
سپس بر کرسی قرار گرفت.
آن آفرینش روز هفتم چه چیزی است؟ دنبال آن بگردید من نمی گویم چه چیزی است من به دنبال آن گشتم پیدا کردم، برای من است شما هم بروید بگردید پیدا کنید به خودتان زحمت بدهید اگر به راحتی به دست شما بدهیم به راحتی از دست می دهید از خاطر می برید. آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر کرسی قرار گرفت این هفتمین چه چیزی است آن کرسی چیست؟ مترجم در پرانتز تدبیر جهان نوشته ولی بگردید و پیدا کنید، اگر نگردید و پیدا نکنید از دنیا بروید باخته اید چون باید پیدا می کردید.
آن چه در زمین فرو رود و آن چه از آن بیرون آید، آن چه از آسمان فرود آید، آن چه در آن بالا رود، همه را می داند.
ظاهر این جملات ظاهر بسیار مفهوم و قابل درکی است؛ از آسمان چه چیزی پائین می آید؟ باران، برف. از زمین چه چیزی بالا می رود؟ بخار می رود آن بالا دوباره تبدیل به آب می شود بر می گردد اما مهم این است، تنها این ها نیست آن چه در زمین فرو می رود غیر از آب بارانی که در زمین فرو می رود خیلی چیزهای دیگر هم در زمین فرو می رود از جمله یک مورد اشاره می کنم. شما هر بار که نماز می خوانید هفت نقطه بدنتان که روی زمین قرار می گیرد از همان هفت نقطه یک سری امواج مضر و بد شما، از شما به زمین انتقال پیدا می کند شما آن قدر این را انجام دادید وقتی نماز می خوانید دیگر به آن واقف نیستید چون از اول هم کسی به شما نگفته بود که نماز می خوانید بی مورد نگفته اند که این نقاط باید به زمین بچسبد، دلیل دارد. امروز که من نمی توانم همه این هفت نقطه را به زمین بچسبانم چون نمی توانم روی زمین بنشینم و نمی توانم بایستم و نمی توانم خم بشوم و مثل شما نمی توانم به سجده بروم امروز آن کمبود را می فهمم. علی رغم این که سنگ یا زمین لخت وقتی پاهایتان را لخت روی آن می گذارید سرما شدیداً کمر و کلیه ها را آسیب می زند اگر دائمی باشد ولی من کمبود دارم هر روز شده یک ربع وقتی که برای وضو می روم دیگر جوراب یا پاپوش نمی پوشم چون آن چیزی را که باید از خودم عبور می دادم عملاً نمی توانم امروز آن را می فهمم خدا کند قبل از این که به روزی بیفتید که اجبارا بفهمید، الان بفهمید. جوان های ما وقتی نماز می خوانند نمازهایشان 10 برابر نماز من ارزشمند است چون همه وجودشان سجده می کند من نمی توانم. قبل از این که به این جا برسید قدر بدانید و بهره اش را ببرید.
هر کجا باشید او با شماست.
پس جایی نمی توانی پیدا کنی که او با شما نباشد. رفتند خدمت معصوم گفتند آن قدر دلم می خواهد گناهی کنم؟ گفت خب انجام بده. گفت واقعاً بروم گناه بکنم؟ گفت بله، گفت آخر چطور می شود؟ برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند، خدا کنار تونباشد. هر کجا که هستید خدا با شما هست مراقب افکارتان، چشم ها، گوش های نازنین و زبان باشید. مواظب چشم و ابروهایتان باشید که اشاره می کند برای تحقیر کردن کسی، همان لحظه خداوند چشم هایت را نگاه می کند خیلی از مواقع از چشم تو به بیرون نگاه می کند دلیل دارم که می گویم چون خودش گفته که آدم را آفریدم سپس نفخه الهی در او دمیدم، این نفخه الهی چه چیزی بود؟ پس خداوند در درون ما هم جاری است. وقتی چشمم نگاه می کند باید یادم باشد که خداوند نگاهم می کند، از هر چشم انگار دو تا نگاه می کند یکی آن چشم نفس من و دیگری چشم الهی من است، چگونه راضی بشوم چیز بد نگاه کنم؟ عزت، شرف، شأن و آبروی انسان بودنتان را به دیدن صحنه های زشت، عکس های منفور، فیلم های مستهجن نفروشید، دیگر به سادگی نمی توانید برگردانید.
خدا به آن چه می کنید بیناست. این بینا بودن با دیدن فرق می کند. این بینا بودن یک چیز دیگری است باید برسی، حسش کنی تا بفهمی، با کلمه چطور بینا بودن را معنی کنم آن بینا یک حسی است که باید در آن قرار بگیری، بگویی خدایا مرا همچون خودت بینا کن، آن وقت بینایی را درک می کنی.
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإ ِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۵﴾
فرمانروایی آسمان ها و زمین از آن اوست کارها به سوی خدا بازگردانده می شود.
این قدر نگران نباشید که اسرائیل کنسولگری ما را زده، در کجا آدم کشته، خداوند جوابشان را آن گونه که در قدرتش است به آن ها بدهد ولی تو چرا می ترسی و ناراحتی! خداوند هر چه را تقدیر کند همان خواهد شد؛ مواظب باش تقدیر خوب از خدا بگیری تقدیر کشت و کشتار و جنگ نگیری.
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴿۶﴾
شب را در روز فرو می برد.
دیدید شب ها کوتاه می شود، روزها بلند می شود؛ شب را در روز فرو می برد روز را در شب فرو می برد او به راز سینه ها داناست.
اما قشنگی آیه این جاست شب و روز به راز سینه ها چه ربطی دارد؟ به آن فکر کنید این ها به همدیگر ارتباط دارند. شب یعنی تاریکی، ندانستن، ناآگاهی برای منِ انسان. روز یعنی روشنایی، آگاهی، فهمیدن بسته به نوع عمل ما که چگونه با نفسمان رفتار می کنیم، این ها نسبت به هم کوچک و بزرگ و کم و زیاد می شوند. خداوند است که به راز سینه ها داناست که در این جا چه چیزی را پنهان می کنی و عیان نمی کنی.
آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۷﴾
به خدا و پیامبر او ایمان آورید از اموالی که شما را در آن نمایندگان قرار دادند.
این قدر نگو مال من، مال من، بروید قبرستان ها بالاسر قبرها بایستید از آن مُرده هایی که آن جا خوابیده اند بپرسید چند تا خانه، چقدر پول و ملک داشتی، در این یک وجب باریک. قبرها را نشان می داد در بهشت زهرا آماده کرده بودند برای دفن مرده ها من هر چه نگاه کردم گفتم خدایا لاغرترین آدم ها از این داخل نمی روند من چگونه جا بشوم، با کسی کار ندارم همیشه خودم را می بینم من را چگونه داخل قبر بگذارنند به آن عمقی. جایمان آن جاست حالا من خوشم بیاید یا خیر، نق بزنم یا نزم، پشت کسی حرف بزنم یا خیر، جایم آن جاست؛ حالا خانه دنیایی کمی بزرگ تر یا کوچک تر چه فرقی می کند ما وقتی دختر خانه بودیم هیچ کدام اتاق شخصی نداشتیم، بزرگ نشدیم؟ دانشگاه نرفتیم؟ مدرک نگرفتیم؟ آدم های موفقی در این جامعه نبودیم؟ بودیم. چرا جوان هایتان را متوقع به بار می آورید، می گوید عقده ای می شود، ما که عقده ای نشدیم، سالم زندگی کردیم.
به خدا و پیامبر او ایمان آوردید از اموالی که شما را در آن نمایندگان قرار داده انفاق کنید.
انفاق کنید هر چه بیشتر می بخشید خدا بیشتر به شما می دهد. وقتی ازدواج کردم و روزی که در منزل خودم سفره پهن کردم برای غذا خوردن همان موقع نیّت کردم یا امیرالمؤمنین سفره ما را در خانه خودمان سفره خودت بدان، سفره مان تقدیم شما. کسی جز ما دو نفر نبود از آن موقع تقدیم به مولا کردم، همیشه هم سر سفره ام را باز می گذارم هر کسی رسید بیاید و بخورد. بارها به فرزندانم گفتم مادر، سفره هایتان سفره آقا امیرالمؤمنین باشد، سر سفره تان را نبندید روی کسی حتی اگر نان خشک داشتید. چیزی برای انفاق ندارید فقط دارایی شما نان خشک است بدهید، انفاق کنید، ببخشید.
پس کسانی از شما که ایمان آوردند، خوب دقت کنید کسی که می گوید ایمان آورده ام کار سختی دارد، ایمان آوردند انفاق کردند نمی گویند آن هایی که ایمان آوردند نماز شب طولانی خواندند این قدر سرشان را به سجده گذاشتند تا جای مُهر بر پیشانی افتاد. می گوید ایمان آوردند انفاق کردند برایشان پاداش بزرگی است.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید