منو

جمعه, 14 دی 1403 - Fri 01 03 2025

A+ A A-

نزول و صعود در آیه زیبای بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ بخش سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

با رحمانیت و رحیمیت پروردگار در بسم ا... الرحمن الرحیم چه کردید؟ به کجا رسیدید؟
صحبت دوستان: فرمودید رحمان اولش به سمت نزول است بعد صعود می شود و بعد من خیلی به آن فکر کردم گفتم شاید منظورتون نعمت ها هست که آدم به چشم خودش بیاورد و ببیند از این منظر من وارد شدم و اصلا دیدم این قدر زیاد و وسیع است چشم به هم می زنیم نفس می کشیم، یک فیلمی هم می دیدم که داشتند مچ دست را پیوند می زدند که انگشتان حرکت کنند توضیح می داد که از یک مگنت هایی استفاده می کنند چون عضله ها از مچ دست تحرک را می گیرند این را بگذارند دوباره حرکت می کند فقط یک دست مصنوعی نیست، به این موضوع این جور فکر کردم که این عضلات حرکت دهنده صاف کننده خم کننده از مغز سر شروع کردیم بیاییم پایین این هم بحثی بود رسیدم به مچ دست گفتم در کسری از ثانیه اراده کنیم می توانیم دستمان را تکان بدهیم، با این دست سر شانه کنیم، غذا بپزیم، کمک کنیم، صورت بشوریم، وضو بگیریم، کتک بزنید، همه این ها هست واقعا خیلی ذهن مرا مشغول کرد که چه قدر زیاد است و قابل شمارش نیست، من دیدم این دستی که درست کرده بودند خودش یک نعمت بزرگ است، اگر ما بخواهیم تمام فرمان های مغز را، حرف زدن، پلک زدن یک سری فعل و انفعالات انجام می گیرد که از سرعت نور هم بیشتر عمل می کنند و هماهنگ و اصلا دعوا بینشان نیست، به عضلاتمان که فکر می کنم چه قدر همه شان منظم کار می کنند، بعد هم احساس کردم که اگر بخواهیم رحمانیت و رحیمیت را در دو کفه بگذاریم رحمانیت خیلی سنگین است، خیلی زیاد و فراگیر است از نور خورشید بگیرید تا همه چیز، مثل کلمه لا اله الا الله که می گویند تاجی ست بر پیشانی موحد، ولی این رحمانیت و رحیمیت هر دو وجه نورانی هستند که آن ها ما را گرفته اند یعنی ما در آن ها حل شدیم.
سوال داشتم در بسم ا... الرحمن الرحیم در سوره هود آیه 41 که حضرت نوح وقتی که کشتی تمام می شود و سکان کشتی را می گیرند که حرکت کنند به ایشان فرمان می دهند که فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا یعنی آن رحمن و رحیمی نیست، نبوده؟ یا لازم نبوده؟
استاد: خداوند عالم آن جا فرمانی را که برای نوح صادر کرده در کتاب ما، برای ما مطرح کرده، برای نوح، برای قوم ما چه بود؟ بسم الله الرحمن الرحیم، آن در جایگاه خودش، این در جایگاه خودش است، کلام خدا همیشه کامل است هیچ وقت ناقص نیست، چه طور سوره توبه اصلاً با بسم الله شروع نمی شود، در جایی آن شکل است در جایی این شکل.
ادامه صحبت: یعنی در اضطرار فقط بسم الله را بکار ببریم مثلا دیدید سفره می اندازند می گویند بسم الله یعنی بفرمائید، یا بهتر است که کاملش را بگوییم
استاد: چرا باید این طور بکار ببریم؟ من ترجیح می دهم که کامل بگویم. حالا بماند که در کربلا وقتی می خواهیم بگوییم آقا برو جلو، آقا / خانم مواظب باش، می گویند یا الله، من بالاخره نفهمیدم این یاالله یعنی چه؟ قدیم هم وقتی آقایان می خواستند وارد جایی بشوند می گفتند یا الله که خانم ها خبردار بشوند یک آقا دارد می آید. در کل بسم الله را بکار می برید کامل به کار ببرید.
صحبت از جمع: من آمدم به پیامبر و اهل بیت نگاه کردم ببینم که تو بسم ا... الرحمن الرحیم چه طور می گنجد؟ بعد دیدم که این بزرگواران برای همه بودند ولی از این جهت این جا تئوری انتخاب خیلی اهمیت پیدا می کند این که امت چه قدر می پذیرند آن که فقط پیامبر را می پذیرد یک صعودی برای خودش دارد آن که می آید ائمه را می پذیرد به میزانی که به آن ها نزدیک می شود انتخاب می کند که چه قدر این نزدیکی را داشته باشد چه قدر توسل کند چه قدر آگاهی نسبت به آنها پیدا بکند دوباره این جا یک صعودی برای خودش انتخاب می کند دیدم تو خیلی از نعمت ها این شکلی است که شاید به نظر خاص بیاید ولی در واقع به انتخاب آدم ها خیلی بستگی دارد ممکن است که خیلی از نعمت ها برای خیلی از ماها باشد ولی هر چه قدر که انتخاب می کنیم که به سمت کدام مسیر برویم آن صعود برایمان اتفاق می افتد
استاد: یک اشتباهی کردید این وسط، ما گفتیم که رحمانیت خدا نزول نعمات کاملا گسترده است، که بعد گفتیم برای این که از رحیمیت خدا استفاده کنیم حالا بعدا گفتگو می کنیم که هنوز نکردیم، این جا بحث انتخاب نیست که تو چی را انتخاب می کنی ما هنوز داریم این برکاتی که برای عموم است آن ها را نگاه می کنیم.
من همراه شما به طور مدام به رحمت های الهی که همه از آن بهره مندند نگاه می کنم، یک چیزی به شما گفتم خودم هم همراهتان هستم مثلا باران، باران یک جای دیگر می بارد به ما اصلا نمی بارد اما از جاری بودن آب سهمی هم به ما می رسد چون آب جاری است یعنی کمبود آب را اگر در یک شهرهایی خیلی بالا رفته، سرازیری که می کنند به این سمت به ماه هم می رسد و ما هم از آن بهره مند می شویم، از رویش گیاهان و درختان تو جاهای دیگر هم ما بهره مند می شویم محصولشان را استفاده می کنیم. جایتان خالی امروز یک چیزی بین پرتقال و نارنگی شمالی ها به آن می گویند ( پچ) ما این را از زیرآب می خریدیم می آوردیم برای خودمان، امروز میوه فروش برای من یک کمی آورده خوردم جایتان خالی کیف کردم، این جا محصول به دست نمی آید، آن جاست ولی من این جا آن را می خورم، ببینید همه چیز قابل استفاده است. برف زیاد و طولانی در ارتفاعات و مناطق کوهستانی می بارد ما خودمان این جا حسرت دیدن یک مشت برف را داریم اما از انتفاع همان برف های سنگین بی بهره نیستیم چون به مرور آب می شوند پایین می آیند و آن وقت ما هم آب داریم تازه از زیر همان برف ها گیاهان بسیار مفید سر درمی آورند که اگر این برف نباشد رویشی شاید نداشته باشند، یک عطاری بود در اکباتان این بعد از عید دیگر پیدایش نمی شد تا کی؟ تا اوایل تابستان می گفتم کجا بودی؟ می گفت من تمام گیاهان را می روم کوه خودم می چینم من از جایی نمی خرم بعد می گفت امسال مثلا برف کم بوده در فلان جا خیلی گیاهان کم بودند فلان چیز را دیگر به دست نیاوردم، شما هم بگردید و بجویید چون باید پیدا بکنید، الان دوستمان اگر نگران وقت نبود باور کنید سه ربع ساعت دیگر هم راجع به نعمت های خداوند حرف می زد، حق دارد چون تازه افتاده تو ریل هی می گوید این هم هست، آن هم هست، ای داد بی داد، چرا این را ندیده بودم؟ چرا آن را ندیده بودم؟ بعد هم ذوق دارد که همه بدانند که این چیزی که ایشان دیدند به دست همه برسد شما هم بگردید و بجویید، چرا؟ شاید فکر کنید این هایی که من گفتم همیشه هست دیگر گشتن و دیدن چه ضرورتی دارد؟ درست اشتباه همین جاست، وقتی نعمات دسته جمعی پروردگار را با عمق جانتان دیدید آن وقت تازه شکرگزاری هم از عمق وجودتان می آید آخر ما خیلی از مواقع شکر می کنیم، خدایا شکرت که این موبایل را خریدم، خدایا شکرت این فرش را توانستم بخرم اما فقط مال تو است اما این جا وقتی نعمات دسته جمعی را شکر می کنی برای چیزی داری شکر می کنی که به همه مردم تعلق دارد همه باید مراتب شکرگزاری را به جا بیاورند، آن وقت چه می شود؟ یک روزنه های ریزی از فهم درونی گشوده می شود آدمی را به آن چه که در زمین بر او می گذرد واقف می کند، ما صبح مان شب می شود، شب مان صبح می شود، از هزاران مورد چیزی که دورمان چرخیده حتی یک موردش را نمی فهمیم که اگر بفهمیم همیشه خندانیم همیشه خوشحالیم. آن وقت ها که صبح ها بیرون می رفتم به قیافه آدم ها خیلی نگاه می کردم، چه قدر قیافه ها داغون همه عین آدم های کتک خورده می مانند چرا؟ صبح شان شب می شود، شب شان صبح می شود و اصلا نمی فهمند چه به آن ها گذشته است. ساده بگویم، به عنوان مثال شما از بیرون آمدید به شدت تشنه تان است از صبح هم که خیابان بودید نه آب خوردید نه غذا خوردید حالا که آمدید خانه نشستید دارید هلاک می شوید، خب چه کار می کنید؟ در آن تشنگی آب می نوشید بعد می گویید آخیش، به ندرت هم یادتان می آید بگویید سلام بر حسین(ع)، به ندرت هم یادتان می آید بگویید الهی شکر، آخیش، بده بخورم خیلی گشنه ام، با همان ولع هم غذایتان را می خورید، لذت خوردن و سیر شدن ازآن آب و از آن غذا از آن شماست، فقط لذت از آن شماست اما ادامه راه، عبور آب و غذا در بدن شما تحت نظارت یک سیستم هوشمند است، تو تا گلو نرسیده می توانی برمی گردانی از گلو که رفت پایین حالا اگر توانستی برگردان، برو پر خروس بردار بکن حلقت یک چیزهای دیگر بیرون می آید ولی آن بیرون نمی آید، دیگر دست شما نیست وارد بدن شد شروع کرد به چرخیدن بدون دخالت و توجه شما هر کدام در بدن شما مسیر خودشان را طی می کنند، در این چرخیدن ها مواد مغذی را هر کدام را در جایگاه خودشان قرار می دهند یا به عبارتی تحویل می دهند، بعد از آن که این کارها را کردند به یک جایگاه هایی سرازیر می شوند که مواد زائد را که برای بدن مضر است به بیرون بفرستند، همه این کارها بدون نگرانی و زحمتی برای شما انجام می شود، همه همین طوری هستیم، تنها کسانی که در سیستم دفع ادرار و دفع مدفوع دچار مشکل هستند این نعمت را می توانند بفهمند، بقیه قدر این نعمت بزرگ که لذت خوردن و آشامیدن را دارند و بدون هیچ زحمتی دفع مواد زائد هم می کنند نمی دانند فقط از آن هایی بپرسید که مشکل دارند، من به واسطه بیماری حاج آقا در بیمارستان بارها دیدم آقایانی دیدم که نمی توانستند دفع ادرار کنند، خیلی دچار سختی بودند، برعکسش آن هایی که نمی توانستند خودشان را نگه دارند، از این آدم ها بپرسید که وقتی از این زحمت زیاد خارج می شوند، چه طوری خدا را شکر می کنند؟ حالا بماند که بعضی ها می گویند آخی خدا عمرت بدهد دکتر این دارو چه قدر خوب بود شکی نیست اما نمی دانند اگر دستشان به این دکتر مجرب و متخصص رسیده است از الطاف خداوند است، خدا به آنها لطف کرده است. اگر بخواهیم از این جور چیزها بگوییم خیلی زیاد است من دست روی یک چیز عمومی گذاشتم که اکثرا می دانم دچار دردسر هستند، حالا می فهمم که این فهم هم از عنایات پروردگار است، مهمتر از همه این که بفهمی نمی توانی به معنای واقعی شاکر همه نعمات باشی آن وقت اشکت سرازیر می شود، آن وقت از این به بعد باید رحیمیت پروردگار را مشاهده کنید. هر کس که تا این جا با من آمده است از این به بعد روی زمین نگاه کند سایه بخشندگی رحیم بودن خداوند در زندگی شخصی خودش چیست ولی خواهش می کنم آن رحمانیت و بخشندگی عمومی را رها نکنید اگر رها کنید از چنگتان می رود من وقت ندارم خیلی بمانم من باید یک سری کارهایم را انجام بدهم قبل از این که دیر بشود بنابراین وقت زیادی ندارم می گویم می روم ثلث آخر می رسد می خواهید چه کار کنید؟

نوشتن دیدگاه