جلسه سوم پروازي عاشقانه به سوي دوست(سفر نامه حج عمره)
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: پروازي عاشقانه به سوي دوست(سفر نامه حج عمره)
- بازدید: 2649
بسم الله الحمن الرحیم
روز سوم سفر) هوا خیلی گرم بود . بعد از فروکش کردن گرمای خورشید عازم حرم شدیم . مثل همیشه چهار پایه ام زیر بغلم . تیکه تیکه نشستم و بلند شدم . معمولا بعد از بلند شدن ؛ وقتی می نشینم یک جایی می رسد به روغن سوزی می افتم . بعد از اینکه از روی چهار پایه استراحت می کنم و بلند می شوم یکباره تندتر می روم و تا جایی که می توانم این تند رفتن را ادامه می دهم . اونجا می دانید با خودم چه فکری کردم ؟ گفتم خدایا ! پروردگارا! در روز محشر نشستن هایم را کم کن . مبادا اون روز هم بشینم ! نشستن های دنیا را تحمل می کنم اون روز نشستن هایم را کم کن ، حذف کن . به پاهایم قدرت ببخش به امنیتم بیفزا . امیدم را به ببخششت بسیار کن تا با سرعت زیاد به جایگاه موعود خودم را برسانم و خیلی زود از قید حساب کتاب خلاص بشوم . تا بعد از اون به مقام دیدار حضرتت بشتابم . آمین یا رب العالمین . اونجا هر چی گفتم خودم هم دنبالش به جای همه شما یک آمین یا رب العالمین هم گفتم . در حرم سوره مائده و سوره اعراف را خواندم . هربار که به حرم رفتم همه زیبایی های عالم را مشاهده می کردم . با خودم فکر می کردم این حرم که ساخت و ساز نمی شود . صبح به بعد از ظهر چه چیزش را می خواهند عوض کنند ؟ امروز به فردا چه چیزش را می خواهند عوض کنند ؟ من از همراهانم چیزی کم نگذاشتم . نگفتم خدا وکیلی ولی کم هم نگذاشتم . بهشان گفتم خوب نگاه کنید . چشمهایتان را از حرم پیغمبر(ص) پر کنید . برای اینکه حالا که اینجا هستید حرم پیغمبر(ص) در چشمهایتان نشسته باشد و دیگر لازم نباشد که خیالش را بکنید . هر دفعه که حرم رفتم قشنگ تر بود . یک دسته زیبایی جدید می دیدم . حرم پیغمبر(ص) که عوض نمی شد . فهمیدم اینها همه از مزایای به زیارت پیغمبر(ص) آمدن هست . هربار یک لایه از تاریکی های قلب ما برداشته می شود و وقتی این لایه تاریکی برداشته می شود یک لایه از نور و سفیدی دیده می شود . در اصل این یک اتفاقی است که در بیرون شما نمی افتد در درون شما می افتد . زیبایی ها همانطور سر جایش است و همیشگی است اما شما که هر بار می روید و می آیید یک تغییری می کنید و در تغییرتان یک لایه تاریکی را می دهید و یک لایه نور را مشاهده می کنید . خلاصه هر چی که هست زیباست .
در دفترم اینطور نوشته ام : اینجا به هیچ چیز و هیچکس نمی اندیشم . از هیچ چیز نمی هراسم و واقعا اینطور بود . خیلی دلم می خواست که آرزو کنم برای همیشه اونجا بمانم ولی جرأت نکردم . واقعا جرأت نکردم ولی قلبم می گفت که آرزو کن برای همیشه اینجا بمانی . خادم بشو . چی می شود؟ امکانات زیادی نمی خواهد ولی جرأت نکردم . چند بار در ذهنم اومد اونجا ،( اینها را می گویم برای اینکه بدانید اونجا چی بخواهید) چند بار تو ذهنم اومد که وقتی که واقعه کربلا اتفاق افتاد یزید لعنتٌ علیه_ از جانب خدا لعنت بر او _ سه روز حاکمی را که فرستاد به مدینه دستش را باز گذاشت. جان و مال و ناموس مردم را بهش حلال کرد . یکبار که اونجا نشسته بودم گفتم خوبه حالا که همه چیز مهیاست تقاضا کنم ببینم در اون سه روز چه اتفاقی افتاد . لحظه ای درنگ و لحظه ای بعد ترس . گفتم نه نه نمی خواهم . نمی خواهم چون ممکن هست دیگر بعد از اون نتوانم بخوابم ، نتوانم زندگی کنم . بعد از اون دیگر ممکن است به عرب و نژاد عرب متنفر بشوم . از حکامشان بدم بیایید . من از نفرت خوشم نمیاد . دوست ندارم نفرت در وجودم باشد .خواسته هایتان را توجه کنید . خیلی مواقع مرغ آمین به راه است . یادتون هست اونروز راجع به مرغ آمین گفتم ؟ آمین می گوید ، جواب می دهد پس هر چیزی را درخواست نکنید . اونجا حکایتی است برای رسیدن به روضه رضوان و ستون توبه و در خانه خانم حضرت زهرا (س) و مقام تهجّد پیامبر (ص) ( جایی که پیامبر نماز شبشان را اونجا می خواندند ) برای هر کدام ثواب نماز و ذکرش رابسیار دانسته اند و حتما هم همینطور هست ولی آیا با فشردن دیگران ، له کردن خودت می توانی بهره ای ببری؟ ستون توبه خیلی خوب است ولی قبل از اینکه ستون توبه را پیدا کنی ببین ابو لبابه شدی ؟ به اندازه ابو لبابه شدی ؟ به اندازه اون از قبح عمل خطایت رنج می بری یا نه ؟ اونوقت اگر ستون هم نباشد که خودت را به اون ستون ببندی کافی هست درهای نعمات را به خودت ببندی ، خودت را تنبیه کنی تا به مقام پذیرش توبه ات برسی. روضه رضوان را اگر درک نکنی چندان فرقی با مکانهای دیگر ندارد . وقتی می خواهی در دنیا در جایگاهی نماز بخوانی و قرار بگیری که دری از درهای ورودی بهشت خداوند است بهتر نیست که در عملت کوشا بشی ؟زائر مسجد النبی ! شما که توصیه می کنی برو روضه رضوان نماز بخوان . خوب نیست که اینها را اولش بگویی؟ بگویی عملت کوشا بشو تا زیر چتر حمایت آقا رسول ا..(ص) ، دخت بزرگوارشان خانوم حضرت زهرا (س) قرار بگیری اونوقت همه جا برایت روضه رضوان است . خوب جستجوگرها فرصت نمی دهند من بگویم . می گویند پس چرا اگراینجور است آقا رسول ا.. (ص) اینقدر به این مکان توصیه کرده است ؟ جواب می دهم صبر کن . تند تند نرو جلوتر از من ! من عرض می کنم برای اینکه انسان همه چیز را در چشم خودش می خواهد مشاهده کند تا درکی ازش داشته باشد همین هم آقا مکانی را معرفی کردند که با قرار گرفتن در آن احساس زیبایی بهشت را بتوانی لمس کنی . اما اگر قلبت را پاکیزه نکرده باشی با رفتن به اونج