منو

پنج شنبه, 01 آذر 1403 - Thu 11 21 2024

A+ A A-

جلسه نهم مبانی معرفت امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف

بسم الله الرحمن الرحیم


شب گذشته خدمت دوستان عرض كردم امشب را مي خواهيم در باب چگونه آمدن امام زمان (عج) سخن بگوييم . چه اشتهاها كه تحريك نشد از ديشب تا حالا كه  امروز من مي خواهم چه بگويم ، چه جوري بگويم ؟ بعد بعضي ها هم خودشان را حاضر كردند ببينم چه مي خواهد بگويد ؟ نكند از خط خارج بشود ؟‌ خب ، گاهي اوقات خام مي شوم ولي اين قدرها نه ، حواسم جمع است .

همه مي پرسند آقا چطور مي آيد ، چگونه مي آيد ؟ اين يك پرسش همگاني است كه براي همه هم جوابش مبهم است ، اما جواب خيلي روشن است . من مي گويم : جواب خيلي روشن است . آدم ها وقتي مي گوييم ظهور نزديك است ، آسمان نگاه مي كنند . مگر قرار است آسمان شكافته شود ، آقا از آسمانها بيايد پايين ؟ اگر آن طوري بيايد پايين مردم قبولش كنند كه هنر نكردند كه ؛ پديده اي به اين عجيبي را پذيرش كردن كه هنر نكردن ؟ نه از اين خبرها نيست . من فقط يك جمله مي گويم ؛ مي گويم : وقتي ما آماده شديم حضرت مي آيد ، به خدا به همين سادگي . هر وقت ما آماده شديم حضرت مي آيد . حضرت سفر خارجه نرفته اند كه ، خبر بدهد فلان ساعت پروازم مي نشيند ، بلند شويم برويم فرودگاه ، استقبال . هر وقت ما آماده شديم حضرت ظاهر مي شود نه اين كه مي آيد ، چون آمده ؛ الان چند سالشان است آقا ؟ فكر كنم بالغ بر 1200 سال حدوداً سن حضرت است ، آقا اين قدر سال است آمده است . اما هر وقت من و شما حاضر شديم ، ظاهر مي شود . خب ، حالا پرسش دوم مطرح مي شود ؛ مي گويد : خب حالا تو كه اين را گفتي ما چطوري آماده بشويم كه واقعاً حضرت ظاهر بشود ؟ اين هم باز خيلي ساده است ، خيلي ساده ولي متاسفانه وقتي وارد حيطه عمل مي شود براي آدم ها خيلي غير عملي جلوه مي كند ، ولي خيلي ساده . همين كه ما متوجه بشويم در اين عالم آنچه كه آمدني است و اين خصوصيات را دارد ، حضرت آمدني است يا به عبارتي كلمه را درستتر انتخاب كنيم " ظاهر شدني است " و داراي خصوصيات بسيار بزرگ و عظيم است و اگر كه ظاهر بشود شرايط جامعه در حد بسيار عالي قرار مي گيرد . ما وقتي كه اين را قبول كنيم و بخواهيم ، ولي هر چيز گرفتن ، دادن هم دارد فقط نمي تواني بخواهي ، بايد يك چيزي هم در قِبالش بدهي . چه چيزي بايد بدهي ؟ بايد در قِبالش قبول كني آنچه كه بايد برود وضع موجود جهان است . آن چيزي كه الان حكمفرماست بر جهان بايد برود . اين بايد برود جايش پاك و خالي بشود ، آن بايد بيايد جايش . نديديد الان در قرآن خوانديم : خدا شكافنده صبح است . چه كسي مي داند شايد آن صبح رسيده است ، فقط منتظر است كه التماس كنيم كه من مي بينم پرده حجاب وتاريكي را ، خدايا بردار آن را ، پاره اش كن ، بگذار صبحي كه در جهان وجود دارد ، امام وجود دارد ؛ امام آن صبح است كه بايد شكافته بشود . چی شكافته بشود ؟‌ پرده هاي تاريكي كه جلوي چشمان ماست . وقتي دستان من جلوي چشمانم باشد ، الان ديگر شما را نمي بينم يعني شما نيستيد ؟ شما هستيد ولي من ديگر شما را نمي بينم . براي اين كه شما را ببينم بايد چكار كنم ؟ يكي بيايد اين دو دست را از هم بازش كند بگويد : نگاه كن ، ببين هست ، به همين سادگي . اگر باور كنيم آنچه كه امروز وضع موجود جهان است نبايد به آن دل بست ، چون بايد برود ، چون مردود است . عشقي به آن نبايد ببنديم آن وقت است كه امام ظاهر خواهد شد . اين دل ها بايد از يك طرف در گرو امام معصومي باشد كه اين امام معصوم را انبياء و اولياء بشارتش را قبلاً دادند . امام معصومي كه بايد رأس امور باشد . دل ما بايد از يك طرف در گرو يك همچنين امامي باشد ، از يك طرف ديگر دل ما بايد صاحب تنفري از وضع موجود جهان باشد . اين چيزي نيست كه بايد باشد پس وقتي نبايد باشد بايد برود ، چرا دو دستي به آن چسبيدي ؟ فردا روز هم امام آمد خواهي گفت : امامت و سياست از هم جداست ؛ امام را خانه نشين بفرمائيد ، بنشيند به امور فقهي رسيدگي كند ؟ در چنين شرايطي امام ظاهر بشود براي چه ؟ آنهايي كه به فيضش بخواهند برسند ، مي رسند مشكل ندارند كه ، من و شما هستيم مشكل داريم كه به فيضش نرسيديم . ما وظيفه داريم كه پاره كنيم آن تفكرات كهنه و پوسيده و غلط را .

بگذاريد يك مطلبي را بگويم : آيت الله جوادي آملي ( مرد دانشمندي است ايشان ) در تعريفي كه مي كردند مي گويند : وقتي من از طرف امام خميني متن پيامي را بردم شوروي در حضور گورباچف . مي گويند : جمله به جمله و كلمه به كلمه مي خواندم ، صحبت مي كردم ؛ مترجم هم ترجمه مي كرد براي اين كه ايشان كاملاً متوجه اين پيام بشوند . مي گويند : وقتي به اين جا رسيدم كه ( از طرف آقاي خميني اين جمله را بكار مي برد ايشان .) كه " براي همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد " مي گويند : وقتي اين جمله را گفتم صورت گورباچف مثل تشت خون شد . از يك طرف ادبش اجازه نمي داد كه حرفي بزند و از طرف ديگر به او توهين شده بود . چون اين جمله معني اش اين بود تمام شد دورتان ، خلاص ، خِير پيش  . في الواقع امام خميني تا اينجا را درك كردند كه استخوانهاي مكتب ماركسيسم ، لِنينيسم خرد شده است . اما نه گورباچف ، نه خود آقا و نه بقيه نمي دانستند چطوري اين مكتب مي رود ؟ باور كن وضع موجود جهان خرد شده است بايد برود ؛ تو اين را باور كن چكار داري چه موقع مي رود ؟ چه موقع اين وضع موجود جهان عوض مي شود ؟ تو اين را باور كن . امروز وضع جهان اين طوري است ، مردم جهان بايد عالم بقية الهي را بشناسند . كه با شناخت اين عالم و خواست اين عالم خودش ، خودش را به صحنه مي آورد . لازم نيست تو پرژكتور روشن كني ؛ امام كه من نيست ، خودش با نورش مي آيد . من هستم كه نور ندارم بايد ده تا پرژكتور بگذارند تا بلكه يك ذره نور پيدا بشود . آگاه باشيد ! شرايط امروز بسيار ظريف و حساس است ، قابل توجه است بايد مسلمانان آگاه به آن متوجه باشند . باز مي خواهم يك داستان ديگر بگويم از قرآن . قصه هاي قرآني خيلي خوشگل است ، به خدا هر چه بخوانيد كم است . بخوانيد هر دفعه  يك چيزي از آن مي فهميد . مي روم سراغ حضرت طالوت ؛ قصه طالوت و جالوت را در قرآن خوانديد ، مي دانيد كه جالوت طغيان كرده بود . طالوت مأمور شد از طرف پيامبر زمان ، كه برود و با آن بجنگد . سپاهيان به دنبالش ، عده كثيري راه افتادند . ببينيد وقتي مي گويند دعاي فرج بخوانيد چقدر آدم دستانش مي رود هوا . عده كثيري  دنبالش راه افتادند ، ميان راه طالوت برگشت گفت : اي سپاهيان من نهر آبي سر راه است ، اين نهر آزمايشي از جانب خداست ، هر كه از اين آب بنوشد از من نيست ، جزو سپاه من نيست . و پس از مكثي با پيامي كه دريافت كرد ، گفت : مگر مشتي ؛ رسيدند به نهر ، عده زيادي بي خيال طالوت تا جان داشتند آب خوردند ، وقتي بلند شدند به آنها گفت : برگرديد شما به درد جنگ نمي خوريد . يك عده اي هم مشتي آب خوردند .

یک عده کمی هم هیچی نخوردند چون سخن نماینده و نایب پیامبر زمانشان را باور کردند و گوش کردند . موقع جنگ با جالوت شد . وقتی موقع جنگ شد( طبق آیه 249 می گویم. بروید بخوانید.) اون عده ای که یک مشت آب خوردند سختی های جنگ که شروع شد گفتند نه بابا ما فکر نمی کردیم اینجوری باشد . ما نمی توانیم بجنگیم . این ها ما را می کشند . برگشتند . اینها بدترین ضربه را می زنند . چرا ؟ چون سپاه را روحیه اش را خرد می کنند . تو را خدا مشت آب خورده نباشید . ما همه مان مشتی آب خورده ایم . اگر می خواهی امشب امام را صدا کنی یادت باشه نهر آب رسیدی دیگه حق خوردن یک مشت آب هم نداری . ولی اون عده ای  که روحیه سرشار از ایمان داشتند گفتند چه بسیار اتفاق افتاده که به اذن خدا عده کمی بر عده کثیری غلبه کردند پس ما می توانیم بجنگیم .پس ما می جنگیم . اینها همان کسانی بودند که از نهر اصلا آب نخوردند . درست هست عده شان کم بود اما تفکرشان در مورد پیروزی و شکست این بود که ما می خواهیم حق پیروز شود . غیر از این نمی شناسیم ، غیر از پیروزی حق هیچی نمی شناسیم . اما و اگر هم نمی شناسیم . می خواهیم حق پیروز شود . کسانی که آب خورده بودند گفتند ما دنبالت آمدیم جالوت را به قتل برسانیم ، خوش بگذرانیم ، غنائمی ببریم . نه ؟!   غنائمی ببریم خوشی بگذرانیم بلاخره یک صفایی بکنیم . اونهایی که کم آب خورده بودند کمی مذهبی ولی بی دین بودند . از این طرف به اون طرف می افتند . قصه های قرآنی شرح حال بسیار گویایی است . تو هر عصر و زمانی به احوالات مردم همان تاریخ . همیشه در طول تاریخ جالوت ها بودند ، طالوت ها بودند ، افرادی که سه دسته شده بودند آنها هم بودند پس باید خیلی هشیار بود . کشف ظهور امام زمان (عج) عین ارتباط با خداست . بقیه اش را گوش کن  فقط همین یک جمله ام را نشنوید بعدا همین یک جمله ام را به خودم بگوید . بقیه اش را گوش کنید توضیح می دهم . افرادی توی دنیا زندگی می کنند فکر می کنند خدا دنیا را خلق کرد خودش رفت یک جای دیگه نشست اما توی دنیا حضور ندارد . دنبال خدا توی جاهای دیگه می گردند . اینها هیچ وقت خدا را نمی بینند . دنیا را مثل مخلوق و اثر خدا می بینند  اما خدا در ذره ذره جهان هستی حاضر است ، این را نمی بینند. اما عده ای با تزکیه نفس و تقوا پیشگی جلو می روند تا با چشم قلبشان خدا را پیدا کنند . یکهو در یک لحظه خدایی را که در سراسر هستی هست برایشان پیدا می شود . چه قشنگ می گوید شاعر :

آنکه عمری در پی او می دویدم کو به کو           ناگهانش یافتم ، با دل نشسته روبرو

نشسته بود روبروم من اصلا نمی دیدمش قبلا یکهو پیداش کردم . وجود مقدس صاحب الامر سراسر عالم را گرفته است . همه جای عالم حی و حاضر است از همه موجودات عالم هم حاضرتر است فقط زمینه ظهور می خواهد . هر لحظه امکان این حضور وجود دارد . فقط نمی دانیم به چه شکل و در چه لحظه ای از تاریخ زمان ؛ مثل ظهور حق برای دلی که آماده ظهور خدا شد ، خدا همیشه بود ولی برایش ظاهر نبود یکهو ظاهر شد . حضرت در عالم غیب ما حضور دارد جامعه اگر آماده شود یک مرتبه با وجود مقدسشان روبرو می شود .

در گوشی بگویم  یادتان هست بارها و بارها تو کلاس ها گفتم پاسخ سوالات پرسش نشده را ندهید . سوالی که از شما پرسیده نشده است شما جوابش را به مردم ندهید . چرا ؟ چون گوشی شنوا نخواهد بود که پاسخ شما را بشنود . چرا ؟ چون نیازی را احساس نمی کند . وقتی نیازی نباشد نیازمند وجود ندارد . تاثیر راهبرد ها وقتی است که نیازمندی نیازش را بیان کند و چاره جویی کند . بنده کوچکی مثل من این نکته ظریف را می فهمد . ببین خدای عالم چطور حکم می کند . جامعه ای که نیازش را ابراز نمی کند ، از شرایط موجودش به تنگ نیامده است ، همه چیزش را همانطوری که هست قبول دارد ، دنبال راه نجات نمی گردد پس دادرس هم ندارد . چرا غر می زنی ؟ دیگه دادرس هم نخواهد داشت . آنوقت ستمگران ستمگرتر ، مظلوم ها مظلوم تر تحت ستم بیشتر خواهند بود . این فقط نتیجه تفکرات و باورهای دینی غلط مردم این جامعه است . غفلت کردن از فرهنگ انتظار ، غفلت کردن از آماده شدن برای انقلاب جهانی سبب شد که دیگه نه قرآنمان نه نمازمان و نه طاعاتمان به دردمان بخورد. دیگه هیچ کدام به درد نمی خورد و نه باعث شد که امام زمانمان برای ما ظاهر شود . اگر قرآن بخوانیم  نماز بخوانیم و باور داشته باشیم وضع همین هست که هست ، آمریکا باید باشد ، اسرائیل باید باشد زور هم باید بگوید ، ما هم که کاری از دستمان  بر نمی آید پس ای بابا این دو روزه عمر دنیا سخت نگیرما قرآنمان را می خوانیم اونها هم هر چی می خواهند بکنند ؛ ما خــلاف هدف قرآن در حرکتیم . قرآن برای حفظ وضعیت موجود نیست . بلکه برای نفی این معادله های موجود در دنیاست . معادلاتی که در دنیا  برعکس عمل می کند. دقت کنید اگر خانه شما شمال شهر باشد و شما رو به جنوب در حرکت کنید چه کاره اید؟ خب به باطل حرکت کردید . هیچوقت به خانه تان نمی رسید . یعنی رفتنتان نتیجه ای ندارد . پس پناه بردن به این فکر و اندیشه که حالا طوری نیست وضع موجود جهان هم همینجور باشد، پناه بردن به باطل است . اونوقت اگر نماز و قرآن ما برای نفی این وضع موجود جهان نباشد نماز و قرآن هم باطل است . شب گذشته پسرم  اشعاری را در ارتباط با آقا امام زمان (عج)می خواند خیلی پسندیده بود . خیلی پسندیده بود . فی الواقع زمان عزاداری های کلیشه ای هم گذشته است . امروز هیئت های عزاداری باید بگونه ای حرکت کنند که به دنیا بفهمانند پیام انقلاب عاشورا و عاشوراییان این هست که وضع موجود  خلاف حکومت الهی است . باید تغییر کند . نمی تواند دوام پیدا کند . وقتش هم گذشته که این برود آن بیاید شاید درست تر شود . امروز دنیا چشم انتظار منــجی واقعی خودش است . منجی که شیشه عمر دیو جهان امروز را بشکند. افکار یأس آلودی که می تواند به مردم جهان حکم فرما باشد که همین هست ، جلوی ظالم که نمی شود ایستاد ، باید ساخت را محو کند . اگر توی دسته جات عزاداری بیان نکنیم که ما فهمیدیم امامان تو صحرای کربلا چی گفت چی کرد ، چه خط مشی را برای ما باقی گذاشت ، باز هم سال ها می آیند و می روند و هیچی بسوی بهبود تکامل تغییر نخواهد کرد . صاحب زمین امام زمان (عج)است .باید همه با یک اعتقاد اسلامی زیر نظام الهی امام زمان (عج)باشند و لاغیر . حالا امام زمان (عج)چطوری می آید ؟ چطوری امام زمان (عج)ظاهر می شود ؟ می بینی خیلی ساده است ولی وقتی توی دایره عمل می رود کمربندهای همت باید سفت شود . جایی هم دنبالش نگردید . بروی اون گوشه تو فلان ساعت فلان زمان وایستی گفتند از اونجا ظهور می کند من هم برام اونجا وایستم. اینقدر وایستا تا علف زیر پاهات سبز شود . تا درست حرکت نکنی  برایت ظاهر نمی شود . خود دانی . این هم بحث امشب ما .

نوشتن دیدگاه