در کلاس دعای عرفه از مولا امام حسین ع بیاموزیم بخش هفتم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: در کلاس دعای عرفه از مولا امام حسین ع بیاموزیم
- بازدید: 588
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
ثُمَّ اِذْ خَلَقْتَنى مِنْ خَیْرِالثَّرى، سپس بعد از اینکه مرا ازبهترین خاک ها آفریدی.
در قرآن خداوند فرموده ما را از خاک بد بو با بوی لجن آفریده ، پس چطور می شود این بهترین خاک باشد؟ در بحث زیست شناسی و گیاه شناسی بهترین خاک ، خاکی است که به موادی چون مواد معدنی که در لجن هست آغشته است.بهترین رشد و نمو گیاه در آن خاک ها است . سپس بعد از اینکه من را از بهترین خاک ها آفریدی.حتی آن خاک بد بویی که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است که اینجا امام می گوید بهترین خاک است . من هم با خیال راحت می گویم بهترین خاک است از ناف بهشت آوردند نمی دانم. از عرش آوردند باز هم نمی دانم. در کتاب خدا شیطان می گوید این آدم را از گل بد بوی تعفن آفریدی من نمی خواهم به آن سجده کنم گل ما آن است. ولی امام حسین (ع) شکر می کند خدا را که تو من را از بهترین خاک ها آفریدی.
لَمْ تَرْضَ لى یا اِلهى نِعْمَةً دُونَ اُخرى،خداوندا انواع نعمت را به من دادی راضی نشدی از یک نعمت برخوردار واز دیگری محروم باشم.
خدا همه ی نعمت هایش را درجا داده است ، می گوید پس چرا یک عده ای از بعضی چیزها برخوردار هستند واز بعضی چیزها محروم هستند؟مثلا یک جور سلامتی.از سلامتی شروع کنم که برای همه آشکار هست.چون نمی دانید که در جایی که دچار یک بیماری هستید یا یک نقص عضو هستید در کنار آن خداوند چه چیزهایی به تو عطا کرده است اگر می دانستید خدا را شکر می کردید.چون ظاهر کار این است که مثلاً پاهای تو کوتاه است یا پاهای تو حرکت نمی کند باطن قضیه یک مطلب دیگر است راضی نشدی از یک نعمت برخوردار باشم از یکی دیگر محروم باشم.خدا نگفت بابا می دهم مادر نمی دهم .خیلی چیزها در دنیا ست که ما داریم نگفت به یک عده نور می دهم به یک عده هوا به بعضی ها خاک می دهم به بعضی ها آب.
وَرَزَقْتَنى مِنْ اَنواعِ الْمَعاشِ،انواع نعمت های زندگی را به من روزی دادی.
خیلی خوب است که اگر می خواهید خودتان را بشناسید یک دفترچه بگذارید.هر روز یک مقدار از نعمتهای زندگی که امام حسین در صحرای عرفات به آن اشاره می کند، داخل آن بنویسید. برای شما این نعمتهای زندگی چیست؟ شما آنها را می شناسید؟ شما این نعمتهای زندگی را که امام به آن اشاره کرده و برای آن شاکر است در زندگیتان پیدا می کنید؟ خیلی مهم است که بتوانید از نقطه نظر امام حسین نعمت را بشناسید، اشکال ما اینست که نعمت را از دیدگاه و دانسته هایی که از قبل به ما وارد شده می شناسیم، اما نعمت فقط آنها نیست، نعمت اصلاً اینطور نیست و ما اصلاً آنها را در زندگیمان، نمی شناسیم ، به همین دلیل هم هیچ وقت از زندگیمان لذت نمی بریم، یکی از نعمتهایی که خدا به من داده و من خیلی شاکر آن هستم چشمهایم است، من با چشمانم خیلی لذت می برم، من با چشمهایم آدمها را نگاه می کنم، نوازش می کنم، بغل می کنم، همدردی می کنم و هرگز به آنها دست نمی زنم و نزدیکشان نمی روم، مگر اینکه آنها سراغ من بیایند، چون نیاز ندارم که من جلو بروم، چون خداوند این درک و این حس را به من عطا کرده که با چشمانم لذتم را ببرم، و از همه هم می برم شما فکر نکنید که این لذت را فقط از نزدیکانم می برم، اصلاً اینطور نیست من این لذت را از همه انسانها و از همه موجودات عالم باهم می برم، من هیچوقت دوست ندارم پرنده ها را بغل کنم، من هیچ حیوانی را دوست ندارم بغل کنم، ولی از همه حیوانات لذت می برم بسیار هم لذت می برم، امام فرمودند انواع نعمتهای زندگی را به من روزی دادی، شما نمی توانید تصور کنید که این نعمت چه روزی بزرگیست، با هیچ پولی نمی توانید بخرید، هیچ کجا هم پیدایش نمی کنید که بتوانید همه چیز و همه کَس را نگاه کنید جوری که انگار بغلش کردید، و لذت محبتتان را از اینکه به او می رسید بچشید، وقتی محبت می کنم چون من را خدا طوری آفریده که از محبت کردن لذت ببرم همانطورکه خودش به بنده هایش محبت می کند و بنده هایش را دوست دارد، وقتی در ازای محبت به من محبت می شود، محبت را دریافت می کنم اینجا هم یکسری لذت می برم، چقدر بد است آدمها از این نعمت بزرگ خدا دورند، هیچ بهره ای نمی برند، چون دائم قضاوت می کند، این چرا کج است آن چرا راست است؟ این چرا راجع به دین حرف می زند، او می گوید چرا راجع به بی دینی بحث می کند، چکار دارید؟ مسئول بی دینی آدمها ما نیستیم، ما فقط مسئول و وظیفه دار خودمان هستیم، بفهمیم، بیاموزیم، یاد بگیریم و از همه مهمتر بهره ببریم، می دانید چقدر آموخته هایتان در کیفهای دستی و کتابخانه هایتان است؟ بهره ای هم نبردید.
وَصُنُوفِ الرِّیاشِ، و همچنین مقدمات آسایش را،
می دانید آسایش یعنی چه؟ یعنی شما در هر لحظه از عمرتان در صلح زندگی کنید، صلح از کجا پیدا می شود؟ از درون شما پیدا می شود، که سر جنگ با کسی ندارید، حتی اگر همه دنیا با شما سر جنگ دارند، وقتی اخبار می بینم، بعضی از این ارتشی ها که در کشورهای مختلف در حال جنگند، نشان می دهد در بعضی از قیافه ها بغض و خشم و عصبانیت و حرص همه چیز به وفور به چشم می خورد، ولی در بعضیها علیرغم اینکه شکایت می کند، که چطور حق ما را ضایع کردند در چهره شان چنان صلحی وجود دارد، این فقط نتیجه صلح با درون است، "و همچنین مقدمات آسایش را،" خدا یاد داده نماز بخوانید و در نماز فقط با او باشید، همسایه دیوار به دیوار که یک ربع پیش سر و صدا کرده با او جیغ و داد می کردید را رها کنید، همسرتان که تا یک ربع بیست دقیقه پیش سر هر چیز بیخودی جر و بحث می کردید را رها کنید، ارز و دلار و پوند و یورو و سکه همه را رها کنید، می گفتند سید علی آقای قاضی علیه الرحمه پولدار نبود، بدهکار می شدند، ی همسرشان می گفتند، وقتی طلبکار می آمد در منزل ایشان ، ایشان وضو می گرفتند می رفتند سر نماز، آسایششان فراهم بود، مفهومش این نیست که پول مردم را می خورد، در لحظه ای که توان انجام دادن هیچکاری را ندارد، می رود در صلح درون قرار می گیرد در درون شما خداست، با خدایتان در صلح باشید، با خدای درونتان جنگ و دعوا نکنید، خدای شما خیلی دوست داشتنی ست به شرط آنکه حسش کنید.