در کلاس دعای عرفه از مولا امام حسین ع بیاموزیم بخش یازدهم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: در کلاس دعای عرفه از مولا امام حسین ع بیاموزیم
- بازدید: 641
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
در این بخش از دعای عرفه امام می پردازند به آنچه که در اندام ها پیدا می شود. روز قبل راجع به روزنه های مجرای تنفسی صحبت کردیم من دیشب تا حالا به آن فکر می کنم خیلی جالب است روزنه های مجرای تنفسی دو سوراخ بینی می تواند باشد مجرای دهان می تواند باشد و داخل بینی سوراخ های ریز می تواند باشد .اندام های انسان حیرت انگیز ترین دستگاه ها در دنیا است که ما از کنار آن خیلی راحت رد می شویم. و جالب اینجا است که این اندام ها آنقدر به هم پیوستگی دارند و واحد هستند که تا یکی از آنها خراب نشود ما نمی فهمیم.ماشین لباس شویی خود را نگاه کنید. رخت را می ریزید پودر را می ریزید.حالا اگر نرم کننده هم می خواهید بریزید می ریزید.در آن را می بندید و روی یک درجه می گذارید می روید بر می گردید رخت تمیز تحویل می گیرید. اما اصلاً نمی فهمیم که چه کار می کند. زمانی می فهمیم که ماشین چه کار می کند که در یک نقطه ایست می کند و خراب می شود.آقا این ماشین من خراب است می گوید در کدام قسمت خراب است؟شما مجبور هستید که نگاه کنید درکدام مرحله ماشین از کار افتاده است..بدن آدمی هم همان شکل است تمام اجزاء تمام اعضا و جوارح این پیوستگی عظیم را دارند.و تا کاملاً در یک نقطه اشکال عمده بوجود نیاید شما نمی فهمید. من هر وقت یک جای بدنم درد بگیرد فوری آن عضو را می فهمم.من دست خودم را تا حالا نمی فهمیدم مگر می شود آدم دست خود را نفهمد؟بله چون به طور روتین کار خود را می کند..برای همین من دستم را نمی فهم ،وقتی درد می کند می گویم ای وای دستم درد می کند.اما تا قبل از آن صحبتی از دستم نبود.الان نشسته بودم نماز می خواندم دیدم خدایا چقدر سرم درد می کند. تازه سرم را فهمیدم.تازه متوجه سرم شدم که به آن رسیدگی کنم. اندام های انسان یک تشکیلات صد درصد واحدی است در عین اینکه هزاران قسمت ریز و درشت دارد. که خیلی ها را علم بشر امروز به آن رسیده خیلی ها را هم هنوز به آن نرسیده است. امام دارد اینها را خدمت پروردگار می گوید.
وَ خَذاریفِ مارِنِ عِرْنینى،پرده های نرمه ی بینیم
پشه ها را دیدید که خیلی فضول هستند هرجا بتواند سر می کند شما دهان خود را یک جایی که پشه هست یک دقیقه باز نگه دارید شش تا پشه داخل آن می رود .حالا تصور کن شما دهان خود را می توانید ببندید ولی جایی که پشه هست شما دماغ خود را هم می توانید ببندید؟گوش های خود را می توانید ببندید؟ خدا داخل بینی یک چیزی تعبیه کرده که مانع ورود یک همچین چیزهایی می شود.چون من بارها اتفاق افتاد پشه رفت داخل دماغ من .ای پشه اینجا چه کار می کنی بیا بیرون.اگر آنجا چیز پرده داری نباشد به طور حتم می رود بالا تا مغز .مانند نمرود که پشه ای از راه بینی به مغز او راه یافت و.اذن خدا داده شد بتواند راهش باز باشد و برود کار خود را انجام دهد.و این اتفاق ممکن بود برای هر یک از ما اتفاق بیفتد..
وَ مَسارِبِ سِماخِ سَمْعى، مسیرهای رسیدن صدا به پرده ی گوش من
برای اینکه صدا به پرده ی گوش برسد و سبب شود ما بشنویم باید از این سه بخش گوش عبور کند می دانید که گوش ما سه قسمت دارد یکی قسمت خارجی یا بیرونی است که قابل رویت است برای من و شما.یکی وسطی و میانی است.و یکی آن آخری وداخلی است.شما تصور بکنید که اگر این قسمت های جداگانه از هم نبودند چه اتفاقی می افتاد؟مادربزرگ من پیر شده بود یک خانمی از اقوام یک بار آمد با او روبوسی کند به جای اینکه لپ او را بوس کند. بغل گوش ا و را بوس کرد از آن بوس هایی که یک مملکت خبردار می شد. پر صدا.خدا رحمت کند تا روزی که از دنیا رفت گفت او گوش من را کر کرد. درحالی که به راحتی صداهای ما را می شنید. ولی دیگر به وضوح قبل نمی شنید.چون آن صدای عظیم واقعاً هم کر می کند اگر این اسباب ورودی اول برقرار نباشد. منتها شما هیچ وقت فهمیدید این را؟ درمساجد خیلی اتفاق می افتد. در مراسم های ختم صدا وحشتناک یلند است اگر این صدا قرار بود یک سره برود تا به مغز برسد از مغز ما چیزی باقی نمی ماند.اما میبینید می رویم داخل و بر می گردیم شکایت می کنیم ولی صحیح و سالم هستیم.
وَ ما ضُمَّتْ وَ اَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتاىَ، و قسمتی از دهان من که لب های من بر ان می چسبند.و روی هم قرار می گیرند
.خیلی جالب است شما از این پشت لب یا این لب را از این زیر لب می توانبد جدا کنید؟ولی کلام امام می گویدآنها جدا است عین سجاف که به لباس می دهند. چرا؟ برای اینکه اگر قرار باشد دهان بسته باشد و این ها تکه های اضافه نباشد . لبها به همدیگر نمی رسند . قسمتی از دهانم که لب هایم بر آن می چسبند و روی هم قرار می گیرند . امام برای این هم شکر می کند. برای این هم از خداوندتشکر می کند . شما اصلاً به ذهنتان رسیده است . من یک دانه مژه دارم که جدیداً ماشاء الله هی رشد می کند و بلند می شود ،. ما هی می چینیم دوباره بلند می شود. آخرین باری که چیندیم با خودم فکر کردم گفتم خدایا قربونت برم و شکرت . یک دانه است و بلند می شود . اگر همه ی این ها می خواست آنقدر بلند شود چه اتفاقی می افتاد . دائم دنبال یک چیزی می گردم که جلوی چشمم است . ببین چقدر ظریف خدا جای شکر گذاشته است . شما را وادار می کند که برای چه چیزهایی شکر کنید .
وَ حَرَکاتِ لَفْظِ لِسانى، حرکاتی که زبانم برای تلفظ و تکلم انجام می دهند .
ما اینقدر تند تند و زیاد حرف می زنیم نمی فهمیم وقتی که کلمات را بیان می کنیم برای ادای هر کلمه ای زبانمان در دهانمان چه شکل هایی به خودش می گیرد ،بالا می رود ،پائین می آید ، این وری می رود ، آن وری می رود ،لوله می شود ، برعکس می شود . اصلاً نگاه نمی کنیم . چرا ؟ چون عجله داریم تندتند حرف بزنیم وگفتگو کنیم . حالا یک دفعه ، تو خلوتتان چندتا کلمه انتخاب کنید و شروع کنید به تلفظ کردن . ببینید برای زبان شما چه حالت هایی پیش می آید . کدام ذکر است که اصلاًزبان تکان نمی خورد ؟ لااله الا الله
وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمى وَفَکّى، محل اتصال سقف دهانم و آرواره ام .
سقف دهانتان را دیده اید که شکل آسمان است . عین آسمان است . بعد دندان هایتان . شکل ستاره ها در این آسمان است . هیچ وقت خوب نگاهش کردید ؟ البته وقتیکه دندان هایتان مصنوعی می شود و کرم خورده می شود و سیاه می شود نگاه نکنید . جوان ها بروند نگاه کنند که هنوز دندان هایشان صحیح و سالم است .
وَ مَنابِتِ اَضْراسى، جایگاه رویش دندان ها بر روی لثه ام .
هر دندانی روی لثه یک حفره مخصوص به خودش دارد . یک جای نشیمن دارد . تا حالا دندانتان را دیده اید وقتی دکتر می کشد . اولش که می کشد در آینه نگاه کنید . ببینید چه سوراخی است . جایگاه رویش دندان ها بر روی لثه ام . اگر یک دانه از این جایگاه ها جای خودش نباش یک اتفاق بد می افتد . اکثر جوان ها دندان های عقلشان را می کشند . چون توجه کافی به این دندان عقل نکرده اند . از داخل لثه در جایگاه خودش خوب قرار نمی گیرد . ما وقتی جوان بودیم و بچه بودیم از این قصه ها نداشتیم . هی بدویم و دندان عقل بکشیم مگر خراب می شد و می کشیدیم . پس بنابر این یک اشکالی امروزه وجود دارد که این دندان های عقل سر جای خودش در نمی آید . اگر در حفره ی خودش رشد نکند چه اتفاقی می افتد ؟ به جای اینکه مثلاً صاف بیرون بیاید کج و کوله می رود . فک را داغون می کند و مجبوری که دندان صحیح و سالم را بکشی و دور بیاندازی.
وَ مَساغِ مَطْعَمى وَ مَشْرَبى، قسمتی از زبانم که به وسیله ی آن خوراکی و آشامیدنی را می چشم . هیچ کسی نمی داند این چه نعمتی است . چون همه ی عمرتان چشیدید . من 25 سال دچار آلرژی بودم . در عرض 25 سال کاملاَ چشایی تعطیل . من نمی فهمیدم که شور است . شیرین است . چقدر شیرین است . شاید یکی از حکم هایی که الان با بینی نفس می کشم و شوری و شیرینی را تشخیص می دهم مال همین است . البته آن هم سخت بود . چون بینی من هم درگیرش بود . مزه ها را تشخیص نمی دادم و بوها را هم تشخیص نمی دادم . چون اگر غذا سر گاز می سوخت و من در پذیرایی نشسته بودم متوجه نمی شدم . تا سرو صدای قابلمه در بیاید . که گوشم تشخیص دهد. آن فردی که مثل من اینطوری کشیده است خیلی خوب می فهمد یعنی چه . وقتیکه قسمتی از زبانش آشامیدنی ها و خوراکی ها را شناسایی می کند و میفهمد . چه کیفی دارد . شما همه ی عمرتان این کیف را کرده اید ولی هیچ وقت به آن فکر نکردید . که لااقل برایش یک قدرشناسی داشته باشید .
وَحِمالَةِ اُمِّ رَأْسى، و آنچه درون جمجمه ی من قرار دارد .
چی در جمجمه ام قرار دارد ؟ مخ. آن هم چقدر ؟ دو قسمت . دو قسمت عین هم . بعد خیلی قشنگ است که قسمت چپی راست بدن را کنترل می کند و قست راستی چپ بدن را کنترل می کند . یعنی درست برعکس . درست مثل اینکه من می ایستم جلوی شما مقابل دست راست من دست چپ شما حساب می شود . اصلاً چه حکمتی است در این مخ که دوقسمت است ؟ اگر خواستید بدانید مخ آدمیزاد را برای اینکه ببینید واقعاً چه شکلی است مخ گوسفند کمکتان می کند چون در دسترستان است. ولی خیلی جالب است و درست برعکس اعضای بدن را کنترل می کنند . آنچه درون جمجه ام قرار دارد . حالا غیر از مخ ، چقدر مویرگ های خونی وجود دارد . چقدر مویرگ های حسی وجود دارد . چقدر رگ های حسی وجود دارد که هرکدام آسیب ببیند یک دست شما رفت . یک پا از حرکت افتاد و هزاران چیز دیگر .
وَ بُلُوعِ فارِغِ و حَبآئِلِ عُنُقى، مجرای عبور غذا در میان گردنم . یک مجرایی است با یک تنگی یا گشادی بخصوص . که از آن غذا پائین می رود . چندین سال است من به این رسیده بودم که هی می گفتند اول غذا آب نخورید . وسط غذا نخورید . آخر غذا نخورید . من اولین لقمه را که دهانم می گذاشتم ، گاهاً به دومی نرسیده ، در گلویم گیر می کرد . انگار اینجا یک پل گذاشتند . باید یک چیزی باشد که این را هولش بدهد تا پائین برود . وگرنه نمی توانستم غذا بخورم و مجبوری آب می خوردم . خیلی مصر بودم که ببینم چرا ؟ آیا اینجا مسئله ای دارم ، شاید توموری یا غده ای است . آخرین اسکن چشم که خانم دکتر برای من انجام دادند به من گفتند هیچ چیزی نیست الا اینکه این مجرا در تو بسیار ظریف و باریک است . این من را قانع نکرد . من نمی توانم این وضع را ادامه بدهم . باید بگردم و ببینم ، گاهی اوقات کل غذایم را هم می خورم و نمی فهمم . بعضی اوقات لقمه ی اول را که می خورم اینجا می ماند . این غیر از تنگی یک چیزدیگری هم هست ، آمدم تمام توجه ام را روی خوردنم و آن لحظه که سر غذا هستم گذاشتم و بعد از تلاش خیلی زیاد متوجه یک چیزی شدم ، هر وقت غذا را با نگاه و دقت روی موضوعی غیر از غذا شروع کنم بخصوص اگر آن موضوع ناراحت کننده باشد نگرانی داشته باشم آشفتگی عصبانیت دلگیری دلتنگی و الی آخر، در همان لقمه ی اول در گلویم می ماند اما هروقت به هیچ چیز جز غذا فکر نمی کنم چون خیلی وقتها خودم را مدیون غذایی که می خورم می دانم که این غذایی که تو داری می خوری می دانی چیست؟ این قرار است بیاید در بدن تو تکاملش را طی کند رهایش نکن انصاف نیست اگر تو را در آن آستانه که می خواهی از گذرگاه رد بشوی همینطوری رهایت کنند خوشت می آید؟ خوشت که نمی آید پس به غذا نگاه کن. هروقت که به غذا فقط توجه می کنم و آنوقت که غذا را توجه می کنم نگاه نمی کنم دوست دارم یا نه، نگاه نمی کنم خوشمزه ست یا بد مزه ست، پی این نیستم کی پخته است؟ پی این نیستم که پول کی بوده است؟ به اینها کار ندارم فقط به آن ماده ی خوراکی که دارم می خورم فکر میکنم دیگر در حلقم گیر نمی کند. شما در توجه به خودتان خیلی چیزهای شگفت انگیز می توانید پیدا کنید که به جای اینکه آدمها را ناخن بکشید خراش بدهید سوراخ کنید تا ببینید چه خبر است، خودتان را توجه کنید ببینید چه چیزهای خوشگلی پیدا می کنید. شما خیلی خوشگل هستید واقعا خوشگل هستید تو هر حالتی ، بلند کوتاه ،چاق لاغر، پیر جوان ،با مو بی مو، با ریش بی ریش ،چشم ریز چشم درشت، ابروی نخ نما ابروی حسابی پهن، من هرچه بگویم... شما خوشگل هستید اگر این را بتوانید باور کنید که خوشگل هستید قسمت بزرگی از مشکلات درونتان حل می شود .
وَ مَا اشْتَمَلَ عَلَیْهِ تامُورُ صَدْرى، و اعضای درون قفسه ی سینه ام.
وای اینجا شگفت انگیز است باور کنید ماه ها و سالها وقت می خواهد تا همه اش را بنشینی تماشا کنی، مال خودت را ، نه تو مال من را نگاه کنی و من مال تو را ! تو مال خودت را نگاه کن. به قلبت توجه کن، ببین بدون یک ذره خستگی می گوید تیک تاک تیک تاک . به تنفست نگاه کن اصلا تو متوجه اش نیستی میبرد بالا به درون می فرستد تصفیه می کند مقداری اش را می فرستد بدهایش را دوباره برمی گرداند تو فضای بیرون می دهد و تو اصلا هیچ زحمتی برایش نمی کشی ، خدا وکیلی این تنفس تان را نگاه کنید این شُش ها سالها برای شما کار کرده تو بیماری ات کار کرده تو هوای کثیف کار کرده هوای پاکیزه هم که خیلی کم بهش دادی چون ماشا.. ماشا.. آن بالای کوه هم که می روی یک عده ای آن بالا سیگار می کشند آنجا هم نمی توانی هوای پاک داشته باشی. سالها برای شما کار کرده است. قلبت را ببین یک شب سرت را بگذاری روی بالش صدای قلبت را بشنوی دیوانه می شوی صدای قلبتان را از روی بالش نشنیدید؟ من زیاد شنیدم خیلی زیاد معمولا هم بلند می شوم یک قدمی می زنم بعد دستم را روی قلبم می گذارم ازش تشکر می کنم که میزند و ازش می خواهم که آرامش داشته باشه اگر من بد کردم اگر من بد رفتار کردم من را ببخشد و الی آخر.
وَ حمائِلِ حَبْلِ وَتینى، وَ نِیاطِ حِجابِ قَلْبى، رگهای انشعاب یافته از رگ اصلی قلبم.
ما باید یک اسکلت بدن با همه ی جزئیات بیاوریم بگذاریم شما ببینید از قلبتان چندتا رگ اصلی خارج می شود، وارد می شود بعد ببینید هرکدام از اینها چه مسیر طولانی به طور مرتب طی می کنند خون را میبرند می آورند و شما اصلا متوجه نمی شوی، فقط وقتی از کار انداختی اش آنوقت می افتی دنبال دکتر اما سالیان سال ازش بهره بردی اصلا متوجه نشدی.
وَ نِیاطِ حِجابِ قَلْبى، پرده ی اطراف قلبم.
اگر می خواهی ببینی یعنی چه یک قلب گوسفند را دستتان بگیرید ، اگر بخواهی قلب گوسفند را ببُری یک غلاف نازک رویش است که این قلب را تو حجم و اندازه ی خودش در یک ذره بزرگ تر شدن یا کوچکتر شدن نگاه می دارد، مثل همین هم برای شما وجود دارد و چقدر این پرده قشنگ است چون اولا رنگ ندارد ثانیا خیلی ظریف است ثالثا معلوم نیست جنسش از چیست از پوست است؟ از گوشت است؟ از چربی است؟ هیچ معلوم نیست. اگر شما آن پوست نازک را ببینید اصلا نمی توانید بگویید از چیست؟ آنوقت این پوست به این نازکی قلب شما را در حالت تالاپ و تلوپ حفظ می کند و نگاه می دارد هم به او اجازه می دهد یک ذره بازشود و بعد دوباره جمع شود وامکانی برای این باز و جمع شدن فراهم می کند.
وَ أَفْلاذِ حَواشى کَبِدى، بخشهای مختلف کبدم
اگر بخواهیم وارد بحث کبد بشویم خودش یک همایش پزشکی ست چون بخصوص امروزه در کشور ما مردم به شدت در گیر با کبد هستند در حالی که کبد بسیار عضو خوب و مقاومی ست و اصلا خرابی ندارد پس چی خرابش می کند؟ من وشما با هوس بازی هایمان. ما هوس بازی می کنیم می خوریم، هوس بازی می کنیم می آشامیم . من الان چندین سال است کالباس سوسیس نمی خورم استثناء یک وقت یک جا با بچه ها باشیم چی بشود بازهم نمی خورم خیلی اصرار می کنند همان یک ذره را هم که می خورم بعدش به شدت آزار می بینم آنوقت باید تا چند روز از این اعضاء و جوارح عذر خواهی کنم خدا می داند.
وَ ما حَوَتْهُ شَراسیفُ اَضْلاعى،آنچه بین استخوان های دنده هایم قرار دارد.
استخوان های دنده ی آدمیزاد که ندیدید ولی دنده ی گوسفند که دیدید؟ ولی قول میدهم هیچوقت به آن توجه نکردید دقیقا مثل دنده های ماست اگر می خواهی ببینی دنده هایت چه شکلی است فردا نیم کیلو گوشت بخر بگو آقا دنده بده بعد به این دنده ها نگاه کن شما دنده هایتان همان شکلی ست یک گوشت خیلی نازک دارد و پیوسته، ازهم جدا نمی شوند پیوستگی گوشتهای دنده خیلی عجیب است شما ماهیچه را چاقو بزن راحت باز می شود ولی برای دنده به این سادگی نیست بعد چربی هم رویش را می گیرد بعد مثل قلب یک پوست نازک هم رویش را می گیرد همان که ما باآن کشتی میگیریم بکَنیم و دور بیاندازیم می گوییم اینها برای قلب ضرر دارد ولی برای دنده ی گوسفند بسیار هم چیز مفیدی بود ما از آنها هم داریم.