راه های ورود ابلیس به آدمی از منظر مولا امیرالمؤمنین علی(ع)
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون اهل بیت
- بازدید: 1132
بسم الله الرحمن الرحیم
به موضوع تکبر می پردازیم و از کلام آقا امیرالمؤمنین آنرا بررسی می کنیم .
خطبه 192 نهج البلاغه : امام می فرمایند : خداوند اگر اراده می کرد ، آدم را از نوری که چشمها را خیره کند ، زیبائیش عقلها را مبهوت کند ، عطر و پاکیزگیش حس بویایی را تسخیر کند ، می آفرید .(( مثلاً اگر می خواست کاری می کرد که چشمهای شما وقتی بنده را ببیند از زیبایی زبانتان بند بیاید ولی نکرد ، چرا ؟ چون نمی خواهد شما در زیبایی هایی بیرونی بایستید ، با شما کار دارد )) که اگر چنین می کرد گردنها در برابر آدم فروتنی می کردند ، آزمایش فرشتگان برای سجده آدم آسان بود . اما خداوند مخلوقات خود را با اموری که آگاهی ندارند آزمایش می کند(( این آزمایشها خیلی سخت است، آنقدرکه نا له های آدمها هوا ست ، ))تا بد و خوب تمیز داده شود ، تکبر و خودپسندی را از آنها بزداید ، خود بزرگ بینی را از آنان دور کند . پس ، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید ،((همه می گویند این که ابلیس بود ما که از جنس شیطان نیستیم، ما گاهی اوقات از جنس شیطان بدتر هستیم )) زیرا خداوند اعمال فراوان ، کوششهای مداوم او را با تکبر از بین برد . شیطان 6000 سال عبادت کرده بود ، ((باز هم نمی دانیم از سالهای دنیا یا آخرت ؟ ما می گوئیم سال های دنیا ،آیا 6000 سال کم است ؟ که اگر آخرت باشد خیلی بیشتر است ))اما با ساعتی تکبر همه را نابود کرد . ( پس چطور می گویند : فلانی خیلی آدم خوبی است و کارهای خوب انجام می دهد ، فقط خدا را قبول ندارد .) چگونه ممکن است پس از ابلیس فرد دیگری همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند ؟ نه هرگز ! خداوند هیچگاه انسانی را برای عملی وارد بهشت نمی کند که برای همان عمل فرشته ای را محروم ساخته است . (شیطان فقط تکبر کرد ، هیچ کار زشت دیگری هم انجام نداد ، حالا ما انسانها که در دنیا تکبر می کنیم و خیلی از کارهای زشت را هم انجام می دهیم ، ما را به بهشت می برد ؟) فرمان خدا در آسمان و زمین یکسان است ، بین خدا و خلق دوستی خاصی وجود ندارد ، (یعنی پارتی بازی وجود ندارد) که بخاطر آن حرامی را که بر جهانیان ابلاغ فرموده حلال بدارد . ای بندگان خدا ! از دشمن پرهیز کنید ، مبادا شما را به بیماری خودش مبتلا سازد ؟ (دشمن شیطان است و بیماری شیطان تکبر است) با ندای خود شما را به حرکت درآورد ، با لشکرهای پیاده و سواره خود بر شما بتازد . به جانم سوگند ! شیطان تیرخطرناکی برای شکار شما بر چله کمان گذارده تا حد توان کشیده و از نزدیکترین مکان شما را هدف قرار داده است ، (شیطان وقتی این کار را کرده خطاب به خدا گفته : پروردگارا ! به سبب آن که مرا دور کردی دنیا را در چشمان آدمیان جلوه می دهم ، همه را گمراه می کنم مگر مخلَصین شیطان همچنین کلام واضحی را گفته باز ما دنبالش می رویم ، عاشقش هستیم چون چیزهای خوشگل نشان ما می دهد .) اما تیری در تاریکی ها ، سنگی بدون نشانه روی رها ساخت ، گرچه فرزندان خودپسندی ، برادران تعصب و خودخواهی (ما انسانها را می گوید) و سواران مرکب جهالت و خودپرستی او را تصدیق کردند . (هر کسی صاحب خودپرستی است ، هرکه صاحب خودخواهی است ، تعصبات بی مورد و خود پسندی است بطور حتم تصدیق کننده شیطان است . )افراد سرکش شما تسلیم شیطان شدند ، طمع ورزی او در شما کارگر افتاد ، این حقیقت بر همه آشکار گردید ، حکومت شیطان بر شما استوار شد ، با لشکر خویش به شما یورش برد ، شما را به ذلّت سقوط کشانید ، شما را به مرز کشتار و خونریزی کشاند ، (می گوید من تا به حال خون کسی را نریختم ؛ تو خون همسرت را ، اقوام درجه یک ، همسایه ات را هر روز می ریزی . خانمی که هر روز به مردش می گوید تو عرضه نداری ، تو لیاقت نداری و هیچ کاری نمی توانی انجام دهی ، ای کاش یک دفعه یک چاقو در قلبش می کرد و برای همیشه خونش می ریخت و خلاص می شد ، این که هر روز خونش می ریزد اما خونی که کسی نمی بیند . بالعکس کجایند آقایانی که هر روز زنهایشان را آزار می دهند ، بچه هایشان را آزار می دهند، هر روز خون آنها را می ریزند) شما را با فرو کردن نیزه در چشمها ، (تو روی طرف نگاه می کند و به او دروغ می گوید ، نگاه می کند و ناسزا می گوید ، عین نیزه ای می ماند که در چشم طرف فرو می کنی) بُریدن گلوها ، (عربده اش آنقدر بالاست که طرف نمی تواند نفس بکشد مثل این است که گلویش را گرفته و خفه کرده)کوبیدن مغزها پایمال کرد ، تا شما را به سوی آتشی بکشاند که از پیش مهیا گردید . پس شیطان بزرگترین مانع برای دینداری ، زیانبارترین و آتش افروزترین فرد برای دنیای شماست . شیطان از کسانی که دشمن سرسخت شما هستند و برای در هم شکستنشان کمر بسته اید خطرناک تر است(ما در دنیا گاهی برمی خوریم به کسانی که می گویند فلانی دشمن درجه یک من است ، می گوید هر چقدر او برای تو دشمن محسوب می شود شیطان از او هم دشمن تر است ؛ چون او را می بینی ، شیطان را نمی بینی . برای او می توانی گارد بگیری اما شیطان در گوشت و پوست و خون تو است ) مردم ! آتش خشم خود را بر ضد شیطان بکار گیرید ، ارتباط خود را با او قطع کنید . به خدا سوگند شیطان بر اصل و ریشه شما فخر فروخت ، بر حسب و نسب شما طعنه زد و عیب گرفت ، با سپاهیان سواره خود به شما هجوم آورد ، با لشکر پیاده ، راه شما را بست که هرکجا شما را بیابند شکار می کنند ، دست و پای شما را قطع می کنند ، نه می توانید با حیله و نقشه آنها را بپراکنید ، نه با سوگندها قادرید را از سر راهتان دور کنید ، زیرا کمین گاه شیطان ذلّت آور ، تنگ و تاریک ، مرگ آور ، جولانگاه بلا و سختیهاست . (امام اینحا به ما راه نشان می دهد )پس شراره های تعصب و کینه های جاهلی را در قلب خود خاموش سازید که تکبر و خودپرستی در دل مسلمان از آفتهای شیطان ، غرورها ، کشش ها و وسوسه های اوست . تاج تواضع و فروتنی بر سر نهید (مگر نمی خواهید ایمن شوید ، متواضع و فروتن شوید) ، تکبّر و خودپسندی را زیر پا بگذارید ، حلقه های زنجیر خود بزرگ بینی را از گردن باز کنید ، تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشکریانش قرار دهید . زیرا شیطان از هر گروهی لشگریان و یارانی سواره و پیاده دارد . شما همانند قابیل نباشید که بر برادرش تکبّر کرد . خداوند او را برتری نداد خویشتن را بزرگ می پنداشت ، خدا او را بزرگ ندانسته بود ، حسادت او را به دشمنی وا داشت . تعصّب آتش کینه را در دلش شعله ور کرد . شیطان باد کبر و غرور در دماغش دمید و سرانجام پشیمان شد ولی چه فایده ؟ و خداوند گناه قاتلان را تا روز قیامت بر گردن او نهاد . ( شما قابیل نباشید ، بیایید پایین . کلام امیرالمؤمنین به همین جا ختم نمی شود اما من کلام را می بندم زیرا تحمل بیشتر از این را ندارم ، دو روز است در حال گشتن هستم که من در کجا تکبّر و خود بزرگ بینی دارم . در کجا شیطان توانسته رخنه کند و من نفهمیدم چون اگر بفهمم اجازه نمی دهم . حول و قوه الهی آن قدر روشنم کرده که اجازه نمی دهم مگر آن که متوجه نشوم . من مدام از او پرسیدم آیا وقت آن نیست که شما هم بپرسید ؟ وقتش نیست که شما هم به داد خود برسید ؟ وقتش نیست که تکبّر و خود بزرگ بینی را کنار بگذارید ؟ وقتش نیست که این همه غرور کاذب را بشکنید و زمین بریزید ؟ چه زندگی ها که به هوا رفت فقط به خاطر کبر ، جهل و غرور بی جا . چه بچه هایی که بدون پدر یا مادر شدند و چه آدم هایی که الان پشت میله های زندان ها قرار گرفته اند چون نخواستند که بگویند ندارم یا نمی توانم . من زباله ها را پس و پیش می کنم و نان خشک را می خورم اما تن به پول غیر حلال نمی دهم . ولی گفت من می توانم و حالا در غربت آن مانده است . می دانم که آزار می بینید اما اگر کسی را با نوک ناخن خراشیده باشم که تکانی به آن خورده باشد باز هم جای شکر دارد . از فتنه و دو به هم زنی چشم بپوشید . چرا این قدر سرتان در زندگی دیگران است ؟ چرا این قدر از دیگران خبر می گیرید ؟ منظورم خبر سلامتی نیست ، منظورم کنکاش های بی مورد است . این ها از نشانه های بارز شیطان است ، از فتنه گری پرهیز کنید . اگر خانم ها نمی توانند مستقل و محکم در محیط بیرون کار کنند به خانه هایشان برگردند و محیط های کاری را ضایع نکنند و اجازه دهند تا مردها آن را بگردانند . دنیا بدون ما زن ها لنگ نمی ماند . اول خود را اصلاح کنید بعد پای در خیابان بگذارید) .
((چرا امروز این خطبه را انتخاب کردم ؟ اگر مولایتان را نشناسید شادی شما ارزشی دارد ؟ امامی را که نمی شناسیم چطور برایش جشن میلاد می گیریم . من امامم را می شناسم ، می دانم پدر و مادرش کیستند ، کجا بدنیا آمده اند ؟ از چه تاریخی به غیبت صغری و کبری وارد شده اند . شناختن یک چیز دیگر است و فهمیدن امام چیز دیگری است ، فهمیدن کلمه دیگری است . بنده باید مولایش را بفهمد ، می گویی نمی دونم کجاست من نمی بینمش که از او یاد بگیرم، امام می گوید می خواهی من را بفهمی؟ بنده همیشه از درونم با مولایم صحبت می کنم و از او درخواست می کنم با من هم صحبت شود ، می گویم چطوری تو را بفهمم ، من می دانم که هستی، می دونم که آخرین منجی هستی ولی من بنده هستم، در دنیا آدم هستم می خواهم تو را ببینم صدایت را بشنوم تا بتوانم بفهمم تو را ، او مرا هدایت کرد به کتاب نهج البلاغه که از کلام پدرش است ارجاع داده است ، پدری که اثرش باقی مانده است. از لابلای این کلام پسر را بشناسید.) )