وصف پرهیزکاران از زبان مولا
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون اهل بیت
- بازدید: 935
بسم الله الرحمن الرحیم
میلاد امیر مؤمنان حیدر کرار علی (ع) بر مولا حجت ابن الحسن العسکری (عج) و تمامی مؤمنین و مؤمنات و بزرگان و آزادگان جهان علی الخصوص مسلمانان و اهل تشیع مبارک باد.
در چنین شب بزرگی و بای چنین مراسمی من تفعلی بر نهج البلاغه زدم، نهج البلاغه کلام آقا امیرالمؤمنین و خطبه هایشان است، تا خارج از داستانهای تاریخی که در مورد آقا داریم و احادیث و روایات، شخصیت مولا را در کلامشان ببینیم و از آنها بهره ببریم، شاید راهکاری برای بهتر زیستن، نه شاید، بطور حتم برای بهتر زیستن در روزهای پیش رو در اختیارمان قرار بگیرد، ان شاءالله.
نهج البلاغه را که بصورت تفعلی باز کردم به خطبه 193 در این تعفل برخورد کردم، در ابتدای این خطبه اینطور آمده که یکی از یاران امام بنام همام بن شریح، عرض کرد امیر مؤمنان پرهیزکاران را برای من آنچنان وصف فرما که گویا آنان را با چشم سر می نگرم، در گفتگوی امشب گزیده ای از این سخنان مولارا خدمت شما عزیزان عرض میکنم، حضرت در بخش نشانه های پرهیزکاران، چنین فرمودند، البته حضرت چندین بار این درخواست را رد کردند و این یار صدیق چندین بار درخواستش را مسرانه خواست و بعد از آن حضرت چنین فرمودند، پس از ستایش پروردگار،( سخن گویان عزیز نازنینان شما که می خواهید حرف بزنید حواستان جمع باشد نحوه گفتگو کردن و آغاز کردن سخن را از امام بیاموزیم، )پس از ستایش پروردگار همانا خداوند سبحان پدیده ها را درحالی آفرید که از اطاعتشان بی نیاز و از نافرمانیشان در امان بود، زیرا نه معصیت گناهکاران به خدا زیانی می رساند و نه اطاعت مؤمنان برای او سودی دارد، روزی بندگان را تقسیم، هرکدام را در جایگاه خویش قرار داد، (این جمله را که خواندم یادم افتاد به آن ریل کُنِ الهی، یادتان می آید؟ در ریل کُنِ الهی همه چیز تقسیم شده و سهم بندی شده و قرار داده است فقط هوشیاران می تواننند از این ریل، امکان خودشان را بردارند،) پرهیزکاران در دنیا دارای فضیلت های برترند، سخنانشان راست است، پوشش آنان میانه روی ،در تمامی اعمال میانه روی دارند، راه رفتنشان با تواضع و فروتنی ست، چشمان خود را بر آنچه که خدا حرام کرده می بندند، گوشهای خود را وقف دانش سودمند می کنند،( گوشهایتان در اینترنت وقف چه چیزهایی ست؟) حالا امیرالمؤمنین تقوی پیشگان را تعریف میکند، می گوید گوشهایشان را فقط وقف دانش سودمند می کنند، اشعار مستحجن، کلامهای بی خود و بی ربط، در کلامهایی که فقط بهتان و غیبت و تهمت هست اخبار جعلی وجود دارد و و و پرهیزکار گوشش را وقف اینها نمی کند،) فرمودند پرهیزکاران در روزگاران سختی و گشایش، (چه وقتی که همه چیز سخت است و چه زمانی که همه چیز به وفور وجود دارد، زندگیها بسیار گشایش دارد برایشان فرقی نمی کند حالشان یکسان است، یعنی گشایش و سختی را تشخیص نمی دهند؟ چرا تشخیص می دهند، اما برایشان فرقی نمی کند چون مطمئنند که آنچه که امروز در آن قرار دارند اراده الهی ست، پس باید صبور باشند و طی کنند و اگر گشایش است اصراف نکنند،) حضرت فرمودند در بخش نشانه ها: پرهیزکاران را در دینداری نیرومند، نرم خو و دوراندیش می بینیم، (نیرومند یعنی با تمام قوا پای دینشان ایستاده اند، اما و اگر ندارد، نرم خو هستند، یعنی در مقابل معاندین تهاجم و رفتارهای بد نمی کنند، و دوراندیشند،) در ایمان پر از یقین، (ایمانشان فقط به کلام نیست، ایمانشان از سر یقین است،) در ایمان پر از یقین در کسب دانش حریص، (هرچه که یاد می گیردند و اندوخته می کنند بازهم می خواهند،) اگر ردای علم بر قامتشان پوشانده شده باشد، بردبارند،( می گوید مگر چه اشکالی دارد کسی که عالم است باید شرایط خوبی هم داشته باشد،اگر آنچه که عالم دارد علم باشد بسیار سنگین و سخت است، عالم باید بردبار باشد، )در توانگری میانه رو، در عبادت فروتن، در تهی دستی آراسته،( همانی هم که دارد پاره است، وصله می کند، شسته و تمیز تنش می کند، )در سختی ها بردبار است، در جستجوی کسب حلال، (فقط کسب را حلال دنبالش می گردد ولا غیر،) در راه هدایت شادمان و خوشحال است، از طمع ورزی پرهیز می کند، (طمع انسان را به قعر چاه جهنم می برد، هرکجا طمع ظهور پیدا کرد حتماً به سروری ابلیس است، چنانکه بر آدم و حوا در محضر حضرت حق نزدیک شد آنها را طمعشان را بلند کرد که خداوند دوست می دارد که شما پیش او باشید اما می خواهد شما تجربه کنید و اگر دست به این درخت ممنوعه بزنید برای همیشه پیش او می مانید، ولی او می خواهد شما بروید و همه چیز را ببینید، تجربه کنید، ببینید طمع را تا کجا بالا می برد و درنظر انسان جلوه می دهد،) پرهیزکاران اگر نفسشان در آنچه پرهیز از آن دشوار است فرمان نبرد، نفس را از آنچه دوست می دارد محروم می کند،( نفس آدم به هزار ترفند ابلیسی، شما را گول می زند تا آنچه را که خدا حرام کرده در نظرت حلال جلوه کرده و شما از آن بهره ببرید، تا نفس آنرا تجربه کند، چون بدون شما نمی تواند تجربه کند، اما پرهیزکار هوشیار است، می گوید تو اینرا میخواستی؟ حالا که می خواهی مرا به حرام وادار کنی من از یک حلال دیگری که دوست می داری تو را محروم می کنم، مثال، ماه رمضان است وسط مرداد ماه به شدت تشنه اش است، نفسش می گوید برو آب خنک به صورتت بزن بزار خنک بشوی، می رود که آب بزند، آب انتهایی قطراتش از لبش وارد دهانش می شود، می گوید بابا خدا به این یکی دوتا قطره چکار داشت خودش رفت داخل، ولش کن، پرهیزکار آنرا تف می کند می گوید پدرت را در می آورم، می گوید افطار که شد اولین چیزی که می خواهی آب است، نمی خورم تا لذت آب گوارا را بچشی، تنبیه ات می کنم، من با این مدل تنبیه ها با خودم آشنا هستم، و راه گشاست )پرهیزکاران آرزوهایشان نزدیک است،( هیچ وقت آرزوهای دور و دراز ندارند،) آرزوهایشان نزدیک است، می تواند در کمترین زمان و کمترین هزینه بدست بیاید چون بزرگ برنمیدارند، خطاها و اشتباهاتشان کم است، (گناه را نمی گویم، اشتباهاتشان کم است، )کم تر خطا می کنند، قلبشان فروتن است، نفسشان قانع است، خوراکشان کم است، پرخوری نمی کنند،( پر خورها مراقب خودشان باشد، )شهوتشان در حرامها مُرده، (چه بسیاربچه هایی متولد شدند از یک پدر و مادر که در هنگام نزدیکی پدر و مادر یکی از آنها یا حتی هر دویشان همان زمان به فکر انسان دیگری بودند که به آنها حرام است خدا به دادشان برسد،) شهوتشان در حرامها مُرده، خشمشان فرو خورده ست، (خشمگینها حواستان جمع است؟ شما که زود جوش می آورید، سماورتان سر می رود آتشش و آب جوشش روی بقیه می ریزد پدر همه را در می آورد، آنوقت شما دیگر پرهیزکار نیستید، باتقوی نیستید،) پرهیزکاران کسانی هستند که مردم به خیر آنها امیدوارند، از آزارشان در امانند،( لازم نیست منزل همسایه رفت و آمد داشته باشید جوری رفتار کنید که همسایه ات بداند هروقت گرفتار باشد مشکلی داشته باشد در خانه تو به رویش باز است، و اگر از توکمکی خواست چیزی خواست از آزار تو در امان است، بعداً دائم نمی گویید یادتان است آن روز، چه خوب شد آمدی من توانستم این کار را برایت بکنم، نه، پرهیزکار مردم به خیرش امیدوارند، از آزارش در امانند،) پرهیزکاران کسی به آنها ستم می کند او را عفو می کنند، (می بخشند،) اگر کسی حقی را از آنها گرفته باشد، آنها را محروم کرده باشد آنها هم می بخشند و بتوانند حقی به او می دهند، اگر کسی از آنها بریده باشد پیوندش را قطع کرده باشد، با او پیوند برقرار می کنند، پرهیزکاران از سخن زشت دورند، (اگر در رانندگی کسی پیچید جلوی شما حرف ناجور نزن، حرف زشت نزن، اگر زدید بدانید نه در نزد خدا پرهیزکارید نه در نزد پیغمبرش، نه در نزد امام حی و زنده و حاضرت و نه در نزد مردم دیگر پرهیزکار نیستید، )گفتار پرهیزکاران نرم است، دلنشین است، نیکی شان به همه می رسد، آزارشان به هیچکس نمی رسد، در سختیها آرامند،( از وقتی کرونا آمده چه کسانی دیوانه شدند، چون مجبور شدند در خانه بمانند و پروتکل ها را رعایت کنند، مجبور شدند از سفرهایی دوری کنند،) اما پرهیزکاران در سختیها آرامند، در ناگواریها بردبارند، در خوشیها سپاسگزارند، (این یکی را اکثر آدمها ندارند، در خوشیها یادشان می رود که امروز که توانستند خوش باشند کی به آنها داده؟) پرهیزکاران اگر به خاطر کسی که دوستش دارند برای اینکه به او برسند یا خاطر او را عزیز کنند، دست به گناه نمی برند،( مثلاً آقا خانمی را دوست می دارد برای اینکه خودش را پیش او عزیز کند و محبتش را نشان بدهد، می خواهد طلا بخرد، پول هم ندارد طلا بخرد، از یک نقطه ای، از صاحب کارش از مردم، در مترو، یک جوری دزدی می کند، پرهیزکار حتی به خاطر کسی که دوستش دارد دزدی نمی کند، گناه نمی کند،) خصایص دیگری هم امام فرمودند، فرمودند: اگر امری اتفاق بیفتد و این فرد اشتباهی کرده باشد قبل از اینکه دیگران اعلام کنند که این خطا را کرده و بر ضدش گواهی بدهند خودش اعتراف می کند، پرهیزکاران هر چه را به آنها بسپارید ضایع نمی کنند، (از بین نمی برند، خانم می آید منزلی کار کند، سبزی گذاشتند می گویند این سبزیها را پاک کن، برای آنکه زودتر خلاص بشود نصف سبزیها را با آشغالها دورمی اندازد، آخر سر که پول می بری کجا می بری؟ می دهی بچه هایت بخورند؟ آنوقت تو زحمت می کشی بچه هایت لات در می آیند، چون نان غیر حلال بردی دادی خوردند، )وقتی به پرهیزکاران تذکر می دهی فراموش نمی کنند، (یعنی یکی از مشخصه های باتقواها اینست، نسیان نمی کنند، فراموش نمی کنند،) مردم را با لقب زشت صدا نمی کنند، همسایه ها را آزار نمی دهند، در مصیبت دیگران شادی نمی کنند، (من بچه بودم اگر در حیاط خانه بزرگمان که تعداد آدمهای متفاوت زندگی می کردند، اگر یکی عزیزش از دنیا می رفت بقیه به احترام او تلویزیون و رادیوهاشان را روشن نمی کردند، و اندازه او عزادار می ماندند،) از مصیبت دیگران شاد نمی شوند، در کار ناروا دخالت نمیکنند، پرهیزکاران اگر خاموشند و سکوت می کنند این خاموشی و سکوت آنها را اندوهگین نمی کند، غصه دار نمی کند، اگر بخندند آواز خنده شان بلند نمی شود (تا دو تا سه تا خانه آنورتر برود،) اگر به آنها ستمی بشود صبر می کنند، تا خدا انتقامشان را بگیرد، یک مشخصه جالب، پرهیزکاران نفسشان از دست اینها همیشه در زحمتند، چرا؟ چون به نفسشان سخت می گیرند، اما برعکس مردم همیشه از دست اینها در آسایشند، برای روز قیامت خودشان را به زحمت می اندازند، ولی مردم را به رفاه و آسایش می رسانند،( یادم آمد دوستان ما زمانیکه کرونا آمده بود و می ترسیدیم ولی وقت پخش آذوقه اندک داوطلبانی داشتیم که حضور پیدا کردند، به جان خریدند، برای قیامتشان برای آن دنیایشان کار خیر ثبت کردند که مردم دیگر که خوراک ندارند به یک رفاه و آسایشی برسند،) پرهیزکاران از عمل کم خودشان زیادی خشنود نیستند، انگشتر خریده داده به خانم فلانی که می آید در منزلش کار می کند روز عقد بدهد به عروسش، خیلی کار خوبی کردی خدا عمرت بدهد ولی عزیز من این را چند جا تعریف کردی؟) از عمل کمشان خوشنود نیستند، عمل زیاد هم که انجام میدهند نمی شمارند، روزشان را به شب می رسانند در حالیکه دائم سپاسگزار خدایند، شبشان را به روز می رسانند در حالیکه با یاد خدا می خوابند و با یاد خدا بیدار می شوند، کلام مولا در این خطبه بسیار است و زمان من کم، ولی این خطبه مولا بازهم گفتگوهای سودمند در بر دارد بروید و ببینید، خطبه 193، من بخش کوتاهی از آنرا برای شما آوردم.
اما در انتهای کلام امروز می خواهم شما را چند جلسه ای عقب ببرم، ببرمتان کجا؟ ببینید آنچه را که برای شما می آوریم پهنه و بستر بهره وریش چقدر بزرگ است، یادتان است که چند جلسه پیش راجع به سه کلمه صحبت کردم، نعمت، رزق و برکت، امروز می گویم وجود مبارک مولای متقیان و اهل بیت شان همانا نعمت الهی ست نعمت الهی ست که خداوند به بندگانش عنایت فرموده بنده باید نعمت خدا را بشناسد تا بتواند از این نعمت رزقی ببرد، خیلی ساده یکی آمده برای من گوشت آورده ولی تو حیاط گذاشته من هم بی خبر من نمی دانم اصلا نفهمیدم آن بسته گوشت است شما چه فکری می کنید چه اتفاقی می افتد؟ گربه ها تکه پاره اش می کنند من از آن نعمتی که خانه ام آمد هیچ بهره ای نبردم هیچ رزقی نداشتم اگر بندگان خدا مولای متقیان را نشناسند اهل بیت شان را نشناسند که نعمت مستقیم الهی به بنده هاست از آن رزق نمی برند ما پدر مادر های مان از طفولیت عادت دادند هر وقت می خواستیم از پا بلند شویم تازه می خواستیم روی پا بایستیم تازه می خواستیم راه بیفتیم به ما یاد داده بودند بگو یا علی اگر یک چیز سنگین می خواستند جابه جا بکنند می گفتند همه با هم بگویید یا علی بلندش کنید پس نعمت خدا را آنها به ما شناساندند ،امشب که شب سیزدهم رجب شب میلاد آقا امیرالمؤمنین (ع) است ما هر کدام مان در کنجی از خانه های مان لانه کردیم اول جلسه دوستمان گفتند که تعداد خیلی کمی هستند گفتم هیچ مهم نیست سفره ی مرتضی علی پهن شده هرکی به اندازه ای که رزق داره لقمه دهانش می گذارد برمی دارد ،امشب آمدیم نشستیم کلام مولا را با دل و جان شنیدیم این رزق ماست ،رزق ماست که خداوند توفیق بهره بردنش را به ما عنایت فرموده اما برکت این نعمت چطوری است؟ هر کلامی را که از مولا به گوش جان شنیدیم روی صفحه ی دل نوشتیم دستور اجرای این فرمان را به اعضاء و جوارح مان ابلاغ کردیم نفس مان را موظف به اطاعت این دستورات نمودیم این برکت می شود ، حالا قشنگی اش کجاست؟ این برکت دو گانه ست یعنی یک مرحله هم نیست این برکت دوگانه ست چطوری؟ دردنیا زیر چتر حمایت مولا زندگی می کنیم جنگ خیبر را همه بخاطر دارید امیرالمؤمنین (ع) چشم درد داشتند و قادر به جنگیدن به میدان رفتن نبودند دو یا سه روز افراد مختلف به میدان رفتند تلاش کردند هیچی از پیش نرفت آمدند گفتند یا رسول ا... چکار کنیم؟ حضرت فرمودند که فردا کسی را به میدان میفرستم که خدا او را دوست دارد او هم خدا را دوست دارد من هم او را دوست دارم او هم من را دوست دارد فردا امیرالمؤمنین (ع) را صدا کردند حضرت فرمودند یا رسول ا... چشمانم، گفتند پیش بیا دستهای مبارکشان را روی چشم های مولا گذاشت چشم هایش باز شد ایشان رفتند در کمترین زمان ممکن در قلعه را به اذن و حول و قوه ی الهی از جا کندند. ما سند داریم که خدا امیرالمؤمنین (ع) را دوست دارد امیرالمؤمنین (ع) هم خدا را دوست دارد وقتی تو در دنیا زیر چتر مولا زندگی می کنی زیر دست های پرمهر پیغمبر هم قرار داری خدا هم که هر دوی اینها را دوست می دارد به احترام آنها دست توانایش را از من و شما دریغ نمیکند این می شود برکت دنیایمان و چون حمایت شده امیرالمومنین (ع) هستی نفست جسارت سرکشی پیدا نمیکند دیگر جرات نمی کند تو را ابلیس وارانه به کارهای غلط تحریک کند تا تو از مسیر صراط مستقیم خارج بشوی پس چی می شود؟ درآخرت با سرافرازی با سربلندی راحت نزد صاحبان حوض کوثر می روی آب حیات میگیری می نوشی آنوقت چه می شود؟ صاحب برکت ابدی میشوی ان شاءا...
یارب دل ما را تو به رحمت جان ده
درد همه را به صابری درمان ده
( صبور همه دردهایش درمان میشود بدترین درد کوچکترین درد)
یا رب دل ما را توبه رحمت جان ده
درد همه را به صابری درمان ده
این بنده نداند که چه می باید خواست
(من نمیدانم امشب چی بخواهم شب بزرگی است باید خیلی چیزها بخواهم این را می خواهم آن یکی می ماند آن را می خواهم آن یکی می ماند برای این دعا می کنم آن یکی را چکار کنم؟)
این بنده نداند که چه می باید خواست
داننده تویی هر آنچه خواهی آن ده