منو

جمعه, 15 آذر 1404 - Fri 12 05 2025

A+ A A-

عاشورا انقلابی به درازای تاریخ بشری

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز سومین روزی است که خورشید بر پهنه دشت کربلا می نگرد هر لحظه از درون سرخ تر می گردد و در عجب می ماند که چرا چنین شد .عاشورا یک واقعه، یک فاجعه بشری هم نبود بلکه یک انقلاب به درازای تاریخ بشری بود، هست و ادامه هم خواهد داشت. گرچه در سال 61 هجری قمری در آن پیروزی به چشم نیامد اما در طول تاریخ هر جا تلنباری از سستی ها، بی ایمانی ها، کفر، ظلم و زشتی ها به وجود آمد به شدت بر آن تاخت و تاز کرد و آن را از بین برد . بنده همیشه خدمت شما بزرگواران عرض کردم که رهبران بزرگ را در قصه هایشان جستجو نکنید در کلام و عملکردشان در صحنه های بزرگ آن ها را بجویید و بشناسید . چند سال پیش طی جلساتی از مدینه تا مکه، از مکه تا کربلا با کاروان امام همراه شدیم، گفتگو کردیم، در این گفتگوها نکات بسیار ریز و عمیقی قرار داده بودیم که دوستانمان به دنبال گشودن قفل این نکته های ریز بر آیند اما خبری نشد، رفت در سایت خوابید من نمی دانم شاید آدم هایی که بیرون از جلسات ما بودند و سایت ما در دسترسشان قرار گرفت خواندند و ثمره اش را بردند اما از دوستان خودمان گفتگویی نشنیدم، بنده به یکی از دو مورد اشاره میکنم باشد که راهگشا باشد .
امام حسین(ع) در صحرای کربلا در حالی عزیزانش را در خاک و خون می بیند، که همه عزیزانش را روی خاک داغ کربلا انداختند در خونشان غلطیدند و دشمن همانند حیوانی درنده در مقابل ایشان قرار دارد و مشاهده اش می کند در این شرایط امام فریاد سر می دهد آیا کسی هست که مرا یاری کند ؟ ایشان امام است ما می گوییم که به این وسیله حضرت میخواستند حجت را بر سپاه دشمن تمام کنند حتی در لحظه آخر اگر کسی می خواهد برگردد، برگردد. قطعا درست است من شکی به این ماجرا ندارم ،اما فقط این نیست، امام علاوه بر لحظه نگری آتیه نگری هم دارند، یعنی این که خداوند در عصر هیچ کدام از پیامبران پیشین، قبل از پیامبر ما، به حضرت عیسی(ع)، حضرت موسی(ع)، حضرت ابراهیم(ع) نفرموده بودند که امروز برای شما این دین را کامل کردم و برای شما پسندیدم و غیر از این نمی تواند باشد الا در زمان پیامبر ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) که فرمودند یعنی پس از ایشان هیچ پیامبری، هیچ دینی هیچ کتابی برای بشریت نخواهد آمد، وقتی درختی این چنین سنگین و پربار می شود، برای اینکه برجا بایستد، نگهدارنده نیاز دارد. پروردگار در زمان پیامبر نگهدارنده های این امانت سخت و سنگین را معین فرمودند که یکی پس از دیگری بیایند. هرگز بین دو امام حتی چند ساعتی زمین خالی از حجت باقی نماند، چون این امانت آنقدر عظیم است که بدون امام، طومار زمین در هم پیچیده می شود. پس داستان کربلا با وجود امامان معصوم در شکل های مختلف همیشه قابل تکرار بوده تا به امروز که ما در محضر امام عصر (عج) قرار داریم .
پرسش آن روز امام حسین (ع) در صحرای کربلا دو تا وجه داشت؛ یکی اینکه حجت را بر مردمان به ظاهر مسلمان و عناد گر آن روز تمام کردند، آنها در جهان آخرت نمی توانند بگویند پروردگارا ما نمی دانستیم که ایشان امام هستند، نمی توانند بگویند که ما نمی دانستیم ایشان یاری ما را می خواهد، چون حضرت این ماجرا را تمام کردند.
وجه دوم؛ این پرسش امام از آینده بود و هست، از همه ی ماست، امروز این سوال خیلی بزرگ است، چرا که امروز انتظار حسین بن علی (ع) را از عاشقانش بیان می کند. دعوت به شهادت او را به همه ی کسانی که در طول تاریخ برای شهیدان حرمت و عظمت قائل بودند و هستند می رساند . شهید یعنی چه؟ مردن، مردن است دیگر. پس چرا یکی را می گویند شهید ولی آن یکی را می گویند به رحمت خدا رفت. شهید یعنی حاضر، شهدا کسانی هستند که در صحرای کربلا مرگ سرخ را به دست خودشان انتخاب کردند، برای نشان دادن عشق خودشان به حقیقتی که در حال مرگ بود به میدان رفتند تا با سلاح شهادت، جهاد در راه ارزش های بزرگی که در آن زمان در حاکمیت یزید در حال مسخ شدن بود بجنگند. شهیدان حی و حاضر، ناظر و شاهد هستند، نه تنها در پیشگاه خداوند، که در پیشگاه خلق در تمام اعصار و قرون و در هر سرزمینی حاضر هستند، چون تن به ذلت ندادند تا زنده بمانند، درحالیکه بسیاری در همان عصر تن به ذلت سپردند و زنده ماندند اما فی الواقع زنده نبودند . امروز بر من و شمایی که عشق امام حسین (ع) در قلبمان می جوشد، علاوه بر عزاداری ها، علاوه بر سینه زنی ها، علاوه بر سیاه کشیدن ها، تکیه ها و حسینیه ها و همه جا را آماده کردن؛ وظیفه ی اصلی ما این است که نشان مشخص و قابل رویت عشق به حسین (ع) باشیم ، نه در زیر سایه ی مثلاً 2 ساعت سینه زنی کنیم و بعد فردا در افعال روزانه مان کسی که جا و حضور ندارد مولا است.
یادمان باشد ما امروز زیر سایه ی امامِ زنده هستیم اگر امام زنده ظهور کند و اعلام کند هل من ناصر ینصرنی؟ می خواهید چه کار کنید ؟ از حالا شروع به پاک کردن باطن خود را پاک کنید، آیا می توانید درخت توجیه کردن را از جانتان بشویید؟ وگرنه سینه زدن خیلی کارساز شما نخواهد بود . این شب ها سینه زنی هایی کردید که اگر مسائلی که در حین جلسه به وجود می آمد نبود، من هم اینجا نبودم، برای خودم میرفتم، چه عالمی بود، چه حظی می کردم، چه لذتی می بردم. چه بخارهای سخت و سیاهی بود که از قفسه ی سینه ی آدم ها بلند می شد، روی قفسه ی سینه غده ی صنوبری است وقتی روی آن ضربه می خورد، تکان می خورد، حرکت می کند، می تواند آن ارتعاشات و آن چیزهایی که ذخیره کرده بیرون بفرستد که اگر ذخیره اش سیاه باشد چه بهتر، بیرون می آید فرد خلاص می شود، اگر روشن باشد، بیرون می آید و بقیه و اطرافش را شاد می کند. چه بخارهای سیاهی بود که از قفسه ی سینه ی آدم ها بیرون می آمد، نباید باشد .
خاطرتان هست سال پیش گفتم که سالمان را از محرم تا محرم حسینی زندگی کنیم، تلاشمان را کردیم . درست است که خیلی کارها را انجام دادیم ولی کفایت نمی کرد . امروز سوم شهدا است ازحالا انتخاب کنید حسینی زندگی کنید، سالتان، سال محرمی باشد این محرم را با خودتان ببرید سال بعد اول محرم تحویل دهید، تا محرمی جدید تحویل بگیرید .
صفات خدا را می توانی در هر ذره ی کائنات بیابی، چون او(خدا) نه در مسجد، نه در کلیسا، نه در دیر و صومعه، بلکه هر آن، همه جا هست همان طور که کسی نیست که او را دیده و زنده مانده باشد، کسی هم نیست که او را دیده و مرده باشد، پس بالاخره چه ؟ هرکه او را بیابد تا ابد نزدش می ماند، هر که عشق الهی در درونش جای گرفت و نهادینه شد، همین مسیر را طی می کند و ان شاءا… می رسد به آن نقطه ای که بخواهد همیشه الهی زندگی کند.

نوشتن دیدگاه