میلاد امام حسن علیه السلام رمضان 1393
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون اهل بیت
- بازدید: 3733
بسم الله الرحمن الرحيم
سوره ی حمد را خداوند در قرآن به پیغمبر (ص) فرموده که این هدیه عظیمی است برای تو. خدای بزرگ هدیه به رسولش اون هم بزرگترین رسولش سوره حمد را عنایت کرده ،حالا اگه بنده زرنگ باشه پیامبر خدا سوره حمد را قایم نکرد برای خودش ، برای همگان و در اختیار همه قرار داد. اگه زرنگ باشه از سوره حمد بالاترین بهره ها را می برد یک سری بهره ها در سوره حمد وجود دارد ؛ من جمله شرایط اعتقادی که در سوره حمد مطرح میشود نمی خواهم وارد این بخش بشوم چون تفسیر سوره حمد از جلسه قبل آغاز کردیم از زبان مبارک آقا امام حسن عسگری (ع) که این جلسه دست نگه داشتیم پس بنابراین نمی خواهم چیزی از خودم گفته باشم می خواهم که چون جلسه قبل بسم الله رو تفسیر کردیم انشاالله از جلسات بعدی از الحمدالله شروع خواهیم کرد.
اما سر انگشتی و کوتاه: نصف سوره اعتراف و اقرار به عظمت پروردگاری ،به اینکه مالک چیزهایی است که هیچ کس در عالم نمی تواند باشد، مالک یوم الدین : هیچ کس به معنای واقعی این جمله به طور واقع نمی تواند پی ببرد تا روزی که پرده های حجاب برداشته بشود، نیمی از سوره برای اعترافات و اقرارهای بنده نسبت به پروردگار و نیمه دیگر نوع درخواست کردن است، ما خیلی از خدا چیز می خواهیم خیلی از مواقع هم می خواهیم ریز و درشت بزرگ و کوچک، اما فی الواقع اون چیزی رو که باید بخواهیم همیشه نمی خواهیم چون بلد نیستیم بخواهیم چون اصلا تشخیص نمی دهیم که چی از همه آنها مهم تراست؟ چی از همه آنها بالاتراست؟ چون نمی دونیم دعا کردنمان فرق می کند. خداوند در این سوره آموخته به بنده که از خدای خویش چه بخواه ،که برای تو ماندنی باشد برای تو دائمی باشد .
خدا رحمت کنه حاج آقا رو همیشه می گفت بابا جون دعا می کنی آخر ذکرها و نماز ها، حج میروی ،گفتم حاج آقا حج چی بخواهم اولین بار وقتی خونه ای خدا رو دیدم سجده کردم چی بخواهم گفت بابا هیچی فقط رستگاری دو عالم. تو این سوره نوشته با زبان تفکیک شده بخش بخش شده. و قشنگ تر کجاست این بخش ظاهری سوره است بخش باطنی سوره زیباتراست اگر با سوره اخت بشوی هر دفعه که تلاوتش می کنی خودت تلاوت کنی یا هرکی تلاوت کنه برای شما یه نوا و نما داره .
پنج تا سوره حمد خواند پنج تا کلیپ نما و نوا بود ، متفاوت از هم چه شکلی بود خودت ببین خودت ببین دیده ی من مال من است نه مال شما ،خودت ببین من می تونم ببینم شما نمی تونید ببینید ! کی این حرف را زده چرا به قدرت پروردگارتان شک می کنید ! چرا به عدلش شک می کنید ! هرچی به هرکی داده به اون یکی هم داده منتها یکی یاد گرفته بهره وری از آنچه که داده و اون یکی هنوز یاد نگرفته .چرا یاد نگرفته؟ از بس که به آت و اشغال پرداخته به چیزهای زائد پرداخته. سوره ی حمد را از زندگی تون هیچ وقت حذف نکنید سوار هواپیما میشوید حمد بخوانید، سوار قطار میشوید حمد بخوانید ، اتوبوس سوار میشوید حمد بخوانید ، ماشین سواری خودتون رو سوار میشوید حمد بخوانید ، اگه تو دهات بودی سوار اسب و اَستر شُدید بازهم حمد بخوانید همه جا شما رو حفظ میکند، حمد بسیار با ارزش است و مهم تر از همه اینکه یاد بگیریم خودمون اینجا هرچی می خواهیم حاضر کنیم .
یک مجلسی بودم مجلس ختم فردی که به رحمت خدا رفته بود بسیار هم متمول و پولدار از اون همه ثروت که هیچ با خودش نبرد ، یک پارچه چلوار کم ارزش ارزان قیمت خواباندند روی خاک همان طور که همه ی ما رو می خوابانند. از ما نمی پرسند پولداریم یا نداریم خیلی هوشیار باشیم خلعتمون را از حالا تهیه می کنیم و رویش را اذکار الهی می نویسیم به این امید که آنقدر اعمال ما خوب باشد جک و جانورها جرات نکنند بهش نزدیک بشوند وگرنه همان پارچه سفید است اعیان و گدا همان را می برند پس با خودش چیزی نبرد حالا اون دارایی ها که داشت بازمانده باید تبدیل به احسنت کند. شما ریال داری می خوای بروی خارج از کشور با ریال می توانی بروی مفت هم از تو نمی گیرند باید چیکار کنی بروی صرافی تبدیل به دلار کنی. فرد از دنیا رفته ازش باقی مونده این را باید بازمانده ها تبدیل به احسنت کنند هرکسی تبدیل به احسن کردنش یه مدلیه ماهم از بچگی تا به امروز دیدیم خیرات میدهند غذا ،حلوا یا خرما میدهند، قرآن پخش می کنند قرآن می خوانند نماز می خوانند. شب اول قبر این بنده خدا قبل از افطار همه ظاهری خارج از دین ما در فضایی به اندازه ای شیک بزرگ زیبا و پر از گل که یک عروسی کم بود باید دو تا عروسی اونجا می گرفتند سه تا می گرفتند همه چیز در حد وفور در هر سینی شربت، انواع شربتها سرو می شد قبل از اذان .راس اذان چند دقیقه مانده به اذان از اونجا پاشدم من بودم و همسرم ،حضرات تشریف آوردند با دف ها و تنبورها و سازهای مختلف که بزنند و بخوانند. چی می خوانند آهنگ قر دار نمی خوانند قطعا برای عزا خواهد خواند اما آیا مرده بهره خواهد برد؟ آیا دارایی این مرده تبدیل به احسنت شد که تحویلش بدهند ؟ نه واالله هر کاری می کنید اینجا خودتان بکنید انفاق کنید نیکی کنید ببخشید از خطای دیگران بگذرید محبت کنید بدون چشم داشت ، خرج کنید بدون چشم داشت قرآن بخوانید هدیه کنید برای خودتون امانت بگذارید. من که تصمیم گرفتم از این به بعد نماز شب اول قبر را مرتب برای خودم بخوانم مُردم اگر کسی نبود اون وقت چیکار کنم ؟! توتاریکی و ظلمت چیکا رکنم ؟! با سوره حمد اخت باشید سوره حمد و از دست ندهید یا علی مدد ما گفتیم.
صحبت کوتاهی امروز دارم. ماه رمضان ، ماه سخن پردازی نیست گرچه که بازهم من هرچه که خواستم سخن کوتاه کنم کلام طویل شد ولی به هر حال ماه سخن پردازی نیست تو این ایام هر کسی باید سرش تو گریبان خودش باشه این را میگویم به خاطر خودتان من از اینجا که پا شدم در رفتم در کمترین حد ممکن حرف می زنم ولی شاید برای شما هم مفید باشه هر کسی باید سرش در گریبان خودش باشه و به خودش نگاه کنه چرا که این روزها همه چی شفاف و روشن است ، دعا گوش کنی خوب می فهمی ذکر بکنی به جونت می چسبه نماز اگه بخوانی انشاالله درست بخوانی بهتر از بقیه ایام بهش توجه میکنی خلاصه همه چی شفا فه اگر کسی نیک نگاه کند برای دیدن، خیلی چیزها وجود دارد فقط یه شرط دارد زبانش را ببندد.
القصه دردنیا هر چیزی که ما بهش نگاه می کنیم صاحب یه وظیفه و مسئولیت است ، میگویند این چیه ؟بلندگو میکروفن ، چیکار می کند؟ صدا پخش می کند. این چیه؟ دفتر. چیکار می کنیم در آن می نویسیم از رویش می خوانیم . هر چیزی توی دنیا .خوب دقت کنید ببینید ، بچه جوان ها اینقدر بازی نکنید با موبایل هاتون دنیای غرب خیلی خیلی زیبا شما را می کُشد ، می کُشد چون امواج این دستگاه ها به مرور زمان سلول های بدنتان را از بین میبرد زایشتان را از بین میبرد مرد و زن زایشش از بین میرود و نسل بچه مسلمان به مرورنابود می شود. مگه نمی خواهی بازی کنی من راه بازی را یادت میدهم تو به هرچی نگاه کردی از این ساعت به بعد که من گفتم ببین چیکاری به درد چی میخورد !؟ اونو میگویند دوربین ، دوربین کارش چیه ؟تصویر رو بردارد و ارائه کند .چاقو ، چاقو کارش چیه؟ بریدن و تیکه تیکه کردن. خوب حالا اگه یه چاقویی بدهند دست شما که این دوتا لبه اش یک جور کلفته و تیزی نداره میکشی نمی برد ، می زنی تیکه نمی کند ، می کوبی له نمی کند . میگوید مرده شورتو ببره این که چاقو نیست میگویند خوب پس چیه ؟میگه والا حلبی بهتر از این هست چاقو رو وقتی میگن چاقو که هم صورتش چاقو هم عملش چاقو یعنی بریدن و تکه تکه کردن باشد اگر نباشد چاقو نیست حالا بدتر از این هم هست نه تنها چاقو نیست بلاتکلیف است دیگه اسم هم ندارد . تبر بود میگفتند تبر هرچی بود بالاخره یه اسمی داشت یه عملی داشت، این بدبختِ بیچاره که قرار بود چاقو باشه شکل چاقو هم درستش کرده بودند اما چون عمل کننده نیست چاقو هم نیست کسی به چاقو بودن نمی شناسد بلاتکلیفِ سرگردونه بی چاره است.
توگیاه ها هر درختی رو یک اسمی میگذارند درخت آلبالو درخت گیلاس درخت اقاقیا نمی دانم خلاصه هر درختی با محصولش نام گذاری میشود هر درختی را با اسم محصولش نام گذاری می کنند . میگویند درخت گردو .ما اون قدیمها که اینجا خونه ی قدیمی بود بابام یه درخت گردو کاشت گردو اسرائیلی چقدر هم ذوق می کردیم اگه می دونستم همون موقع ها با تبر تیکه تیکه اش می کردم که اسم اسرائیل را داشت، ولی گردوهای درشت و خوبی می داد. ببینید اسرائیلی ها چیکار می کنند کاری می کنند ما درخت گردوی اسرائیلی بخریم تو خونه مان بکاریم چون محصول درشت تر میده ایرانی تو کجایی؟ تو چرا نمی تونی گردوی درشت تر بدی ، ببینید چه بلایی سر ما آوردند. حالا با موبایل هاتون همین کارها رو کردن هر روز هم نرم افزار های تازه تر جدیدتر نیت ها صفر
همه چیزتان عریان و بیرون در صفحه موبایل مردم می چرخد . حالا بعد از ماه رمضان ان شاءلله یک جلسه ای می گذاریم راجع به این یک اطلاع رسانی کامل هم می کنیم . خلاصه گردو می دهد می گویند چه درختی است ؟ می گویند : گردو ، نگاه کن این شکوفه اش است ، حالا این بسته شده ی گردو است ، بعد هم محصول گردو . حالا اگر این درخت گردو ، گردو ندهد چه می شود ؟ کسی به اسم درخت گردو می شناسدش ؟ می گویند این چیه ؟ می گویند : قرار بود گردو باشد اما ما حالا به او می گوییم درخت عرعر . چون هیچ است ، هویت ندارد . در حیوانات هم همین طور است ؛ خوب متوجه مسئله شدید ؟ چون تازه می خواهم وارد جان کلام بشوم ، حالا بیاییم به این آدم نگاه کنیم ، به خودمان . بنده خیلی پا درد داشتم ، دستم درد می کرد الهی شکر ، خدا عمر بدهد به آن دکتری که پیش او رفتم و آن دردهای اضافه را از من برداشت . این اواخر که می آمدم روی تختخواب جا به جا شوم پایم را زمین می گذاشتم درد زیاد بود به پاهایم می گفتم : مرده شورت ببرد آخر ، چوب خشک بهتر از تو است ، تو قرار بود راه بروی ، بدوی . دویدن که سرت را بخورد راه هم دیگر نمی توانی بروی ؟ چوب خشک که بهتر از تو است لااقل می شکنند می اندازند یک شعله آتشی درست می کنند لذتش را می برند . پا برای دویدن است ، دست برای حمل کردن است ، چشم برای دیدن است ، گوش برای شنیدن است و ...... اگر هر کدام از این اعضای شما کاری را که عملش است انجام ندهد چه به او می گویید ؟ بی هویت است . از هر چیزی ، هر موجودی یا هر انسانی صاحب یک صورت است که این صورت باید با عملش همخوانی داشته باشد . اگر همخوانی نداشته باشد به درد نمی خورد ، حالا حواس ها با من است ؟ پسرم تو قرار بود پسر من باشی ، دخترم تو قرار بود دختر من باشی و پسرم و دخترم ویژگی های مخصوص به خودش را داشته باشد . پدرم ، مادرم ، خواهرم ، برادرم ویژگی های مخصوص به خودش را داشته باشد . خواهری که برای خواهرت ، خواهر نیستی تو را خواهر ننامند ، تو چه نام داری ؟ ویلان ، آواره چون اگر اسمی نداشتی لااقل روی تو اسم می گذاشتم اما بدبختی این است که تو اسم داری دیگر اسم هم نمی توانم به تو بدهم . من و شما آدم هستیم ، خدا روزی که ما را آفرید ما را نام گذاشت "آدم" .آدم فقط نه همین هیبت که اگر فقط همین هیبت بود تازه باید کاتالوگ درست می کردیم . آدم شماره یک ، آدم شماره دو ، دراز ، کوتاه ، چاق ، لاغر ، پهن ، باریک ، سیاه ، سفید ، سرخ ، قرار نبود که ما را آدم بنامد فقط به این صورت آدمی . ما را آدم نامید که عمل آدمی داشته باشیم . اگر خُلق وحشی و شقی داشته باشیم ما را منصوب می کنند به حیوانات درنده مثل گرگ مگر غیر از این است ؟ می گویند : گرگ هایی که انسان نما هستند . انسان و آدم باید آدم باشد ، عملش آدمی باشد ؛ چهارده روز از ماه رمضان گذشته در این چهارده روزی که گذشته همان اندازه که به مردم نگاه کردید ، دائم عیب و ایرادهایشان را گرفتید به خودتان هم نگاه کردید ؟ همان قدر که از کم کاری اعضا و جوارح ، دست و پا و قلب و معده و شکم و ..... گله مند بودید آیا به خُلقیات درونی و اعمال ظاهری خود نگاه کردید ؟ چقدر شبیه آدم ها بودید ؟ سوال می کنم ، مگر شب قدر نزدیک نیست ؟ شب قدر نزدیک است ، شب قدر برای چه کسانی است ؟ می شود بگویید ؟ کوهها ، سنگها ، شاید ولی به بنده مربوط نیست چون شب قدر را نگفتند به ما برای این ها ؛ به من آدم گفتند برای تو آدم . شب قدر چکاره است ، چه کار می کند ؟ تقدیرات آدم ها را می آورد پایین ؟ تقدیرات یکسالشان را می آورد پایین ؟ می گذارد در اختیارشان ، مثل کارنامه تحویلشان می دهد ؟ چه کسی می آورد این ها را پایین ؟ به دستور پروردگار، ملائک تقدیرات ما را پایین می آورد ، وقتی آمد پایین چه می گوید ؟ می گوید : مثلاً آی حسن کجایی ؟ حسن فرزند ام البنین یا مثلاً ، کیوان فرزند نسرین و .... این گونه می گویند دیگر . می دانید که این دنیا ما را با پدرانمان می نامند آن دنیا با مادرانمان ، خبر دارید ؟ باز هم می گویید خدا به زنها خیلی ظلم کرده است ؟ آنجا کسی را که می خواهند صدایش کنند به او می گویند ملاقاتی داری با اسم مادرش صدایش می کنند . خب می آیند صدا می کنند : پروین فرزند بدرالملوک کجایی ؟ خیلی از ما گوش هایمان باز نشده از بس که در این مدت غیبت شنیده ، مزخرفات شنیده ، آهنگ های ناموزون شنیده ، کلمات مستهجن شنیده خیلی از ما گوش هایمان باز نیست جواب نمی دهیم ، چه می شود ؟ برش می گردانند . بعضی از ما رِندتر هستیم می شنویم تا می گوید می گوییم من ، من هستم ، من اینجا هستم می آیند نگاهمان می کنند . پروردگارا تو گفتی آدم ، آخر آنها ما را به ماهیتمان می بینند ، با ماهیت عملمان می بینند . خدای تو گفتی این تقدیر را ببر برای پروین فرزند بدرالملوک که آدمی است اما آن که می گوید من هستم به تنها چیزی که شبیه نیست آدم است ، ما این تقدیر را کجا ببریم ؟ به چه کسی تحویل بدهیم ؟ ویلانی ما ملائک خدا را ویلان می کند ، چند تا از شما حاضر هستید ، شکل آدمی دارید ؟ با بزک ، دوزک آدم نمی شویم ، با لباسهای گران و خوشگل هم آدم نمی شویم ولی یادمان باشد که باید آدم باشیم تا آن شب برگه تقدیراتمان را به بهترین وجه ممکن بنویسند و به ما بدهند . تا وقت باقی است به این مسئله فکر کنید امروز چهاردهم است تا هجدهم اولین شب قدرا ست خیلی فاصله نداریم ، خیلی زود دیر می شود . میلاد پُر نور و پُر از شادی و شعف آقا امام حسن مجتبی(ع) رسیده ، من نمی دانم شما با امامانتان چه ارتباطی دارید ؟ قبل از این که پایین بیایم خدمت همسرم عرض می کردم ، دخترم هم بودند به او گفتم که مادرجان ! من از وقتی خودم را شناختم ، مدرسه نرفته اولین اشعاری را که به من یاد دادند سوره ناس و فلق بود . و از زمانی که سوادی آموختم و عربی توانستم بخوانم که خداوند معلم کلاس دوم من را که قطعاً الان به رحمت خدا رفته چون آن موقع نزدیک هشتاد سالشان بود . خداوند رحمتش کند در هر دو عالم ، وقتی دید من جان می کَنَم یک دانه یک دانه زیر و زِبرها را جا به جا می کنم ، گفت : دوست داری ؟ گفتم : بله . گفت : زنگ های تفریح خوراکی نمی خوری ؟ گفتم : نه ، نمی خورم . گفت : بیا بنشین قرآن یادت بدهم . یاد گرفتم از او ، از وقتی که یاد گرفتم هر میلادی ، هر شهادتی ، هر عیدی ، هر مناسبتی آن که خودم بلد بودم بر اساس مفاتیح ها ، در جلسات قرآن که دنبال مادرم می رفتم شنیده بودم . نماز می خواندم دو رکعت تقدیم می کردم به صاحب آن روز ، زیارتنامه می خواندم ، صلوات می فرستادم و .... آنچه که بلد بودم . بعد از یک مدتی که یک کمی بزرگتر شدم با خودم گفتم نمی شود بگذار از این ها یک سودی هم ببرم ، زرنگتر شدم ، رندتر شدم گفتم مثلاً تولد امام حسن(ع) است ، می گفتم : آقاجون اینها را می خوانم هدیه می کنم شما برای من در آینده دور بخت نیکویی بفرست ، آدم خوب بفرست . بعضی ها از همان بچگی تاجر هستند ، من تاجر بودم منتهی این مدلی اش ، همین سبب شد که بسیاری از پل های سخت را عبور کردم تا به امروز ، از زندگیم ناراضی نبودم ، همیشه راضی بودم خدا را شکر و امروز پل بزرگتری برای من باز کرده است . الان سالهاست وقتی میلاد امام حسن(ع) می رسد می دانم خانه امیرالمومنین امروز خیلی شلوغ است ، همه در تب و تاب هستند . چشم هایم را می بندم وقتی اطرافم خالی است با خیالم می روم ، می روم خانه امیرالمومنین(ع) می نشینم ، نگاه می کنم درست در لحظاتی که این مولود مبارک پا به عرصه دنیا می گذارد تمام برکات الهی نازل می شود بر آنجا من هم از آن بهره می برم ، بغلم را پُر می کنم ، دامنم را پُر می کنم بعد بدو بدو برمی گردم . شما را نمی دانم من سودش را بردم اولین بار هم هست که به زبان آوردم ، خانواده ام اینجا نشسته تا به امروز کسی از من اینها را این شکلی نشنیده بود مبارکتان اگر دوست داشتید شما هم بروید . همیشه دوست دارم که همه عزیزانم همراهم باشند حالا خودتان می دانید ؟ امشب هم شب میلاد است می خواهم پای این سفره در لحظاتی به منزل آقا سری بزنیم بلکه راهمان بدهند ، بلکه به مناسبت ورود این نوزاد پُر برکت به ما هم تحفه ای بدهند که گره ای از مشکلاتمان باز شود .