پرسش و پاسخ شماره سیزدهم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: پرسش و پاسخ
- بازدید: 1318
بسم الله الرحمن الرحیم
سوال: در صحبتهايتان از بيابانهاي خونبار براي سالك شنيديم، در مورد اين بحث كه دروني هم هست لطفا توضيح بيشتري دهيد .
استاد : بيابان يعني جايي كه بذر نپذيرفته ، يا به عبارت بهتر محصولي به بار نمي آورد ، اگر محصولي هم داشته باشد فقط خار است ، به اين چنين جايي بيابان گفته مي شود ، وگرنه مي گفتيم دشت ، چرا ؟ چون در دشت همه چيز مي رويد و سبز است ، بيابان بخاطر اين گفته مي شود که در چيزي كه پيش روي انسانها قرار مي گيريد اگر خودش چراغ راهنمايي نداشته باشد يا آشنا نباشد ، نه داراي جهتي است كه به آن جهت نگاه كند و نه داراي محصولي كه از آن بچيند و بخورد ، مي گوييم خونبار ، يعني اين بيابان بخاطر نداشتن نعمات خاص و جهت خاص و راهنماي درست باعث مي شود شما هر بار حواستان را از دست بدهيد ، بينائيتان ، سراب مي بينيد . گوشتان سراب مي شنود ، معده تان يك طور ناراحت است ، تكلمتان چون كسي نيست كه با او حرف بزنيد جملات فراموشتون مي شود و هر كدام از اينها را كه از دست بدهيد آيا يك اتفاق خونبار نيست ؟ چون قطع شده ، يك نيروي از شما بريده شده ، مانند اينكه زبان و گوشتان را بريده باشند خون مي آيد غير از اين است ؟؟ خونبار كه مي گوييم يك جور تعبير است ، و از قبل تدارك آن را نديده ، گرفتار چنين اتفاقاتي مي شود و هر آنچه را كه تا آن روز اندوخته بوده آرام آرام از دست مي دهد ، يك روز مي بيند نمازي را هم كه مي خواند ديگر نمي تواند بخواند آيا اين يك اتفاق خونبار نيست ؟؟ تا قبل از اين شرع و ظاهرش را رعايت مي كرد ، ديگر آن را هم انجام نمي دهد ، تمامي چيزهايي را كه كسب كرده بود از دست مي دهد ، اين مي شود بيابان خونبار ، وگرنه آدمي كه در اين دنيا راه مي رود بسيار سالكيني كه به عمرشان از شهرشان بيرون نرفتند كدام بيابان ؟؟؟ مفهومش اين است ، لااقل براي من كه سالهاست تجربه دارم و گرفتاري تحمل كردم چنين تشبيه مي شود .
سوال: در جلسه قبل دعائي فرموديد كه خدايا ما را حسيني گونه قرار ده نه هيئتي ، با توجه به جايگاهمان و محيطي كه به نام آقا صاحب الزمان مي باشد ، توضيح جامع و كاملي بفرمائيد؟
استاد : اول ببينيم هيئت يعني چه ؟ هيئت يعني يك مجموعه اي كه دور هم جمع شدند و اصطلاحاً يك هدف را دنبال مي كنند ، ممكن است در باب نجوم ، پزشكي يا هر موضوع ديگر باشد ، در كشور ما در جامعه مسلمانان هيئت به مردماني كه در مسائل ديني كنار هم جمع مي شوند مي گويند ، گاهي هيئت هفتگي ست ، گاهي در ماه يك هيئت دارند يا هيئتها مختص محرم و صفر است ، مردم در آنجا جمع شده و مراسمي را اجرا مي كنند ، يكي از دلايلي كه بر جامعه مسلمانان بسيار خرده گيري مي شود ، علي الخصوص شيعيان كه آدمهايي كه در هيئتها جمع مي شوند يك كار واحدي را دنبال مي كنند ولي فقط كار مي كنند و از كاري كه انجام مي دهند تأثيري نمي پذيرند . آقايي براي آن جمع صحبت مي كند ، عده اي چرت مي زنند ، عده اي فقط تأييد مي كنند ، عده اي با هم گپ زده و مي خندند و آن بيننده اي كه مي خواهد بداند هيئت يعني چه ديوانه مي شود ، معدود افرادي هم هستند كه گوش مي كنند ، با اميدواري به اينكه آقايي كه صحبت مي كند خودش دقيقاً بداند اينجا كجاست و چه صحبتي مي كند و بايد چه هدفي را دنبال كند تا اين آدمها را به آن هدف برساند . بعد هم سينه زده عزاداري مي كنند ، هركسي در پي درد و مرضش گريه مي كند ، باز معدود افرادي كه براي آقا و آنچه كه براي بشريت اتفاق افتاده گريه مي كنند ، چون اكثراً دركي از آن ندارند ، اين مي شود هيئت ، ما نمي خواهيم اين گونه باشيم ، اين هيئت بودن و هيئت داشتن و هيئتي بودن به درد من نمي خورد و مطمئناً به درد امام زمان(عج) هم نمي خورد ، چرا ؟ هيئت يعني مجموعه اي كه آدمها مي روند خُرد مي شوند و آدم جديدي از آنها خارج مي شوند ، وقتي هيئت نتواند اين كار را انجام دهد به درد نمي خورد ، ما نمي خواهيم هيئتي باشيم ، ما مي خواهيم حسيني باشيم ، حسيني بودن فرق دارد هر يك نفري كه به درجه حسيني بودن برسد خودش به تنهايي يك هيئت است ، چون در درونش يك چراغي روشن است كه در هر كجا واقع شود تمام آن محيط روشن مي شود ، حسيني بودن براي افرادي خوبست كه به دنبال حقيقت حسين مي گردند و در كنار يافتن حسين آنچه كه بر آنها اتفاق افتاده را نيز درك مي كنند و وقتي آنها را مي بينند ، حقيقت را يافته اند بعد آن وقايع اتفاق افتاده را مي خوانند تازه مي فهمند كه چه فاجعه اي بر عالم بشريت وارد شده و تازه گريه ها از براي امام حسين نخواهد بود از براي مردماني است كه بعد از حسين بن علي در دست حاكمان خونخوار له شدند.
ذکرهای سنگین دوره ای داشتم . وقتی شروع می کردم یک دفعه دو ، سه ساعت نیست می شدم . یک شب که کارم تمام شد و متوجه همسرم گفت مبارکت باشد ، قطعاً بنده یک کاری کردم . گفتم چه شده است ؟ گفتند برای اینکه تو ذکرت را می کنی و به هر حال به آن چیزی که می خواهی می رسی ولی من آن چیزی را هم که داشتم از دست دادم . گفتم چه ؟ گفت همنشینی با تو را از دست دادم ، دیگر شب ها شما را ندارم . آن دوره ذکرم که تمام شد تا به امروز هرگز ذکری را بر نداشتم که شب های مرا پُر کند . اگر هم یک وقتی ذکری می کنم حتماً کنار ایشان هستم ، ایشان تلویزیون می بینند بنده هم ذکر می کنم منتهی اجازه گرفتم در درون ، اصلاً متوجه ذکر بنده نمی شود . بنده کنار ایشان هستم دو تا بخش می شوم ، یک بخشم مختص ایشان می شود و توجه به ایشان و بخش دیگرم در حال ذکر است ،الان سال هاست در زندگی و امورات روزمره ام انجام می دهم . دکتر می روم ، خیابان می روم ، با مردم صحبت می کنم ، مهمانی می روم ، ختم می روم ، عروسی می روم دو تا بخش وجودی دارم . یک بخشم که کوچکتر است مختص مردم است ، مگر این که در آن جمع بخواهم چیزی را پخش کنم . بخش دیگرم برای خودش در حال ذکر است . شما حد یک چیزهایی را باید معین کنید ، تا نخواهید این کار را کنید گرفتارید . شما مقام شاهد بودن را باید کسب کنید . بنده برای شما هزارتا در زدم با من نیامدید . اگر زودتر از اینها آمده بودید امروز این قدر سرگردان نمی ماندید . حالا گوش کنید . هر کلامی را که می خواهید به کار ببرید ، هر فکری را که می خواهید بکنید نگاه کنید ببیند این کلام شما ، این ذهنیت شما ، این حرکتتان دو لبه دارد یا یک لبه . خوب توجه کنید ، ببینید چند لبه است و لبه هایش چه کسانی را می بُرد . لبه به سمت خودتان است اشکال ندارد ولی اگر لبه ای به سمت بیرون دارد و مردم را می بُرد غلاف کنید ، بکار نبرید . گاهی در فضاهای مجازی دوستان التفات می کنند اخبار را می گذارند . می گوید خانم فلان بازیگر در فلان جا کشف حجاب کرد و این طور شد . بنده اصلاً بازش نمی کنم . می دانید چرا ؟ اولاً به من چه ، زندگی شخصی اوست . گیریم بنده دانستم چکار می توانم بکنم ؟ نه آن را می توانم اصلاح کنم و نه چیزی را می توانم تغییر دهم . بنده چیزی که یک درصد در آن احتمال خطا ، شک و گناه را بدهم پایم را نمی گذارم . خیلی ساده ! فلان وزیر این طوری شد ، اصلاً بازش نمی کنم . اولاً مطمئن نیستم که راست باشد چرا که هزار تا دروغ تا حالا در آورده اند . ثانیاً اگر دانستم و باز کردم و فهمیدم چه چیزی را عوض می کنم ؟ هیچی ! باید این خبر را داشته باشم . خب فهمیدم دیگر ! دیگر چکار دارم با تصویرش ؟ زائرهای کربلا را در تلویزیون نشان می دهد قشنگ نگاه کنید ، هیچکس عزادار نیست . توجه کردید ؟ همه خوشحال هستند ، همه می دوند ، وجودشان در حال دویدن است . واقعاً همه شان می فهمند ؟ به من و تو چه که می فهمند یا نمی فهمند . به ما ربطی دارد ؟ واقعاً به ما ربطی دارد ؟ انتخاب کرده است برود خب بگذار برود . تو انتخاب کردی بمانی خب بمان . او به شیوه خودش تو به شیوه خودت . پس از هر چیزی که شک دارید حتی یک درصد دوری کنید اگر می خواهید شاهد باشید . اگر نمی خواهید اختیار با خودتان است همه را تا آخر بروید جستجو کنید ، خود دانید .
صحبت از جمع : در جاهای مختلف در قرآن این لفظ شاهد بکار رفته است . یکجا می فرماید ما بر هر قومی پیغمبرش را شاهد می گیریم . در جای دیگر می فرمایند ما شما را بر ملل دیگر شاهد می گیریم . چون حافظ ، حافظ کل قرآن کریم هست ، من یک زمانی خیلی دنبال این بودم که کلماتی که در اشعار حافظ هست مصداق روایی و قرآنی اش را پیدا کنم تا به منظور واقعی حافظ برسم . در یک بیت هست که حافظ می گوید :
جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی که سلطانی عالم را طفیل عشق می دانم
خیلی جالب بود بدانم شاهد و ساقی چه کسانی هستند . در یک آیه قرآن دیدم که خداوند می فرماید به پیغمبر که تو را شاهد می گیریم و ساقی هم که همه ساقی کوثر را می دانند امیرالمؤمنین هستند . برداشت شخصی من این طور بود . یک دفعه ما جلسه ای برای امام حسن مجتبی(ع) داشتیم . متوجه شدم برای امام حسین(ع) خیلی راحت می توانستم شعر بگویم یا متن بنویسم اما برای امام حسن(ع) خیلی سخت است و این برای من شده بود دغدغه . یک دفعه که در این افکار بودم یک بیت شعر به صورت ناخودآگاه به ذهنم آمد :
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد
از آنجایی که امام حسن(ع) شکل شهادتش خیلی سخت هست . درست است که امام حسین(ع) مظلوم است اما توسط دشمن و در گودی قتلگاه با جنگ و مبارزه به شهادت می رسد و عیان است اما امام حسن(ع) توسط همسر کشته می شود یعنی از درون خانه و درحالی که ایشان روزه هم بودند و لخته های جگر خارج می شده یعنی درد هم نهان بوده است یعنی اگر لخته جگر خارج نمی شد حتی شاید برای ما متصور نبود و این جسم از وجود سم سبز شده بود . اینجا که شما نکته شاهد را فرمودید ، شعر حافظ برایم طور دیگری معنا یافت . احساس کردم که این شاهد پرده نشین را به قرینه حذف کرده است یعنی آن بازاری است و در عیان است آن یکی پرده نشین . شما گفتید خودم را دو بخش کردم . فکر می کنم یکی بخش شاهد هست و آن یکی زندگی می کند . اگر خدا بخواهد و روزی به آن مقام برسم بخش شاهدم با شما برابری می کند اما بخش زندگی ام و تقدیر الهی ممکن است یک شکل دیگر باشد . یعنی ما حتی تشخیص نمی دهیم ، یعنی اگر همه ما به مقام شاهد برسیم ممکن است زندگی هایمان متفاوت باشد اما در آن وجه شهادت همه یک مدل می شوند .
استاد : قطعاً همین طور است .
صحبت از جمع : شعر می گوید گل همیشه در بازار است و دم دست است . همه می بینند و عیان است اما گلاب که از گل به دست می آید برای اینکه عطر و رنگش حفظ شود در قرابه های رنگی می ریزند و در زیر زمین می گذارند ، کسی نمی بینند . در خصوص این که می فرمایید بیدار شو و از خودت بیرون بیا اگر ما یاد بگیریم که هر فعلی که اتفاق می افتد در زندگی بر اساس حکمت خداست و بالا و پایین نکنیم و چانه نزنیم و شکر گوییم به سر منزل مقصود رسیدیم .
استاد:درست می گویید . خیلی مسئله ظریف است و فقط نگاه های ظریف می تواند با آن همراهی کند تا به مقصد برسد . خب شما چکار کنید ؟ اولین قدم حرکت چکار کنید ؟ حرف نزنید ، زیاد حرف می زنید . بیایید از جویدن مردم دست بردارید . یعنی از اینجا که بیرون رفتید بخاطر بسپارید هر بار که راجع به کسی فکر کردید ، یک پولی صدقه دهید . اگر راجع به کسی حرف زدید دو تا صدقه بدهید . یک واحد صدقه تعیین کنید دو تا بدهید . اگر در موردش جدیت بکار بردید و تجسس کردید سه تا صدقه بدهید و اگر برای شخص دیگری یا در جامعه دیگری راجع به او حرف زدید از یک نفر تا صد نفر برای هر یک نفر چهار تا صدقه دهید . یک هفته با خودتان این کار را بکنید . اگر عمق این فاجعه را پی ببرید سریع همه چیز اصلاح می شود ، خیلی سریع اصلاح می شود . فقط فکرتان ! زبانتان را دیگر نمی گویم . آن وقت می خواهی از خودت بیرون بیایی ؟ نمی شود . بعد می خواهی بشوی شاهد ؟ شاهد بی غرض و بی مرض است . شاهد اگر نسبت به چیزی که شهادت می دهد غرضی یا مرضی در دل داشته باشد شاهد نیست . شاهد با غرض و مرض را مجازات می کنند هم حبس دارد ، هم جریمه نقدی . فعلا ًجریمه نقدی برای شما گذاشتم . واقعاً وقتی کیسه هایتان را بیاورید بیندازید داخل صندوق متوجه می شوید . روزانه هم ندهید ، باید برای یک هفته در کیسه جمع شود ببینید چه وحشتناک است .
صحبت از جمع : اگر که ما به عمق قضیه پی ببریم که این کار را نمی کنیم . ما ناخودآگاه غیبت می کنیم .
پاسخ استاد : این ناخودآگاه کلک و حقه بازی شیطان است . آدم وقتی غیبت می کند ناخودآگاه نیست بر حسب عادت است چون عادت کرده است . غیبت عادت است اصلاً به ناخودآگاه ربطی ندارد .خانم ، آقا حواستان جمع باشد شما فقط و فقط و فقط خودخواهید ، خودخواهیتان اجازه نمی دهد نگاه کنید . یک صبح تا غروب تمرین کن محاوراتت را کنترل کن ، یک صبح تا غروب نگفتم یک ماه برای هر چیز مثبت که فکر میکنی یک علامت مثبت بزن و برای هر فکر منفی یک علامت منفی ، ببین دستاورد یک روزت چیست ؟ بعد از آن وقتی به عملکرد یک روزت نگاه میکنی متوجه می شوی چه کار کردی ؟ ما گاهی اوقات در جاهایی قرار می گیریم که شنیدن غیبت اجتناب ناپذیر است البته این مورد را برای خودتان سند نگیرید ، بروید بیرون . ولی در بعضی چیزها هست که لحظاتی گیر می کنید برای کسی که میخواهد از غیبت دور باشد یک راهکاردادم چه کسی به خاطر دارد ؟
صحبت از جمع :پنج صلوات برای حضرت خضر(ع) .
استاد : در مجموع هر کاری که نا خواسته ، نا خودآگاه انجام می شود علتش این است که ملکه ذهنتان است . ملکه های ذهنتان را کمی بکشید پایین لباسشان را عوض کنید . لباسهایشان خوب نیست. اگر بیشتر از این می خواهید باید تلاش کنید . من دیگر چه برایتان بگویم ؟واقعاً از چه چیزی صحبت کنم که فکر می کنید به دردتان می خورد ؟ آینه گرفتم در مقابلتان خودتان را در آینه ببینید .من با تصویر داخل آینه کاری ندارم اصلاً با خود آینه هم کاری ندارم می خواستم بگویم که دنیا در مقابل شما این چنین است ، خب اینطوری نگاهش کنید . رؤیاهایتان می تواند کمک کننده شما باشد به شرط این که ملکه های ذهنتان اصلاح شده باشد . حتی وقتی که خواب هستید راه و چاه را به شما نشان میدهد بدنتان استراحت می کند و شما می روید و می گردید و چیزهای درست و غلط را پیدا می کنید ولی اگر شما اصلاح نشده باشید فایده ندارد چون شما را به ناکجا آباد می برد به درد نمی خورد . به هر حال آن چیزیست که تا به امروز دانستم و در اختیارتان گذاشتم شاهدهای خوبی باشید خیلی سخت نیست . روزهای باقیمانده تا اربعین را یک قدری تفکر کنید . چون که اگر بگویم با امام حسین(ع) زندگی کنید شاید تصورتان بر این باشد که من مجبورم لباس سیاه بپوشم و عزاداری کنم نه این طور نیست . اصلاً صحبت من راجع به این مسائل نیست ولی خوبست که نگاهتان درست باشد . نگاه می کردم به زائرهای کربلا بعضی ها با پای برهنه می روند ، آمدم بگویم آخه بابا ... فوری ساکت شدم . همسرم گفتند : چه شد ؟ گفتم : هیچی . به خودم گفتم : آخر به شما چه ؟ انتخاب کرده پابرهنه برود زخمی بشود پای او زخمی می شود ، تیغ به پایش بخورد به پای او می خورد هر مشکلی داشته باشد برای او بوجود می آید ، آخر به من چه ؟ نه من مقصودم این است که مردم ممالک اروپایی که نگاه می کنند اینها را مسائل بدوی در ما می دانند . خیلی معذرت می خواهم غلط می کنند می دانند . آنها که بدوی ترند یک رابطه صحیح شفاف در خانواده هایشان وجود ندارد . ولی از من می پرسد : پابرهنه بروم ؟ می گویم : من نمی روم ، درست نمی دانم .
صحبت از جمع : شما فرمودید که یک شاهد با درک و تعقل باشیم . مثلاً اگر من راهپیمایی میروم می بینم طرف نیت کرده پا برهنه می آید و اگر من مطمئن باشم که این آسیب رساندن به جسم است و باید از جسممان محافظت کنیم نباید بگویم ؟
استاد : خیر لازم نیست شما پیش بیفتید ، به شما حکم دادند که بروید اینها را ارشاد کنید ؟اما من در حین راهپیمایی از شما سؤال می کنم که : من پابرهنه آمدم از نظر شما کار خوبی کردم ؟ می گویم اختیار با شماست من بودم انجام نمی دادم . چون من معتقدم این کار را نباید انجام داد . این را جواب میدهم ولی بقیه این موضوع به من مربوط نیست .
ادامه صحبت از جمع : پس امر به معروف و نهی از منکر چه می شود ؟
سخن استاد : امر به معروف در جایی است که شما می بینید که یک نفر فعل حرام انجام می دهد .امر به معروف یعنی مردم را حرکت دادن ، یعنی یک کار خیر و نیکو را گسترش دادن .
ادامه صحبت از جمع : نهی از منکر هم هست ؟ نهی از منکر یعنی کاری که خلاف ، گناه و اشتباه است .
استاد : نهی از منکر یعنی نهی ازگناه و کسی که می خواهد به هر دلیلی قمه بزند به ما ربطی ندارد . از لحاظ دینی ما هیچ جایی را برایش نداریم که بگویند گناه است . اگر توانستید آیه ای از قرآن پیدا کنی که این موضوع را اثبات کند مجبوریم بگوییم .
صحبت از جمع : این بحث قمه زدن را فقط به عنوان مصداق عرض می کنم . مِلاک این نیست که اگر قمه می زنند زود خون جمع می شود پس درست است . ملاک درستی و اشتباه بودن عمل فقط اثر وضعی و ظاهری آن نیست . دراویش هستند که ذکر حضرت علی( ع) می گویند زغال می خورند ، خنجر به بدنشان می زنند هیچ مشکلی هم پیدا نمی کنند اگر اثری بر آنها ندارد دلیل بر این نیست که شرع هم تأیید کرده . فعلاً هم در علمای زنده و صاحب فتوا تا جایی که بنده اطلاع دارم اکثرقریب به اتفاق قمه زدن را بدلایل مختلف حرام می دانند .
استاد : اگر آنها حرام بدانند باید اتکا به همان باشد.
صحبت از جمع : هر روایتی که با ظاهر نص قرآن نخواند ما روایت را کنار می زنیم ، قرآن را کنار نمی زنیم . نص صریح قرآن علاوه بربحث نهی از منکر و امر به معروف آیه ای را داریم که : ان الله لا یغیر بقوم حتی یغیرو بانفسهم ." خدا تغییری را در شما ایجاد نمی کند مگر اینکه خودتان ایجاد بکنید . "
این رویه ای را که حضرتعالی می فرمایید مدتهاست بدلایل شخصی خودم برای خودم درست دانستم که اگر بغل دستیم دارد اشتباه می کند به من ربطی ندارد ، چون اصلاً سِیر ایشان را نمی دانم شاید از نظر من این اشتباه است ولی او در سیرش باید این اشتباه را مرتکب شود که به یک چیز بالاتر برسد . اما اگر این نگاه تکثیر شوند یعنی همه بیایند این اعتقاد را پیداکنند که ما به او کاری نداشته باشیم من کار خودم را انجام بدهم و او کار خودش را ، بعد چه جامعه ای می شود ؟ یک جامعه ای می شود که مثلاً ما الان 70 میلیون هستیم ، 70 میلیون جزیره کنار هم زندگی می کنیم . هر کسی کار خودش را انجام می دهد و مطمئناً این جامعه به سمت صلاح نمی رود به سمت قهقرا می رود .
استاد : شما دقت نکردید به آنچه که من گفتم ، من نگفتم شما نبینید گفتم ببینید ما خیلی چیزها را می بینیم و صحت و سقم آن به ما مشخص نیست و در جامعه پخش می کنیم . دو خانه آنطرف تر به نظر می آید معتادند ، به نظر می آید یعنی چه ؟ شما اگر دیدید بحث اعتیاد در ملاء عام، حق با شماست هم گفتن و هم اطلاع دادن و پیگیری کردن آن . که بساطش برچیده شود ، در جامعه ای که ما الان داریم زندگی می کنیم مشکل اساسی ما ریز نگاه کردن به مردم است . من می گویم به آنها داخل نشوید . مردم از بحث امر به معروف و نهی از منکر سوء استفاده کردند چرا شما سوره حجرات را نگاه نمی کنید ؟ خداوند صریحاً فرموده در زندگی هم تجسس نکنید . اما اگر که امروز من دیدم دوستمان موقع نماز خواندن رکوعش غلط است ، به طور حتم به او تذکر می دهم . می گویم : آقا من این طور دیدم حالا من به شما می گویم ، شما باز بروید سؤال کنید که یک وقت خدایی ناکرده نمازهایتان ایراد پیدا نکند . یا اگر امروز میگویم ذکر صلوات کنید برای زائرین اربعین این یک کار خوب است حتماً به همه می گویم، اما این که یک دوستمان تازه زائر کربلا بوده و دوباره رفتند بگویم برای چه رفت ؟ از کجا می آورد ؟ مردم عادتشان است . یا این طور می گوید : اصلاً معنی دارد ؟ آدم زن و فرزندش را در یک فاصله به این کوتاهی این قدر تنها بگذارد ؟ عزیزم دخالت نکن بیا بیرون . ما اگر آدمها را از این بساطها خارج کنیم و بیاوریم بیرون آن وقت خیلی راحت در جامعه اشکالات بزرگ را هم می توانم ببینم بعد در جایی که برای شما امکان رفع کردنش وجود دارد حتماً آ نرا رفع می کنید . اگر شما دیدید مادری فرزندش را وسط خیابان می زند حتماً به او تذکر بدهید : خانم آرام باش از من کاری بر می آید ؟ بچه زدن ندارد ، گناه دارد . هرچقدر هم بد باشد و اشکال داشته باشد نباید او را زد .
صحبت از جمع : درصحبتهایی که پیش آمد در خصوص امر به معروف ونهی از منکر یک ذره با خودمان روراست باشیم مثلاً ببینیم یک نفری دارد در چاه می افتد ممکن است اصلاً چون مصیبت دارد ممکن است بروم آنجا خودم هم کشیده بشوم در چاه ، طرف او نروم نابینا هم هست ، آنجا هیچ امر به معروف و نهی از منکری نمی کنم . ولی مثلاً دوستم کنار من است مشغول گوش کردن به آهنگی هست و ریتمش به نظر من از آن ریتمی که من می پسندم متفاوت است به او می گویم : این مصداق غنا ندارد ؟ در موضوع امر به معروف و نهی از منکر حضرت سید الشهدا خواستند امر به معروف و نهی از منکر کنند ، تمام داغ عالم را هم به خود خرید و در جایی خرج کرد که الان 1400 سال است که می گویند شعار حضرت این بوده است . ما نمی توانیم تشخیص بدهیم مخصوصاً در دستگاه حسین بن علی(ع) ، طرف مسیحی بوده جنگیده شهید شده زیر پای اباعبدالله الان دفن است ما اگر او را می دیدیم چه می گفتیم ؟ این حرکتهایی که انجام می شود قمه می زنند و..... بنده دوستانی دارم که قمه می زنند ، دوستانی هم دارم که می گویند حرام است هر دو دوستم هستند و هر دو هم محترم هستند ؛ ولی سؤال است به بنده هم ربطی ندارد و تا به الان قمه هم نزدم و داستان قمه زدن این است که به روایتی می گویند در ظهر عاشورا حضرت زینب(س) سرشان را به تیره چادر یا محمل زده و فرق شکافته و خونی جاری شده است ، خب این از کجا به ما رسیده است ؟ الان چند سال است که حرام شده است ، آیا وقتی فقهای بزرگی مثل میرزای شیرازی و شیخ انصاری بوده ..... در آن زمان نمی زنند ؟ همین الان هم ظهر عاشورا می روند عراق قمه شان را می زنند و برمی گردند ممکن است خیلی ها تأیید بکنند و خیلی ها هم تکذیب بکنند . تکذیبی که الان دارد اتفاق می افتد می گوید که از قمه زدن عکس و فیلم گرفته می شود آن وجاهتی را که شیعه دارد از بین می برد . اولاً : چون ما تا الان این کار را انجام ندادیم متوجه نمی شویم که طرف چه شور و حالی دارد که می زند ؟ اما اگر ما این باب قضیه را بخواهیم در نظر بگیریم درست است می خواهند به آبروی شیعه با دید خودشان ضربه بزنند . اگر در گوگل سرچ کنید واژه استیگماتیسم ، این ها کسانی هستند که در دین مسیحیت به صلیب کشیده می شوند کف دستهایشان را میخ می زنند ، صلیبشان می کنند ، پایشان را هم صلیب می کنند مسافتی این ها را می کِشند به نیت شفا ؛ پس در دین مسیحیت هم وجود دارد . بنده به آن دوستم که قمه می زند از کربلا می آید روبوسی می کنیم می گویم قبول باشد و آن دوستی که تکذیب می کند و می گوید عقلانی نیست او هم عاشق سیدالشهداء هست به او هم می گویم عزاداری هایتان قبول باشد . ما جایگاهمان را با سیدالشهداء مشخص کنیم . کسی که می خواهد از اصحاب سیدالشهداء و خادم سیدالشهداء باشد ، هر کسی با هر وضعیتی که به سمت سیدالشهداء می آِید را جرأت نمی کند که طرد کند چون اگر طرد کند ممکن است که حضرت عذر خودش را بخواهد . این درک و دید بنده از این دنیا هست . مواظب باشیم رابطه ما با دوستداران سیدالشهداء معیار سنجش رابطه ما با سیدالشهداء است . نمی توانم بگویم که با افرادی که عاشق سیدالشهداء هستند بغض دارم و محبّ سیدالشهداء هستم ؛ به اندازه ای که به آنها بغض دارم به سیدالشهداء بغض دارم . صحبتی که استاد فرمودند که شاهد باشید ، شاهد باشید ؛ شما اگر غلامی زیر خیمه سیدالشهداء باشید حضرت به شما بفرماید که همان جایی که هستی بایست اگر افرادی بیایند و به حضرت داد و فریادی بکنند شما اجازه نداری که جلو بروی چون حضرت فرمودند که بایست .
استاد : کلام را این گونه می بندیم که : خواهش می کنم به مردم نگاه نکنید اول به خودتان نگاه کنید . ببینید یک آدمی که در پشت صفحه تلویزیون می آید که دارد با پای برهنه می رود آن را در خانواده مطرح کنم که چه بشود ؟ اما دوستانی می آیند و سؤال می کنند که نظر شما چه هست ؟ آیا ما مسیر کربلا را پای برهنه برویم اشکال دارد ؟ من قطعاً جوابشان را می دهم و می گویم من باشم این کار را انجام نمی دهم ، سلامتم را نگه می دارم که تعقّلم و تفکرم را در این بدن سالم درست پیش ببرم . اما شما دوست می داری مِیل خودت است ، برو . یک مواقعی شما از بنده به عنوان یک مرجع سؤال می پرسی ، پاسخی برای شما ندارم بروید و از مرجعتان بپرسید . به بنده به عنوان یک عالمی که در این زمینه کار کرده و یک نقطه نظرهایی دارد نگاه می کنی و سؤال می پرسی ، من هم جواب شما را می دهم . اما وقتی شما می پرسید که از نظر شما قمه زدن صحیح است یا نه ؟ وقتی یک چیزی گناه است ، صراحتاً گناه است . اما صحیح است یا نه ، من می گویم نمی دانم ، بنده به عنوان یک مسلمان شیعه فقط کارهایی را انجام می دهم که در امامانم مشاهده کردم ؛ از این بهتر الگو بدهم . 1- یک کتاب داری که دستور دارد ، برو بخوان .
2 – 12 امام است و 2 معصوم دیگر ، 14 تا زندگی داریم و از هر کدام حداقل یک کتاب سخنان ، بروید بخوانید . یعنی فکر می کنید مثلاً از امام رضا(ع) ، آقا موسی بن جعفر(ع) ، از امام سجاد(ع) که همه وقایع را به چشمشان دیدند به امام حسین(ع) نزدیکتر داریم ؟ اگر در زندگی نامه این ها وجود دارد حتماً آن کار را انجام بده ؛ وجود ندارد ، بگو خدایا ! من چون در این ها ندیدم اجتناب می کنم ، می ترسم . بهتر از این می شود به کسی جواب داد ؟
اما من این را می گویم که : دوستی ماشینی می خرد اگر به من گفت ماشین خریدم می گویم : مبارک باشد اما هرگز نمی پرسم چه هست ؟ اگر گفت چه مدلی است باز هم می گویم مبارک باشد اما هرگز نمی پرسم پولش را از کجا آوردی ؟ اگر گفت وام گرفتم می گویم الهی به سلامتی . اما اگر پرسید وام گرفتنم حلال است یا نه ؟ می گویم که اگر تو می توانستی وام نگیری و ماشین کوچکتر و قیمت پایین تر بخری این کار درست بود . من همه حرف ها را به شما گفتم و از هیچ چیزی کم نگذاشتم اما به شما می گویم دخالت نکنید ، وارد نشوید ، به حریم یکدیگر تجاوز نکنید . درد من حریم یکدیگر است . وقتی شما این جا می آیید مستقیم نمی گویم حجاب کنید اما می گویم اینجا حریم دارد حجاب کن ، شما می آیید نزد بزرگی که قانونش ، قانون قرآن است ؛ قانون قرآن حجاب خانم هاست ، نه فقط حجاب خانم ها ، حجاب آقایان هم هست که باید انجام دهند ، پس حجاب کنید . شال می پوشی ، روسری سر می کنی ، چادر می پوشی و.... هر چه می خواهی بپوش اختیار با شماست خودت را بپوشان ، من اگر ایراد گرفتم . تازه خیلی مواقع ایراد می گیرم که چرا این قدر مشکی می پوشید ، کجای قرآن نوشته سیاه بپوشید ؟ یا کدام یک از اهل بیت را دیدید که توصیه اکید به پوشیدن لباس سیاه می کنند ؟ رنگ های روشن تر بپوشید ولی دیگر زرد قناری ، قرمز جیغ و... بپوشید ، هر چیزی اندازه ای دارد . بنده همه چیز را به شما در حدی که می توانستم توضیح بدهم ، دادم حق هیچ کسی به گردن من نمانده است . تمام امر به معروف و نهی از منکرها را هم کردم . اگر شما به کارهایی که انجام دادم یک مقدار توجه کنید مسیر دستتان می آید که هم فضول زندگی مردم نباشید ، هم امر خدا را اطاعت کرده باشید و هم آلوده مسیر نشوید . ما آلوده مسیر هستیم چون دائم دخالت می کنیم ، به کار همدیگر وارد می شویم . من این را می گویم که بیایید توی خط خودتان ، بیایید تو برنامه های زندگی و شرایطی که وجود دارد . دائم اخبار را کنترل می کند ، بنده هم اخبار را پیگیری می کنم . اخبار دیروز برایم جالب بود کلّ دنیا یا زلزله می آید ، یا سِیل می آید یا طوفان می آید یا جنگ است یعنی جاهایی هم که خدا با آدم ها کاری ندارد آدم ها خودشان می افتند به جان همدیگر و همدیگر را تکه پاره می کنند .