منو

پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403 - Thu 05 02 2024

A+ A A-

معنی زندگی را از زبان خودش بشنویم

بسم الله الرحمن الرحیم

کلمه زندگی یک کلمه قشنگی است وقتی آدم می گوید زندگی! واقعا احساس زنده بودن می کند . کلمه زندگی در گفتگوهای روزانه ی ما خیلی کاربرد دارد به شکل های مختلف بیان می شود در مباحث اقتصادی اجتماعی و... معمولا از منظر نفس کلمه زندگی را بیان و بررسی می کنند اما من امروز به یک نکته ای اشاره کنم و آن نکته این است اکثر ما سعی می کنیم به زندگی بفهمانیم معنی آن چیست ؟ این جوری باش آن جوری باش این کاررا بکن آن کاررا بکن در حالی که بهتر است به زندگی که یک جریان است اجازه دهیم خودش معنی اش را به ما نشان دهد نه این که ما معنی زندگی را به آن بفهمانیم .
عیسی مسیح (ع) فرمود: اگر می خواهید به ملکوت اعلی دست پیدا کنید مثل کودکان خردسال باشید جمله زیبا و پرمعنایی است . می دانید چرا این را فرمودند ؟ چون بچه ها و کودکان خودشان می دانند که نمی دانند اما ما بزرگترها فکر می کنیم یا لااقل وانمود می کنیم که معنی چیزها از جمله زندگی را می دانیم اما در واقع نمی دانیم .چون در این ذهن فانی هیچ اساسی برای دانش واقعی اصلی وجود ندارد . بچه های خردسال انتظار دارند آدم های بزرگترو عاقل تر چیزها را برای آنها توضیح دهند این حکایت برای ما آدم ها هم وجود دارد یعنی اگر فی الواقع خوب و درست نگاه کنیم ماهم می دانیم خیلی چیزها را نمی دانیم اما مثل بچه ها اعتراف نمی کنیم که نمی دانیم . بچه اعتراف می کند که نمی دانم به من بگویید اما ما آن طوری اعتراف نمی کنیم اما فی الواقع می دانیم که نمی دانیم . خدایی هم که خالق من و شماست او هم می داند که ما نمی دانیم پروردگار عالم که با انسان ها تکلم مثل ما با این زبان و با این کلمات ندارد پس چه طوربه ما بفهماند؟ به همین دلیل برای ما آدم ها یک آدمی را برگزیده تا این آدم برگزیده راه و رسم رسیدن به حقایق و معانی هرچیزی را در دنیا آموزش دهد . اینجا است که در هر عصری از تاریخ ،ظهورپیغمبری را داشتیم و این پیغمبر تا چندین قرن بعد از خودش بر جهان هستی تاثیر گذاربوده وهر کس که به دنبال حقیقت می گشت از کتاب خدا و کلام این پیغمبر بهره می برد تا رسید به خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی (ص) . ایشان در قومی جاهل قدم گذاشتند که این قوم جاهل افتخارمی کردند که وقتی خدا به آنها نوزاد دختر می داد زنده به گور می کردند می بردند در یک جایی چال می کردند تا در آن زیر بمیرد . پیغمبر در چنین قومی به رسالت رسید . فکر کنید که این قوم عرب در چه وضعیتی بودند من وقتی به آن فکر کردم نتوانستم ادامه دهم حالم بد شد .
حالا می خواهم شما را ببرم به فضای قرآن سوره تحریم آیه 8:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَي اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسي‏ رَبُّکُمْ أَنْ يُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَيِّئاتِکُمْ وَ يُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعي‏ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلي‏ کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ
من معنی این آیه را برای شما آوردم . "خداوند فرموده ای کسانی که ایمان آورده اید به درگاه خدا توبه کنید توبه ای راستین و خالص ((نه از آنهایی که شب می خوابند و صبح که بیدار می شوند می گویند ببخشید من با این توبه کاری ندارم توبه ای راستین و خالص )). امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید و شما را به باغهایی که از پای درختانش نهرها جاری است درآورد روزی که خدا پیامبر و کسانی را که با او ایمان آورده اند خوار نسازد نورشان پیشاپیش آنها و سمت راستشان می شتابد . می گویند پروردگارا نورمان را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که بی تردید تو بر هر چیزی قادری ."
این کلام با کسانی است که ایمان آوردند از آن کفری که قبلا داشتند خارج شدند . خداوند آنها را تشویق می کند به توبه آن هم چه توبه ای؟ خالص و راست. هر کس خواست ببیند این توبه چه شکلی و چه شرایطی دارد ،خُطبه مُتّقین یا خطبه هَمّام امیرالمومنین را بخواند من قبلا هم راجع به آن گفتم . خداوند در این آیه می فرماید شرط پاک کردن و زدودن بدی ها همچنین توبه ای است. شما اگر که دست هایتان را با صابون شستید و تمیز کردید اگر دوباره سر باغچه بروید و دست به گل بزنید چه اتفاقی می افتد ؟ بازهم دست هایتان کثیف می شود بازهم نیاز به شستن دارد اگر شما از گناهی یا کار غلطی توبه کردید توبه تان حقیقی و راست نباشد آن وقت دوباره به همان عمل دست می زنید وقتی به همان عمل دست زدید دوباره کثیف می شوید . قرار نیست پاکن خدا دائم روی شما بگردد، پاکن خدا روی کسی است که توبه راستین کرده . از طرف دیگر چنین توبه ای هم سبب می شود که در روز موعود این آدمها دیگر خوار هم نشوند و نزد پیامبر و دیگرمومنین همچنان سرافراز باشند نورآنها پیشاپیش آنها و سمت راستشان از خودشان جلوتر می رود . این دسته از افراد می گویند پروردگارا نورمان را برایمان کامل گردان . من همه آیه را کامل خواندم برای همین یک جمله ی آخر" نورشان پیشاپیش آنها و سمت راستشان" این برای من یک کنایه ای به حساب آمد سعی کردم به آن نگاه کنم. چرا وقتی می گوید سمت راستشان پس قطعا یا سمت چپشان عیب دارد یا سمت چپ هم نور دارد اما نمی توانند هویدا کنند .کار خدا که عیب دار نمیشود . اگر راست نور دارد پس قطعا سمت چپ هم نور دارد . پس اگرکه بتوانیم حواسمان را جمع کنیم خدا یک چیزی میخواهد این وسط به من و شما بگوید ، میدانید که مغز انسان از دوتا نیمکره ی یک شکل تشکیل شده . هر نیمکره هم عهده دار یک بخشی از مسئولیتهای انسان در دنیاست . من معتقدم انسان هم دارای دو نور است . یک نوری که جسمش را روشن میکند . امورات این جسم را میچرخاند و طبیعتا هرچقدر درامور دنیوی مربوط به جسمش سالم زندگی کند . کثیف نباشد . میل به گناه و فحشا و فساد نکند ، این نور با درخشش بیشتری کار میکند . آنوقت هم درخشش آن بالاست هم جسم را سالم نگه میدارد . فکر کنید یک آدمی که مشروب خوار است یا سیگاری است ، ریه ها داغون است معده وکبد خراب است . اما آدم سالمی که آب گوارا و بدون یخ می نوشد از این نوشابه ها ی گازدار هم نمی نوشد ، اگر این جسم را سالم نگه دارد ، از گناهها به دور نگه دارد به هر شکل و هر قیافه ای ، این نور مال اوست . هم امورات دنیایش را خوب میگرداند هم آن روزی که روز موعود است جلوتر از خودش ، میرود با شفافیت کامل و مسیر را روشن میکند . اما دوم نور، نوری است که درون قلب آدمی قرار دارد . آدم هر چقدر بر نفسش بر اساس دستورات خداوند و رسولش مسلط بشود ، نور درون قلب به بیرون حرکت میکند و فرد را به حقایق غیر مادی دنیا متوجه میکند .همه ی دنیا ماده نیست ! یک بخش عظیمی غیر ماده است . به شرط اینکه بخواهی ببینی و به آن توجه کنی ، پس گفتیم آدم هر چقدر بر نفس خودش بر اساس دستورات خداوند و رسول خدا مسلط بشود نور درون قلب به بیرون حرکت میکند و فرد را به حقایق غیر مادی دنیایش آشناتر میکند و طبیعتا در روز موعود که جسم مادی دیگر صاحب قدرت نیست نوری که جسم را اداره میکرد خارج شده در بیرون جلوتر و از سمت راست او حرکت میکند اما نور چپ که در قلب بود برای کسانی که سالم زندگی کردند ، طبق اوامر خدا و پیامبرو اولیایش بودند اجازه میدهد که درخواست کنند نورمان را برای ما کامل کن . حالا متوجه شدید "نور مارا کامل کن" یعنی چه ؟
القصه ، در دنیا بنابر بر کلام عیسی مسیح چون کودکان زندگی کنیم تا بتوانیم معنی زندگی را از خداوند و پیامبرش ، اولیایش ، در خواست کنیم . حالا معنی زندگی را متوجه شدید آنکس که نور نفس که تدبیر کننده امورجسم است و نور قلب که هدایت کننده آدمی بسوی ملکوت الهی است هر دو پیشاپیش جسم در حرکت باشند معنای زندگی را یافته است . پس کسی که در دنیا خوب و درست زندگی کرده در آن روز می تواند درخواست کند که خدایا من با نصفه ی نور نمانم ! نورم را کامل کن . به چه شرطی؟
1_ به شرط آنکه باور کنیم این نورها وجود دارند 2- اوامر الهی را اطاعت کنیم که در کتابش و به زبان پیامبرش برای ما فرستاده شده . کتا ب خدا را به قسمت هایی تقسیم میکند ! اینجایش خوب است اینجایش بد است . به نظر من این مال 14 قرن پیش بوده الان دیگر وقتش نیست . آقا تو چه کاره هستی ؟ کتابی که خدا صراحتا قول داده ازهر گونه دستبردی در آن ،حفاظتش میکند تو چه کاره هستی که حکم خدا را اینجوری سبک سنگین میکنی ؟ حالا اگر نورت را کامل میخواهی باید چه کار کنی ؟ 1- اولا باورکنی که این دوتا نور هست . 2- اوامر الهی که در کتابش هست اطاعت کنی ، به زبان پیغمبرش و بعد و به زبان امامش برای ما فرستاده شده . 3- انتخاب کنیم همچون اولیا و انبیا زندگی کنیم در دنیا . سیره شان را بخوانیم ، مثل آنها زندگی کنیم . میگوید : مگر پیغمبر پیتزا میخورد ؟ تو بخور ! اما حدود نگه دار در آن پیتزایت جنس حرام نریز . اگر دوتا نور را میخواهیم، باید انتخاب کنیم مثل انبیا و اولیا زندگی کنیم ، دنیا را سپری کنیم و از آن عبور کنیم تا دوتا نورمان را با همدیگرداشته باشیم . از سنایی چند بیتی را برایتان میخوانم خیلی قشنگ بود دلم نیامد که برای شما نخوانم:
ای قوم ازین سرای حوادث گذر کنی خیزید و سوی عالم علوی سفر کنید
یک سر بپر همت ازین دامگاه دیو چون مرغ بر پریده مقر بر قمر کنید
تا کی ز بهر تربیت جسم تیره‌روی جان را هبا کنید و خرد را هدر کنید
جانی کمال یافته در پردهٔ شما وانگه شما حدیث تن مختصر کنید
(شما صاحب یک جان هستی یک جان سرشار از کمال و آگاهی ، آنوقت حدیث این بدن است ؟ این را بخورید کنار ناخنهایتان خوب سابیده بشود ! آن کار را بکنید آن طور ! خوب است ولی آنقدر که می آیید به این بدن اینجوری برسید آیا به روح و نفستان هم میرسید ؟)
عیسا نشسته پیش شما و آنگه از هوس دلتان دهد که بندگی سم خر کنید
(میدانید یک جایی هست که سم خر حضرت عیسی را یک عبادتگاه یا زیارتگاه درست کرده اند .)
تا کی مشام و کام و لب و چشم و گوش را هر روز شاهراه دگر شور و شرکنید
(به یک چیزی مشغولش کنید .)
بر بام هفتمین فلک بر شوید اگر یک لحظه قصد بستن این پنج در کنید
اینها را ببندی ، به روی چی ؟ به روی حرام ، زشت ، عصیان ، انکار و به روی دستورات و احکام الهی بازش کنید .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید