منو

شنبه, 15 ارديبهشت 1403 - Sat 05 04 2024

A+ A A-

خصوصیات فرد بیدار

بسم الله الرحمن الرحیم

در یکسال گذشته بارها و بارها در مورد خواب بودن انسان ها سخن گفته ایم. بعد عنوان کردیم که به عصر بیداری وارد شده ایم . و بهتر است به یکدیگر کمک کنیم تا بیدار شویم و دنیای نوین را مشاهده کنیم. و در دنیای نوین و با شرایط آن زندگی را ادامه بدهیم . در کلام خیلی زیباست ، شعارش خیلی قشنگ است . خیلی شعف انگیز است . اما این میان یک اشکال خیلی بزرگ وجود دارد ، خیلی بزرگ و آن این است ، اکثرا نمیدانند فرق میان خواب و بیداری روح چیست ؟ چطور میشود فهمید که در حال حاضر بالاخره من هنوز در همان خواب پیشین سالیان قبل بسر میبرم یا اینکه بیدارشدم ؟ امروز برایتان یک چیزهایی آوردم . بگردید ببینید کدام یک در شما صدق میکند ؟ کدام را خوب درک میکنید ؟ و کدام را خوب میتوانید اجرا کنید ؟
کلام اول : آن کسی که بیدار است یا بیدار شده مثل گذشته علاقه ای به اینکه به کارهای دیگران فکر کند ، آنها را قضاوت کند یا حتی بررسی کند ندارد . یک جایی میخواندم میگفتند : زمان آدمها را عوض میکند . یکی گفت : نه ! زمان آدمها را عوض نمیکند آدمها هستند که در طول زمان عوض میشوند . یک نوع عوض شدن این است . ماعادت داشتیم یا عادت داریم به اینکه کارهای دیگران را یا قضاوت کنیم یا فکر کنیم میتوانیم عوضش کنیم یا فکر کنیم میتوانیم یک کار دیگر بکنیم یا بررسی کنیم ببینیم چقدر اشتباه کرده چقدر درست رفته ؟ یا حداقلش این است که در ذهنمان به کارهای دیگران فکر می کنیم . خانمی میگفت : من وقتی در خیابان کسی را می بینم مثلا یک نفر به یک نفر زور میگوید یا مثلاراننده تاکسی به جای هفت تومان میخواهد ده تومنی از من به عنوان کرایه بردارد . ناراحت میشوم به او اعتراض میکنم یک چیزی میگوید ، من آن شب تا صبح خوابم نمی برد . دائم به کارش فکر میکنم . گفتم : چقدر تو خام هستی ! هم پولت را برد هم زمانت را و هم استراحتت را ، می ارزید ؟ آدم بیدار شده به این نقطه ، میرسد می گوید : پولم را که به زور گرفت . من هم که حریفش نشدم ، به جهنم ! وارد خانه ام شدم با خوشرویی داخل می روم . عنق نمیشوم که بچه هایم ناراحت بشوند فکر کنند من از صبح رفتم کار کردم الان خسته آمدم برای اینکه برای اینها نان بیاوریم پس این عنقی مال آن است چون آنها که نمیدانند . شب هم در رختخوابم دائم از این دنده به آن دنده نمیشوم که صبح بلند بشوم استخوانم خرد شده باشد. ما یک خدایی داریم بالای سرمان که هرجا دستمان نرسید حقمان را بگیریم حقمان را واگذار به خدا میکنیم . اگر واگذار به خدا کردی پس دیگر ساکت ! نه زبانت کارکند نه کله ات . اگر واگذار به خدا نکردی تو هنوز خوابی ، بلند نشدی .
فکر میکنی تو کاره ای هستی میتوانی یک کارهایی بکنی . نمیتوانی هیچ کاری بکنی ، بیدار شو . بیدارشو برای خودت خوابهای خوش نبین. پس کلام اول ، کسی که بیدار شده دیگر مثل قدیمها علاقه ای ندارد به اینکه به کارهای دیگران فکر کند ، قضاوت کند یا حتی کارهایشان را ارزیابی کند .
کلام دوم : برای زندگی بطور دائم تعیین مسیر نمیکند . اجازه میدهد زندگی خودش مسیرش را طی کند . خیلی جمله سنگینی است. اما دلم میخواهد شما روی آن تفکر کنید . میدانید شما مصداق زندگی هستید ؟ من مصداق زندگی هستم . بیدار بطور دائم برای زندگی تعیین مسیر نمیکند اجازه میدهد که زندگی خودش مسیرش را طی بکند .
سوم : از هرگونه درگیری پرهیزکنید . یعنی چی ؟ یعنی اگر یک موقع دزد به من حمله کرد کیفم را بدزدد موبایلم را بدزدد باهاش درگیر نشوم ؟ چرا بشو . تا جایی که زورت میرسد بگیرش و آنچه که از تو ربوده از او پس بگیر ، اما تا جایی که میتوانی . ولی درگیری با کسی نداشته باش که بی نتیجه است. ماشین جلویش پیچیده ، تو که نمیتوانی او را برگردانی بگویی : چشمت کور ! همینجا وایسا تا من جلوتر بروم . توی ماشینت فحشش میدهی فضای داخل ماشینت را متعفن میکنی ، چرا فحش میدهی ؟ چرا بد و بیراه میگویی ؟ وقتی شما میدانی که طرف مقابلت نمیفهمد . چرا به او دستور میدهی ؟ چرا میگویی برو فلان کار را بکن ؟ بعد چون نمیتواند انجام دهد هر چه از دهانت درآمد به او میگویی ؟
کلام چهارم : اگر کسی را پیدا کردید دیدید توانایی بدست آورده که به هر گونه دلواپسی و نگرانی غلبه کند مطمئن باشید که یک روح بیدار است ، از او اطاعت کنید .
پنجم : از هرگونه قضاوت در مورد دیگران و در مورد خودتان باید پرهیز کنید . اگر پرهیز نمیکنی تو هنوز خواب هستی بیدار نشدی .
ششم : احساس پیوستگی با تمام موجودات طبیعی از گل و گیاه گرفته تا همه حیوانات .
هفتم : روح بیدار همیشه با لبخندی پر مهر مزین است .
هشتم : از هر لحظه در زندگیش در حال لذت بردن است . زندگی یعنی لذت . با آدمها وقتی که گفتگو میکنیم ، میپرسیم که آیا احساس خوشحالی میکنی ؟ هر کسی یک پاسخی میدهد . اکثر آدمها خوشحالی شان منوط میشود به اینکه یک اتفاقی باید در آینده بیفتد . جوان پشت کنکوری میگوید : وقتی کنکور را دادم رشته مورد علاقه ام را قبول شدم خوشحالم . بعضی از جوانها خوشحالی شان به این است که یک جفت خوب پیدا کنند . یکی خوشحالیش به این است که میگوید : اگر یک شغل پردرآمد دهن پرکن داشته باشم آن موقع خیلی خوشحال میشوم . آن کسی که خانه ندارد میگوید : اگر یک خانه بزرگ خیلی شیک بخرم با یک قیمت مناسب ، آن موقع دیگر میگویم خوشحالم و الی آخر . اما من میگویم اینها همه شان خوابند . چه جوری خوابند ؟ کنکور قبول بشوم ، جفتی پیدا بکنم ، خانه ای پیدا بکنم ، رزق پردرآمدی پیدا بکنم و الی آخر . خوابند و در خوابشان رویاهای آینده شان را میسازند . اما روح بیدار جوان پشت کنکوری است همین الان که دارد درس میخواند 10 صفحه خوانده 20 صفحه خوانده بلند میشود میرود یک چایی گرم و داغ می آورد ، این را که میخورد آنقدر لذت میبرد که 100 تا خوشحالی در آن گم میشود . روح بیدار، زندگیش را در لحظه می بیند . خودش را در آینده گم نمیکند . روح بیدار شب که خانه اش میرود یک شاخه گل رز میخرد ، نه زیاد .نه یک دسته ، میدهد به همسرش میگوید : این را خریدم برای اینکه مثل این گل زیبایی و دوستت دارم . الان نمیدانم وضع گل چطور است ؟ آن موقع ها گل میخک از همه گلها ارزانتر بود . ما دانشجو بودیم همسرم بعضی وقتها که می آمد دنبالم یک شاخه گل میخک میخرید . میگفت : شرمنده ام ! بیشتر از این نداشتم و چقدربرای من ارزش داشت و چقدر کیف داشت . بارها برایم دسته گل خرید ولی به اندازه آن یک شاخه گل میخک خوشحالم نمی کرد . روح بیدار میداند در دنیا زندگی نمیکند . میگوید : پس کجا زندگی میکند ؟ دنیا محل گذرش است . روح بیدار میداند که در حال عبور از دنیاست . روح بیداردر دنیا هر لحظه را همانطور که هست می پذیرد . می خواهد بد و اندوهگین باشد ، میخواهد سردو سخت و گره دار باشد ، میخواهد هر شکلی باشد . روح بیدار پذیرشش خیلی بالاست. شما چقدر پذیرش دارید؟ به یکی از دخترهای خودم گفتم مادر جان، عزیز دل ،بپذیر شوهر شما رزقش کلید است، با احترام و با محبت با رزقش کنار بیا تا خداوند که تو را نگاه می کند به حرمت تو، رویش نمی شود خجالت می کشد می گوید بگذار به این بدهم که این بنده من را خوشحال کند ولی نه خودش خوشحال است نه جفتش، خیلی متاسفم.
روح بیدار در دنیا هر لحظه را همانطور که هست می پذیرد قدرت پذیرشش بالاست. بروید همین بندها را امتحان کنید اگر توانستید همه را اجرا کنید آنوقت بعدا می گویم دنیا چه خبر است؟ یا علی مدد.
صحبت ازجمع: روح که همیشه بیدار و آگاه هست منظور شما از روح بیدار شخصی است که روح بیدارش در وجودش فعال شده است و در مورد بند دوم مدتی بود که متوجه شدم می گویند وقتی یک مسأله ای یا مشکلی پیش می آید بهترین کار این است که هیچ کاری نکنی یعنی زمانیکه ما فکرهایمان را قطع کنیم نگذاریم که ذهن برای قضاوت و پیش داوری کند در آن سکوت ذهن اجازه بدهیم که روح بیدار الهی ما تصمیم بگیرد و به ما بگوید الان راه حل چی هست و ما بارها شده است که این را تجربه می کنیم یعنی بارها شده که روح الهی به ما یک پیشنهاد داده و ما اشتباه کردیم و شاید آن لحظه متوجه اش نبودیم. هفته ی گذشته من با یک چالشی در خانواده رو به رو شدم و این چند روز داشتم فکر می کردم چکار کنم تا می آمدم فکر کنم می گفتم آرام باش الان سکوت کن و به روح الهی می گفتم تو بگو من چه کنم تو تصمیمی که باید بگیرم را به من اعلام کن و جالب اینجاست که شب می خوابم صبح بلند می شوم می بینم که انگار چیزی در ذهنم نشسته است که نکته ی خوبی است اگر بتوانم این را اجرا کنم می توانم نتیجه ی خوبی بگیرم و من فکر می کردم که این به بند 2 مربوط می شود.
استاد: مرحبا گفتگوی شما کاملا باب پسندم بود کاملا درست و صحیح گفتید و من قبولش دارم.
سوال: روح بیدار کلاً هیچ رویایی ندارد ؟یا اینکه رویای مادی ندارد ؟چون فکر می کنم برای همه آدمهایی که خیلی ایمان بالایی هم دارند بالاخره رویای ظهور امام زمان (عج) هست یا یک بار یادم هست که در یک دریافتی که داشتید آن زمانی که اوج کرونا بود شما می فرمودید که من زمین را دیدم که یک نقطه های نورانی داشت بعد به من گفتند که این رویای آدمها است که باعث گذر از این مرحله می شود این آدمها رویای این را دارند که به یک نقطه ای برسند که آن کمکشان می کند نمی دانم شاید اینها آدمهای معمولی بودند ولی این که شما می فرمایید رویا از لحظه شان استفاده می کنند یا رویایی ندارند منظور شما رویای مادی است ؟ این درست است؟ یعنی مثلاً اگر من خودم را می گویم رویای این را داشته باشم که حالا در خودشناسی، خدا شناسی به یک سطح بهتری برسم آیا این هم یک خواب است یا نه ؟
استاد: آن رویای مادی که شما مطرح می کنید رویایی است که از سطح ذهن بلند می شود بعنوان مثال یک کسی عزیزی را از دست داده و بعد دلش میخواهد که او را حتماً در خواب ببیند بعد هم خیلی دلش می خواهد که این توی خوابش بیاید و از او قدردانی کند که تو خیلی از من مراقبت کردی، خیلی به من رسیدگی کردی بعد شب در خواب می بیند که عزیز درگذشته آمده و مرتباً از این قدردانی می کند بخاطر زحماتی که کشیده است. این رویا برخاسته از ذهن است چون رویایی که تو اشاره می کنی اگر بخواهد مخصوص روح بیدار باشد، روح بیدار رویاهایش را در بیداری می بیند نیاز به خواب ندارد. من چندین بار گفتم خدا رحمت کند حاج حسین را ،به او زنگ زدم گفتم حاج آقا من یک خوابی دیدم، تا گفتم خواب دیدم گفت بابا هنوز هم توی خواب می بینی؟! پس کی می خواهی توی بیداری ببینی؟ روح بیدار هر آنچه که نیاز است و حقیقت است در دنیا در بیداری می بیند نیاز به رویای توی خواب ندارد.
ادامه سوال: البته من منظورم از رویا خواب نبود منظورم این است که هر کسی یک آرزویی دارد یک خواسته ای دارد حالا برای بعضی ها مادی است برای بعضی ها معنوی. حالا این که شما می فرمایید در بیداری ببیند حالا یک عده خاصی هستند که ممکن است امام زمان (عج) را در بیداری ببینند ولی خیلی ها هم هستند که نمی بینند و رویای ظهور را دارند منظور من این بُعد رویا بود نه خواب.
استاد: روح بیدار در هر لحظه زندگی می کند و چون در لحظه زندگی می کند رویا برای آینده است نتیجتاً شامل حالش نمی شود. خودت گفتی بعضی آدمها در بیداری امام زمان (عج) را مشاهده می کنند چرا؟ چون بیدار است و چون در بیداری زندگی می کند خیلی سریع تشخیص می دهد اما آنکه در رویا امام زمانش را می بیند بد نیست من نمی گویم بد است آن هم فوق العاده است چرا؟ چون رویاهایش ارتقاء یافته است دیگر رویاها از چیزهای پیش پا افتاده و مادی دنیایی دور آنها نمی گردد بلکه دور چیزهایی می گردد که هدف غایی همه انسانها است این خیلی با ارزش است اما آنکه روح بیدار است در بیداری امام زمانش را می بیند. حالا در گفتگوهایی که شده افرادی بودند که امام زمان (عج) هر روز صبح برایش نان می خرید و می رفت در منزل ایشان و با هم صبحانه می خوردند. روح بیدار است حقایق را در بیداری مشاهده می کند. امیدوارم جوابت را گرفته باشی.
صحبت از جمع: یک صحبتی در مورد رزق و روزی داشتید و اینکه مثلاً یک کسی حقوق شوهرش کم است من خواستم به همه مان یادآوری کنم که رزق و روزی ما آن چیزی است که به ما می رسد و این به آن دلیلی نیست که یک فردی کم می آورد یا زیاد می آورد یا از هر جایی که می رسد ما معتقدیم که خداوند عادل است بعد باز می گوییم مثلاً اگر برادرم ارث من را نخورده بود الان پول بیشتر داشتم درحالیکه واقعاً اینطور نیست به من آن چیزی می رسد که باید برسد و آن چیزی نمی آید که نمی تواند بیاید. این را باید بخاطر داشته باشیم که به ما آن چیزی می رسد که قسمت ما هست.
استاد: دقیقاً همینطور است و واقعیت است باور کنید اگر امروز مرد این خانه درآمد ندارد یا در آمد کم دارد این همان چیزی است که باید می آمد باور کنیم که یک دوره سختی را باید با طیب خاطر بگذرانیم تا دوره آسایش باز بشود. همیشه در حسینیه میگفتم یک پیری بود یک تسبیح را تاب میداد یک دایره کوچک و یک دایره بزرگ درست میشد نشان می داد تو الان از روزی ات در این خانه کوچک ایستادی در حالیکه اصل روزی تو در این خانه بزرگ است میپرسیدند: چکار کنیم؟ می گفت: راضی شو به رضای خدا، در همان کوچک راضی زندگی کن تا او با سرپنجه عنایتش این تاب را باز کند. تاب باز شود چه اتفاقی می افتد؟ هم کوچیکه وهم بزرگتره برای تو می شود. ما این را نمی فهمیم. یک روح بیدار این را درک می کند کاملاً درک می کند و با آن زندگی می کند بحث اینجا است باید این را فهمید که اگر امروز اینقدر دارم همین است، امروز مقرر است که اینجوری باشد، فردا چه خواهد شد؟ با آن رویا بافی نمی کنم فردا هم فردای خودش خواهد بود شاید عین امروز، شاید بدتر از امروز و شاید خیلی بهتر از امروز اما اجازه بدهید که برای ما تعیین بکند و وقتی تعیین می کند که تو در سکون و تسلیم قرار بگیری.
صحبت از جمع: در این صحبتی که در خصوص روح بیدار و روح خواب شد من یک نکته ای بنظرم می رسد، بنظر من همه این صحبت ها تمرین است یعنی یک بیتی را حافظ دارد آخرین بیتی که اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها می فرماید که:
حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ
مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها
یعنی اینکه اگر می خواهی که به حضور او برسی یک لحظه هم از او غیبت پیدا نکن و وقتی به آن کسی که می خواهی و به آن چیزی که می خواهی رسیدی دنیا را رها کن و آن را بحال خودش بسپار. ما همه این را که می گوییم در لحظه زندگی کنیم بنظر من تمرین هست که آن زمانی که باید دنیا را فرو بگذاریم و به حال خودش رها کنیم بتوانیم این کار را انجام بدهیم. من در احوال اصحاب امام حسین (ع) این را دیدم که اینها همه وقتی به آن کسی که می خواستند رسیدند دنیا را فرو گذاشتند و بحال خودش رها کردند. یعنی تمام این احوالاتی که شما در خصوص روح بیدار می فرمایید من بنظرم هر بندش تمرین است، تمرین است که از او غایب نشویم. یک جایی هم من احساس کردم که یک جایی ممکن است یک حالت دوگانگی بوجود بیاید مخصوصاً برای کسانی که حالا جوانتر هستند چون صحبت آرزوها شد فکر می کنم که از امیرالمؤمنین (ع) است که می فرماید: جوری زندگی کن که امروز انگار که روز آخرت است و جوری برای آینده ات تدبیر کن که انگار تا ابد زنده هستی. یعنی این تعادل و این جمع بین این دو خیلی مهم است و البته این که ما غایب نشویم و بدانیم که همه اینها مسیر است یعنی همه اینها همه این زیبائیهایی که ما داریم از آن لذت می بریم و باید لذت ببریم مسیر است و گذرا است یک آزمایشهایی در زندگی آدم ممکن است بوجود بیاید و قطعاً بوجود می آید که در آن لحظه باید بگوییم مسیر را من نمی خواهم چون رسیدم به آنجایی که مقصد نهایی من هست.
استاد: بسیار عالی بود. با شما کاملاً موافق هستم.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید