منو

چهارشنبه, 19 ارديبهشت 1403 - Wed 05 08 2024

A+ A A-

با فروع دین بگونه ای متفاوت آشنا شویم بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

دیشب از نماز گفتیم فکر نکنید آنچه که گفتیم تمام شد نماز آن قدر سایه های طلایی و پر از نور دارد که به سادگی تمام نمی شود ولی بسیار مهم است که ما هر از گاهی یادآوری کنیم اگر توفیق باشد سعی می کنم بعد از این هر از گاهی برگردم و هر کدام این ها را یک توصیه مجدد کنم.
امشب به دومین اصل از فروع دین می پردازیم. دومین آن روزه بود، روزه را همه می شناسند کسی نیست که نداند روزه واجب در چه ماهی است و چند روز است.
در حدیث معراج آمده که خداوند پرسید: ای احمد (ص)، آیا آثار روزه را می دانی؟ می دانید پیغمبر در معراج تا جایی رفت که جبرئیل گفت من بیشتر از این دیگر نمی توانم بیایم، به اندازه قاب قوسین، که اگر بیایم بال و پرم می سوزد اما پیامبر خدا از آن هم بالاتر رفت. گفت آیا آثار روزه را می دانی؟ پاسخ داد خیر، خداوند فرمود: نتیجه روزه، کم خوری و کم گویی است، خوب دقت کنید، بماند که خیلی ها ماه روزه که تمام می شود بعد از ماه روزه خودشان را که وزن می کنند، 6-7 کیلویی هم بالا رفتند و این نشان می دهد که هم پرخوری کردند، هم بد خوری کردند. معمولاً دکترهای تغذیه قسم می دهند به خصوص افرادی که مشکلات خاصی هم دارند که روزه نگیر. نتیجه روزه، کم خوری و کم گویی است، آخر وقتی آدم کم می خورد جان ندارد حرف بزند حال ندارد دیگر حرف بزند؛ می گوید وقتی کم می خوری کم گفتگو می کنی، حکمت به ارمغان می آید، وقتی صاحب حکمت شدی معرفت در پی دارد و به معرفت می رسی، وقتی به معرفت رسیدی، معرفت، یقین را حاصل می کند، به مرحله یقین می رسی وقتی بنده ای به یقین رسید باکی ندارد که روزگار را چگونه سپری کند؛ به من آمدند و گفتند وای خبر داری دلار شد 20 تومان، دلار شد 25 تومان، گفتم خب بشود مرا باکی نیست، داشتیم می خوریم نداشتیم نمی خوریم، مثل خیلی ها در این دنیا که ندارند بخورند، زیرگوشمان هستند نه فکر کنید آفریقاست، همین جا، دستتان را می گیرم و شما را می برم در این خانه ها که ببینید که ندارند بخورند؛ در سختی یا آسانی خشنود است؛ توی سختی قرار دارد لبخند می زند توی آسانی هم که قرار می گیرد لبخند می زند؛ آن موقع اشک نمی ریزد، این موقع قهقهه نمی زند، در هر دو حالت خشنود است. هر کس طبق خشنودی من رفتار کند، چون خداوند از یک چنین بنده ای خشنود است، به او جایزه می دهد، خودش می گوید سه تا خصلت به او می دهم: "شکری که نادانی همراه آن نباشد" بعضی ها شکر خدا، لق لق زبانشان است، بابا تو چی را شکر کردی؟! آن را بگو. اگر داری راه می روی و می گویی شکر خدا آیا متوجه هستی برای چی شکر می کنی؟ آیا آگاهی که باید شکر کنی برای پاهایی که تو را راحت راه می برد، لازم باشد می دوی. شکری که نادانی همراه آن نباشد، آگاهی باشد که برای چی داری شکر می کنی. "یادی که فراموشی نداشته باشد." یاد چی هست؟ در قرآن خداوند بارها فرمودند: پروردگار خویش را یاد کنید. پروردگار را چه طور یاد می کنیم؟ در نماز، در انجام اوامر الهی. یادی که فراموشی نداشته باشد. ای وای یادم رفت روسریم افتاد! نداریم. خدا می گوید که بنده ای که به یقین می رسد به گونه ای اداره اش می کنم که این طور چیزها فراموشش نشود. "دوستی که دوستی من را بر دوستی دیگر آفریدگانم ترجیح دهد" این قدر با او دوست می شوم که دوست بودن با من برای او سبب بشود این دوستی را بر دوستی انسان های دیگر ترجیح بدهد. "هنگامی که او من را دوست داشت من هم او را دوست خواهم داشت" دقت می کنید، جوان ها متوجه هستید؟ صبح سحر که بلند می شوید، یک چشم را نبندید، یک چشم باز، دو تا لقمه بخورید بعد هم معلوم نیست نماز صبح خواندی بالاخره خوابیدی .ببین سحری می خوری برای چی بلند شدی؟ بعد پاداش این دوست داشتن را فرموده: "دوستی او را در دل بندگانم انداخته" نه تنها بنده را دوست دارد، دوستی این بنده را به دل همه آدم های دیگر می اندازد همه دوستش می دارند. "و چشم قلب او را به عظمت جلالم می گشایم" اگر چشم قلب به عظمت خداوندی گشوده بشود مگر بنده دیگر می تواند خطا برود؟ " در تاریکی شب و روشنایی روز با او مناجات می کنم" با هم حرف می زنند با هم راز و نیاز می کنند. " تا آنجا که سخن گفتن و هم نشینی او با بندگانم قطع شود." ما هر چی می کِشیم از حرف زدن اضافه با آدم های دیگر است. آلوده می شویم، گناه می کنیم، حسد می ورزیم، غیبت و قضاوت می کنیم، مجبور می شویم دروغ می گوییم. "کلام خود و فرشتگانم را به گوش او می رسانم، اسراری را که از بندگانم پنهان کرده ام برای او آشکار می کنم، عقل او را غرق در شناخت خود کرده و درک او را بالا می برم، مرگ را بر او آسان می کنم؛ این یکی خیلی جالب است چون همه از مردن می ترسند؛ تا وارد بهشت بشود و وقتی که ملک الموت او را ملاقات کند به او می گوید: آفرین بر تو، خوشا به حالت، خداوند مشتاق توست. خداوند می گوید: این بهشت من است در آن بخرام و خوش باش، درهمسایگی ام ساکن شو. روح انسان می گوید خدایا، خود را به من شناساندی با این شناخت از جمیع آفریدگانت بی نیاز شدم، قسم به عزت و جلالت اگر خشنودی تو در این است که قطعه قطعه شوم یا70 بار به بدترین شکل کشته شوم خشنودی تو برای من دوست داشتنی تر است" یکی از اصحاب امام حسین(ع) در روز عاشورا خدمت امام رفتند و گفتند حاضرم در راه شما 100 بار دیگر شهید شوم، دوباره زنده بشوم وباز بجنگم و باز شهید بشوم، چرا؟ چون او عظمت پروردگاری را در وجود امام خود دیده بود. "آن گاه خدای متعال می فرماید: به عزت و جلالم سوگند هیچ گاه مانعی بین خود و تو قرار نمی دهم؛ ما بیشتر از این چه می خواهیم؛ تا هر وقت خواسته باشی بر من وارد شوی که با دوستان خود چنین کنم" آن چه که عرض کردم از معراج پیامبر صلوات الله علیه بودکه نتیجه روزه داری، آن هم روزه داریی که کم خوری و کم گویی است، همان اول فرمود.
حالا روزه چیست؟ در هر سال، ما یک ماه دستور بر روزه داری داریم از اذان صبح تا اذان مغرب آدمی باید پرهیز کند. این پرهیز خیلی وسیع است، از جوانب و سطوح مختلف است. بخش اول و پایین ترین بخش پرهیز، نخوردن و نیاشامیدن است، در این فاصله زمانی نه چیزی باید بخورد و نه چیزی بنوشد، این ساده ترین قسمت پرهیز است. پرهیز های دیگر وجود دارد که شامل همه اعضاء و جوارح می شود. این ها خیلی مشکل تر است، چرا؟ اولین زبان است؛ 11 ماه در سال با آدم ها نشسته حرف زده، قضاوت و بدگویی کرده، دروغ گفته، غیبت کرده، حسد ورزیده، خودش را خیلی بزرگ جلوه داده و از منیت هایش صحبت کرده و الی آخر. گوش؛ گوش داده، یواشکی استراق سمع کرده. من طبقه دوم هستم و مادرم طبقه اول، اگر در طبقه اول سروصدایی باشد راحت می شنوم، اگر اراده کنم که بشنوم چه گفتگویی در طبقه اول است، بالاخره مسئولیت دارم نکند حال مادرم بد باشد، نکند اتفاقی افتاده باشد، باید بفهمم، هرچه قدر سعی کنم دیگر نمی شنوم. حالا از این اتاق به آن اتاق و هنگام کار کردن در پذیرایی صداها را می شنوم ولی هرچه سعی کنم نمی توانم بفهمم در طبقه اول چه می گویند، اصلا و ابدا. اکثر آدم ها استراق سمع را دوست دارند، یواشکی چیز فهمیدن را دوست دارند، خب این گوش می خواهد یک ماه چوب پنبه در آن باشد، آن زبان می خواهد یک ماه چیزی نگوید، مگر می تواند، می میرد. چشم؛ 11 ماه سال تصاویر مستحجن از فیلم های بی شمار را دیده است، در مهمانی ها شرکت کرده و در آن جا ارزیابی کرده که خانم فلانی چه لباسی پوشیده، دیگری می گوید آقای فلانی جدیدا خیلی خوشتیپ تر و جوان تر شده است، وای به حالت. حالا این چشم می تواند یک ماه خودش را جمع و جور کند؟ نه. 11 ماه این زبان نیش زده، هر جایی نشسته یک عده ای را نیش زده حالا می تواند نیش خود را جمع کند، اگر جمع کند که خودش می میرد، نمی تواند. همه این ها را خداوند در سوره حجرات هشدار داده است که چه چیزهایی بد است. حالا چه کسی می تواند این کارها را انجام بدهد، اراده کند و روزه ای بگیرد که خداوند از او راضی باشد؟ کسی که 11 ماه دیگر سال را هم رعایت می کند. پوشاندن بدن از نامحرم ، شما هرچه میخواهید اسمش را بگذارید . بگویید اجبار است ؟ بگویید زور میگویند ؟ بگویید . کلام خدا زورگویی نیست . کلام خدا سرتاسر نفع دنیایی شما را در نظر میگیرد . پس بنابراین یادمان باشد ،دریک ماه روزه داری بدن باید از نامحرم پوشیده باشد . من بسیاری خانمهایی را دیده ام در مهمانیهای خانوادگی ، اذان که میگویند روسریهایشان را برمیدارند و آزاد می نشینند . میگویم : خب ، روزه ات که باطل میشود . میگوید : نه ، گفته از اذان صبح تا اذان مغرب . الان که من دیگر روزه نیستم ! نه ، گول نخورید . اگر هم کسی اینها را به شما گفت شما نوجوانها گول نخورید ، نرفتن به جاهایی که در آن فعل گناه اتفاق می افتد . میگوید : رفتم یک افطاری ، وای خانم زهرمارم شد( خیلی بد گذشت ) . اینها تعاریفی است که مردم برای من می آورند ، میگویم : چرا ؟ میگوید : آخه نمیدانی که آنجا چه خبر بود که !افطار که شد ساز و ضرب رقص گذاشتند ، زن و مرد هم قاطی بودند . گفتم : چرا رفتی اصلا ؟ مگر تو این خانواده را نمی شناختی ؟ گفت : چرا می شناختم . گفتم : مگر همیشه اینجوری نبودند ؟ گفت : چرا همینطوری بودند . گفتم : خب برای چی رفتی ؟ گفت : اگر نمی رفتم به آنها برمیخورد . گفتم : مهم نیست که به آنها بربخورد . او می آید آخرت تو را درست بکند ؟ او می آید دنیای تورا درست کند ؟ او که بیل برداشته هر چه آباد میکنی میکوبد میریزد زمین ، خب نمیرفتی. . دستها باید ادب داشته باشند به روی کسی بلند نشوند . خانم ، فرزندت را نزن عزیزم ! بچه از هیبت و جذبه شما باید حساب ببرد نه از کتک زدن شما . حیوانات را هم کتک نمیزنند . شما بچه تان را حق ندارید کتک بزنید . حالا وای به بیرون ، طرف پیچیده جلویش ، این فرد فحش داده او از ماشین پیاده شده این فرد هم پیاده شده هر دو با زبان روزه همدیگر را میزنند . باید از دست بلند کردن بسوی دیگران پرهیز کند . افطار و سحر توصیه شده که خورده بشود ، بخورید . حتی توصیه است که اگرآب هم فقط هست بخورید . میگوید : من نمیتوانم . نه ، تو تنبلی میخواهی از خواب بیدارنشوی . نتیجتا نمازش را هم نمیخواند . خب این چه جور روزه ای است ؟ بعد مریض میشود معده اش مشکل پیدا میکند . میگویند : به تو گفتیم روزه نگیر . روزه مال چهارده قرن پیش بود ، الان عصر (قرن ) بیست و یکم است . این کارها چیست که شما انجام میدهید مثل عقب مانده ها؟ عقب مانده آن کسی است که دستور را اجرا نمیکند . افطار و سحر توصیه شده بخورید . اما به جهت اینکه در روز نباید چیزی بخورید در سحر زیاده روی نکنید . خربزه را با پوستش نخورید . چرا اینهمه میخوری ؟ میگوید : عطش را برطرف میکند . گفته اند یک قاچ ، دو قاچ بخورید . در طعام زیاده روی نکنید . حتی کیفیت غذایتان را از کیفیت غذای قبل از ماه رمضان عوض نکنید . اگر قبل از ماه رمضان مثلا هفته ای دوباریا سه بار گوشت میخوردید ، هنوزهم همان جوری بخورید . هیچ اتفاقی نیفتاده . هر روز گوشت میخورد . گوشت انسان را قصی القلب میکند . میگوید : آخر چه کار کنم ؟ آدم باید جان داشته باشد . تو تقلای اضافه نکن ، فکر و خیال بیخود نکن ، جانت سرجایش میماند . از افطار تا سحر آنقدر میخورد که سحر حالش بهم میخورد . روزه داری این نیست . بلکه یکی از فواید روزه داری آن است که از خوردن زیاد منفک و جدا بشویم تا یاد بگیریم بعد از رمضان هم به همان کیفیت ادامه بدهیم . افرادی هستند که قادر به روزه داری نیستند ، بیمار هستند . دکتر توصیه کرده که نگیرید . من کاری با آنها ندارم . اشکال هم ندارد . اما توجه کنند ، اگر روزه نمیگیرند خوردن و آشامیدن را تا حد نیاز جسمشان داشته باشند . نه اینکه غذا را سر ظهر داغ کنند آن هم با هر بووبرنگی ، همسایه ها بو ها را بفهمند . محدود بخوریم ساده بخوریم . روزه تقویت صبر است ، کنترل شهوت و تزکیه نفس است . اخلاص و آرامش است . اینها محصولات روزه است . به قرآن رجوع کنید . آیات 185، 184، 183 سوره بقره :
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُتِب عَلَيْكمُ الصيَامُ كَمَا كُتِب عَلى الَّذِينَ مِن قَبْلِكمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ *أَيَّاماً مَّعْدُودَتٍ فَمَن كانَ مِنكُم مَّرِيضاً أَوْ عَلى سفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طعَامُ مِسكِينٍ فَمَن تَطوَّعَ خَيراً فَهُوَ خَيرٌ لَّهُ وَ أَن تَصومُوا خَيرٌ لَّكمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ*شهْرُ رَمَضانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَتٍ مِّنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَن شهِدَ مِنكُمُ الشهْرَ فَلْيَصمْهُ وَ مَن كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى سفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكمُ الْيُسرَ وَ لا يُرِيدُ بِكمُ الْعُسرَ وَ لِتُكمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكبرُوا اللَّهَ عَلى مَا هَدَاكُمْ وَ لَعَلَّكمْ تَشكُرُونَ
صراحت کامل بر واجب بودن روزه و شرایط روزه داری دارد ، بروید بخوانید . یک بخش خاص تر داریم در روزه داری که پرهیز ذهن ، خیال ، عقل و قلب از محرمات است . در این بخش ابلیس فعالیت زنده و چشمگیری دارد . در ذهن آقا یا خانم زنها یا مردهای نامحرم را خیلی زیبا جلوه میدهد . درذهن ، افکار ستیزه جویی و جنگ دارد . بدخواهی ، بد اندیشی ، شک و تردید دارد . اگر اینها به ذهن و خیال آدم وارد بشود خیلی سخت است . چون روزه را از بین میبرد . شما را از رسیدن به این مدارجی که گفته شد قطع میکند . خب ، چه کار کنیم که این اتفاق نیفتد ؟ برای مبارزه با این مقوله ادب و احترام لازم است . خوب است یا بد است هر چه هست ، اگر در طول سال با ادب و با احترام رفتار نکنیم ، نگاهمان و تفکرمان نسبت به دیگران محترم و با ادب نگه نداریم ، آنوقت اینجا دست بسته تحویل ابلیس داده میشویم . امروز اینها را نوشته بودم رفتم نشستم شروع کردم به نماز خواندن طبیعتا ذهنم درچیزهایی که نوشتم و گفتگوهایی که آماده کردم میچرخد . آیا باید چیز دیگری هم اضافه کنم یا خیر ؟ نماز خواندم، فکر می کنم رکعت چهارم بودم در تسبیحات اربعه، یک دفعه به خودم آمدم، ای وای این چه نمازی بود تو خواندی؟ درست است که هرز نرفتم، درست است که باز برای کلام خدا در ذهنم کنکاش می کردم ولی باز هم اشکال داشت، همان جا به خودم آمدم و گفتم خدایا من یاغی نیستم، من بنده خطاکار هستم، من را ببخش ، نمی خواستم این طور شود. هرجا ذهن شما کج رفت دم او را بگیرید و بگویید ای یاغی، کجا می روی؟ آنجا ناکجا آباد است، برگرد. اگر غیر از این باشیم روزه نمی تواند گشایشی برای ما داشته باشد، روزه نمی تواند ما را از آن چه که بودیم به یک مرتبه بالاتر سوق دهد. ما روزه می گیریم برای این که از رمضان سال قبلمان یک درجه بالاتر برویم، اصلاً چند درجه بالاتر رویم، آگاه تر شویم.
مولانا می گوید:
این دهان بستی دهانی باز شد
(تو این دهانت را که بستی دهانی باز شد)
تا خورنده ی لقمه های راز شد
(این را که می بندی یک دهان دیگر باز می شود که اسرار الهی را می خورد)
لب فرو بند از طعام و شراب
(این شراب منظور نوشیدنی است. خدایی نکرده به مولانا شک نکنید)
سوی خوان آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
(می خورد و می خورد، سهم صبحانه را می خورد، سهم نهارش را هم می خورد و باز هم می گوید من روزه هستم)
پر ز گوهرهای جلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آتش با ملک انباز کن
(با فرشته همراه و شریک کن)
چند خوری چرب و شیرین از طعام
امتحان کن چند روزی در صیام
(صیام یعنی روزه، چرب و شیرین نخور)
چند شب ها خواب را گشتی اسیر
یک شبی بیدار شو دولت گیر
می گوید دیشب تا صبح نخوابیدم، چرا؟ می گوید هی خوابیدم، هی خواب دیدم، هی بلند شدم، کلافه شدم، دوباره خوابیدم، دوباره خواب دیدم. خب قربان شکل ماهت، می خواهد تو نخوابی، خوابیدی ؟ یک ساعت خوابیدی، یک ربع خوابیدی، 10 دقیقه خوابیدی، همان برای تو بس بوده است، خب بیدارت کرده است دیگر، می گوید پاشو من با تو کار دارم، می خواهیم با یکدیگر حرف بزنیم، می خواهیم با یکدیگر اختلاط کنیم، چرا گله مند هستی؟ خب پاشو دیگر، پاشو و بنشین. هیچ کاری هم لازم نیست که بکنی، بگو خدایا بیدارم کردی، بیدار شدم، نشستم این جا، هر آن چه گویی گوش می کنم. بعد ببین قلبت چه می گوید، قلبت با تو حرف می زند، قلبت به تو می گوید، دیگر لازم نیست قرص خواب بخوری چون بعد از گفتگو اگر بخوابی قشنگ می خوابی چون حرف ها را شنیدی دیگر، یک اسراری بود که باید در دل شب می شنیدی، شنیدی؟ می گوید حالا بخواب، بعد می خوابی و خوب هم می خوابی.
صحبت از جمع: جمله ای را یکی از دوستان از آقا علی (ع) فرمودند مبنی بر این که تو در جنس خودت اولی؛ این را من از آیت ا... صمدی آملی شنیدم، فکر کنم در بحث معرفت نفس ایشان بود که همین موضوع را مطرح کردند و توضیح دادند که این جا اولی یعنی این که کامل هستی، توضیح می دادند که هر موجودی در جای خودش کامل ترین وجهی است که امکان دارد وجود داشته باشد.
استاد: بسیار عالی یک چیزی اضافه می کنم و آن چیزی که من به آن اضافه می کنم و می فهمم این است وقتی که حضرت فرمودند که اول است مفهوم این است چنین موجودی قبلاً هرگز آفریده نشده به همین دلیل اول است، به همین دلیل الان منحصر به فرد است یعنی من انسان شما هر کدام در جایگاه خودمان قبل از الان مان و با این توصیفات با این ماهیت نبودیم، آفریده نشده بودیم الان اولیم اول اول هستیم دقت فرمودید به همین دلیل هم حضرت می فرمایند ولی باز خداوند اول تر است من از جمله ی آقا امیرالمومنین این را با گوشت و پوستم می توانم درک کنم آنچه که شما فرمودید کاملاً درست است که هر چیز که آفریده ی خدا در جای خودش کامل است به طور حتم درست است اگر یک جایی ما ضرر می بینیم به دلیل عملکرد خودمان هست که ضرر می بینیم این یک مقوله ی دیگری است یک مقوله ی جدا از این ماجرا می گوید که قبلاً از این موجودیتی به این نام با این مشخصات با این ویژگی ها نبوده آفریده نشده پس من اول هستم اما با همه ی اول بودنم یادم باشد خدا اول تر است قبل از من خدا بوده این نکته را هرگز نباید فراموش کنیم.
صحبت از جمع : بله اینکه که یک واقعیت است به هر حال هو الاول و آخر که شکی در آن نیست و این هم که جنابعالی می فرمائید کاملاً درست است در واقع هر موجودی مشابه ندارد تک است این هم قطعاً همین هست منتها این معنا را هم می شود برداشت کرد به هرحال کامل است با موادی در اختیار هست چیزی دیگری جز اینکه بوجود آمده امکان ندارد بوجود بیاید توسط انسان نه توسط خداو
استاد: اینجا اصلاً بحث انسان نیست که بتواند چیزی را بوجود بیاورد حتی اگر هم کامل نباشد این انسان این موجود ولی اول است قبل از این چنین ماهیتی ساخته و پرداخته و به جهان زمین عطا نشده این مسئله مهم است حالا به همین دلیل هم می گوید خدا اول تر است یعنی اینکه این الان آمده و اول است خدا قبل از آن بوده که این بوجود آمده حالا این موجودیت موجودیت کاملی است اگر بیاییم از بحث جنس و اینها صحبت کنیم بسیاری از انسانها یا موجودات بدنشان ناقص است یک جسم ناقص دارند ما این را صحبت نمیکنیم ما می گوییم هر چیزی که هست معلول است سالم است دیوانه است عاقل است فهیم است باشعور یاکم شعور است هر چی هست این در همین ماهیت اول است اصلاً نداشتیم و قبل از این انگار که کل دنیا من هستم و خدا برای همین ما عالم کبیر هستیم کل هستی من هستم من یک دانه شما یک دانه و خدا که قبل از اینکه این من به دنیا بیاید یا ساخته بشود اول خدا بوده است.
صحبت از جمع : آن چیزی که گفتم دقیقاً فرمایش ایشان نیست برداشت خودم را عرض کردم به هرحال چون من ذکر نام کردم
استاد: جناب صمدی آملی بسیار قابل احترام هستند آقای حسن زاده آملی مخلص ایشان هستم خدا رحمتشان کند و تازه زمان زنده بودنشان گاهی ارتباطی با ایشان می داشتم و بسیار هم دوست شان می داشتم با اینکه متن کتابهایش خیلی سنگین است خدا رحمتشان کند ولی به هر حال برای من با ارزش است.
صحبت از جمع : دیروز که من این سوال را مطرح کردم و شما جواب فرمودید من راجع به این جواب شما که فکر کردم مثلآً اثر انگشت آدم که تک است یا مردمک چشم چیزهای دیگر را هم دارند کشف می کنند شاید این هم باز بتواند یک جوابی از این سوال باشد
استاد: صد درصد به همین دلیل می گوییم این ماهیت با همین چیزی که هست اول است ولی امیرالمومنین ما را توجه داده به این مسئله این اول است حرفی در آن نیست اما یادت باشد خدا اول تر است یعنی آن بوده که این اول را آفریده نه چیز دیگری نه کس دیگری

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید