منو

یکشنبه, 16 ارديبهشت 1403 - Sun 05 05 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره طه بخش سوم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشنده و مهربان . به نام خدایی که همه چیز می دهد و هیچ چیز طلب نمی کند الاّ راستی و درستی ، الاّ صراط مستقیم آن هم به خاطر خود بنده چون خداوند نیازی به ما ندارد اما ما را دوست می دارد ؛ عشقش به بنده اش او را بر آن کرده که بنده را مراقبت کند و هر دَم خط و خطوطش را مستقیم نماید .
وَ مَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى ﴿۱۷﴾
ای موسی آن چیست به دست راست تو .
خداوند از موسی می پرسد در آن جایی که موسی وارد شد به عنوان جایگاه مقدّس که رفته بود آتش آورد . خداوند وقتی شروع به گفتگو می کند می پرسد که موسی آن چیزی که در دست راست توست چیست !
قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَ أَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿۱۸﴾
گفت این عصای من است .
اولین کلمه با این که تکّه چوبی است ، موسی حرمت تکّه چوب را نگه می دارد .
گفت این عصای من است بر آن تکیه می کنم و با آن برای گوسفندانم برگ می تکانم و نیازهای دیگری هم در آن برای من هست .
یعنی با یک عصایی که یک تکّه چوبی که در دستش بود چند قلم نیازهایی را که برطرف می کند شمرد ، باز ادامه داد . این جا سخن گفتن را خداوند در قالب این گفتگو نشان می دهد . وقتی سؤالی را از شما می پرسند لازم نیست که از الف آن شروع کنید و تا ی حتماً ادامه دهید . می توانید پاسخ بخشی از سؤال را عنوان کنید و برای ادامه صحبت صبر کنید که آیا به شما خواهد گفت بقیّه را هم بگو ، اگر گفت بقیّه را هم بگو آن موقع شما مجبورید ادامه دهید . بسیاری از مردم در گفتگوهایشان دچار اطاله کلام هستند یعنی کلامشان را زیاده از حد می گویند . این جا قرآن کتاب آموزش همه چیز است . هر گونه دستور زندگی بخواهید در قرآن وجود دارد به شرط آن که شما با دقت بخوانید . گفت این عصای من است ، بر آن تکیه می کنم ، با آن برای گوسفندانم برگ می تکانم و نیازهای دیگری هم برای من در آن هست .
قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى ﴿۱۹﴾
گفت آن را بینداز ای موسی .
گفت مگر این فقط یک عصا نیست ، یک تکّه چوب مگر نیست بینداز روی زمین .
فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى ﴿۲۰﴾
پس آن را انداخت و ناگاه ماری شد که به سرعت می خزید .
قَالَ خُذْهَا وَ لَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى ﴿۲۱﴾
گفت آن را بگیر و مترس به زودی آن را به صورت اولش باز می گردانیم .
خداوند به موسی نشان داد که هر آن چه تو در دنیا با دو چشم دنیایی می بینی ، وجوهاتی را که ملاحظه می کنی و به این زیبایی گفتی بر آن تکیه می کنم ، با آن برگ می تکانم ، با آن خیلی از نیازهایم را برطرف می کنم اما همه وجوهات این تکّه چوب را ندیده بودی . می بینی که به اراده الهی تبدیل می شود به یک مار ، ماری که می تواند روی زمین بخزد و هر انسانی را بترساند و چه قدر جالب است که ما ، مار را که می بینیم می ترسیم ولی وجه دیگر مار را نمی توانیم درک کنیم و بفهمیم به دلیل آن که آن چشم دوم که چشم بصیرت است بسته است و هنوز باز نشده است . گفت آن را بگیر و مترس به زودی ما آن را به حالت اولش بازمی گردانیم یعنی نزد خداوند این هیچ کاری ندارد . به محض آن که به دست موسی برسد تبدیل به همان چوب می شود . باز یک رمز دیگری در این آیه نهفته است و آن رمز دیگر آن است خداوند به موسی می فهماند که در وجود تو از وجود من هست که می تواند یک تکّه چوب را همان طور که به ماری تبدیل می کند به دست تو برسد می تواند آن را به چوب اولیه برگرداند . باز این اشاره ای است به من و شما که ما در وجودمان از خدای خویش را داریم ولی از آن بهره ای نمی بریم . خیلی متأسفم امروز با خانمی گفتگو می کردم گفتم من به نقطه ای رسیدم که از بعضی نافهمی ها به جان می آیم ، چرا این قدر ساده ولی مردم نمی بینند ؟ چرا این قدر راحت ولی دیگران متوجه نمی شوند ؟ خیلی ساده است ، خیلی ساده . امروز در عصر پُر از استرس و تنش ، فقط استرس و تنش وجود ندارد پروژکتورهای بسیار قوی بر دنیا روشن است و نور و روشنایی حقیقت را کامل می کند برای این که بندگان خدا ، برای این که کسانی که در این عصر زنده هستند بلکه بتوانند حقایق را دریابند .
وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى ﴿۲۲﴾
و دست خویش در بغل کن .
ما معمولاً دست راست را به سمت چپ می بریم .
دست خویش در بغل کن تا بی هیچ عیب و گزندی معجزه ای دیگر سفید و درخشان بیرون آید . باز اشاره است به آن حقیقت الهی که فرمود نفخه ای از خویش در آدم دمیدم ، این می خواهد این را نمایان کند ، می خواهد این را نشان دهد که در تو چنین چیزی وجود دارد ، سپید و درخشان . می تواند نور ببخشد ، می تواند روشنایی پخش کند ، می تواند بسیاری از آن چیزهایی که قابل دیدن نیست قابل دیدن نماید . من و شما هم داریم ، می دانید که من و شما هم داریم ؟ منتهی اشکال این که ما نمی توانیم یک هم چنین چیزی را بیرون بیاوریم این نیست که ما پیغمبر نیستیم اشکال ما این است که ما قلب آن پیغمبر را نداریم . ما خلوص و درستی آن پیغمبر را نداریم . دست خویش در بغل کن تا بی هیچ عیب گزندی معجزه ای دیگر سفید و درخشان بیرون آید .
لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى ﴿۲۳﴾
تا پاره ای از آیات بزرگتر خود را به تو نشان دهیم .
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۲۴﴾
به سوی فرعون برو که او طغیان کرده است .
خداوند فرمود این دو چیز را که به تو نشان دادم معجزاتی است که می تواند معجزات بزرگتر توسط این ها اتفاق افتد و بعداً به تو نشان خواهیم داد . در حال حاضر تو باید به سوی فرعون بروی که فرعون طغیان کرده و ادعّای خدایی می کند . خیلی ها در این عصر و زمانه فعلی چنین ادعّاهایی می کنند . دیری نخواهد گذشت که شاهد باشیم کسانی که طغیان کردند ، سرانجام شان چه خواهد شد ؟ خیلی طول نمی کشد صبور باشید ، همه مان صبور باشیم تا به آن نقطه برسیم و خیلی واضح و شفاف مشاهده کنیم ، ان شاالله .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید