جلسه ششم ره توشه آگاهی 1
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: ره توشه آگاهی 1
- بازدید: 3770
بسم الله الرحمن الرحیم
زنده باد حضرت دوست مرده باد هرچه غیر اوست
اگر من هم به غير او انديشه ميكنم شامل من هم خواهد شد ساده نيست مراقب باشيد.یکی از مسائل ارزشمند در هر راهی که آن را آغاز می نمائید در درجه اول شناختن راهزن ها و دشمنان آن راه می باشد تا برای هر کدام راهکاری و ترفندی اندیشه نمائید و در موقع بروز آن ها با این ترفندها مقابله نمائید . به عنوان مثال اگر عازم سفر شمال از جاده ای چون چالوس می باشید باید بدانید که در بسیاری از ایام سال در پیچ و خم های زیبا و رویایی این جاده مه غلیظ و پوشاننده ای وجود خواهد داشت . پس اولا بیاموزید در مه غلیظ چگونه باید رانندگی کرد و حتما ماشین خود را مجهز به نور مه شکن بفرمائید پس آن همه زیبائی رویا پرور راهزنانی نیز دارد که من یک مورد آن را گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان و برو . در راه شناخت و آگاهی و معرفت به حق که به آن سیروسلوک می گویند نیز چنین راهزنانی وجود دارد که امروز به برخی از آن ها اشاره می کنیم :
1- انکار مقامات اولیاء :اكثر آدمها كه حسي نكردند موقعيتي پيدا نكردند وقتي درباره مقامات اوليا خدا صحبت ميشود اين مقامات اهل معرفت را انكار ميكنند و اين انكار شيوه جاهلين است چنين نكنيد ثانيا از معاشرت با منکرین مقامات اولیاء همه پرهیز نمائيد که این دسته قطاع الطریق حق یا راهزنان راه حق و حقیقت هستند.
مثال بزنم بحث کندن درب قلعه خیبر که می شود عده ای فیلسوفانه می گویند البته این طورها هم که می گویند نیست چون عقل سلیم می گوید هرگز یک نفر به تنهائی نمی تواند چنین درب بزرگ و سنگینی را از جا کند و به فاصله زیادی پرتاب نماید اما این چنین می گویند که مقام امیرالمومنین را نشان دهند اینها جاهل هستند چرا ؟ چون نمی دانند یا درک نمی کنند که توان امیرالمومنین در چنین موقعیت خاصی زنجیر شده بود به آیه 82 سوره یس که خداوند می فرماید در قرآن { انما امره اذا اراد شیء ان یقول له کن فیکون – فرمان او هرگاه چیزی را اراده کند تنها این است که به آن بگوید باش ، پس می شود} پس یقینا می شود مگر نه آن که از ذره الهی وجود پروردگار در ایشان یافت می شود همان ذره كه گفتيم خدا به حضرت موسي فرمود دست در گريبان فرو بر بيرون بياور نور محض است معجزه است، آن ذره در وجود آقا اميرالمومنين هم هست پس حتما می تواند چنین شود. اما جاهل نمی داند و بقیه را هم به سوی جهل و نادانی می برد پس هم خودتان نباشید و هم معاشر با این دسته نباشید .
2- از کارهایی که با حضور داشتن در محضر مقدس الهی و این راه بسیار لطیف تعارض دارد خودداری فرمائید و این توصیه امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه ثمالی می باشد که فرموده اند:( سالک ، راهش به سوی تو نزدیک است و به راستی تو از آفریده ات در حجاب نیستی مگر آن که در پیشگاه تو کارهای ناشایست ، حجاب شود. ) بين من و خدا حجابي نيست اگر من حجاب ميبينم ناشي از عملكرد خودم است كه اين عملكرد ميتواند گناه و يا انكار باشد كه خيلي بد است و يا ميتواند كارهاي لغو باشد پس پرهیز کردن از کارهای زائد نکته بسیار ظریفی در این راه است که به عنوان تقوی محسوب می شود پس به عبارت بهتر سالک بیشتر باید در فکر ترک کارها باشد که به عبارتی همان پرهیز از کارها است نه این که همه اش دنبال این باشد که چه کاری انجام دهد چه ذکری بگوید چه کسانی را ملاقات کند به کجاها سر بزند و الی آخر.....ترك كنيد نياز به اين كارها نيست نياز به دويدن نيست
جمال یار ندارد حجاب و پرده ، ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد . امیدوارم که حواس دوستان کاملا با من باشد و فقط کلمات بیان شده را ارزیابی نفرمایند خب حالا ذكر كردن كار بدي است نه بد نيست اگر ذكري ميكنيم پي هدفي هستيم آن اشكال دارد حالا چه جور هدفي در بندهاي بعد به آن ميرسيم
3 – کار نکنیم که نتیجه بدست آوریم یعنی چه؟ عرض می کنم سیره بزرگان را نخوانیم که دنبال چه شویم و به چه مقامی برسیم بزرگترين مقام در دنيا مقام آدميت است ميتواني برس. شیخ رجبعلی خیاط علی الرحمه می گوید ( این مکتب ، مکتب نتیجه نیست ، مکتب محبت است مکتب خداخواهی است ) و یا ایشان فرموده بودند در زمان حياتشان (که روح شخصی از اهل معنا را در مکاشفه ای در برزخ دیدم که تاسف می خورد و مدام بر زانوی خود می کوبید و می گفت : وای برمن آمدم و عملی خالص برای خدا ندارم ایشان می گوید از او پرسیدم یعنی چه ؟ پاسخ داد در زمان حیاتم در دنیا با یک اهل معنا که کاسب بود برخورد کردم و او از احوالات درونی خود مرا با خبر کرد وقتی از او جدا شدم تصمیم گرفتم به ریاضت بپردازم تا مانند آن شخص دیده برزخی پیدا کنم و دست به مکاشفات و مشاهدات غیبی برسانم سی سال ریاضت کشیدم تا موفق شدم اما در همان وقت مرگم فرا رسید حالا به من می گویند تا قبل از دیدار با آن شخص اهل معنا در هوای نفس خویش بودی بعد از آن هم که سی سال عمر خود راصرف رسیدن به مکاشفات و حالات برزخی کردی حالا بگو عمل خالصی که برای ما انجام داده ای کدام است؟ توجه می فرمائید فلاني آنقدر مقام دارد كه شبهاي جمعه از عالم غيب كفشهايش برايش جفت ميشود خوش به حالش مباركش باشد آن دنيا هم كفشش را برايش جفت ميكنند اگر ميكنند خوب است اگر نه براي همين دنيا خوب است آن طرف اصلا كفشي دارد بپوشد؟
4 – ریشه های هوای نفس بسیار موذی است باید آن ها را شناخت و از بیخ و بن برکند اگر ذره ای از حب مال و جاه، منصب ، کبر، غرور ، شخصیت طلبی و خودخواهی در سالکی باقی بماند هرگز به کمال نخواهد رسید.ديروز خانم جواني پيش من بود به سختي دچار شده قبل از اينكه بيايد اينجا پيش خانمي ميرفته كه به او ذكر ميداده و او را با خدا مانوس كرده بود خدا خيرش دهد آن خانم به او گفته بود تو كه مشكل مالي داري بيا معرفيت كنم برو پرستار فرد سالمندي كه پايش شكسته بشو؛نازپرورده همه چيز داشته آن خانم به او ميگويد تا نشكني ذكرها جواب نمي دهد بابا بشكن تاكي ميخواهي با اين گل و گردن افراشته راه بروي تا نشكني سالك نميشوي تا هيچ نشوي همه چيز نميشوي يادتان است راجع به عدم گفتيم گفتم من نميدانم چه بايد بگويم تا در منطقه عدم نروي به منطقه هستي وارد نميشوي همه بايد از آن عدم رد شوند ولي چطور بايد تعريف كنم نميدانم درش كجاست نمي دانم از لا به لاي حرفهايم درش را پيدا كنيد.
بسیار دیده شده که کاملین عالم که سال ها مجاهده نمودند و ریاضت کشیدند در حساس ترین نقطه جنگ انفسی شکست خورده اند چرا؟ چون که توجه نکردند . به عنوان مثال دندانپزشکی که دندانی را می کشد اگر دقت به همه ذرات دندان خارج شده نکند و ذره ای از دندان داخل لثه باقی بماند شاید ماه ها هم صدایش در نیاید اما درست وقتی شخص بر جای آن دندانی می نشاند و صرف هزینه و وقت و جان بسیار کرده سر بلند می کند و همه چیز را یکباره نابود می کند چون لثه تغيير شكل داده است . در رساله لب اللباب ص 51 و 52 آمده است روزی سید بحرالعلوم علیه الرحمه را شاگردانش خندان و متبسم دیدند از ایشان پرسیدند چیست ؟ پاسخ فرمود پس از بیست وپنج سال مجاهده اکنون که در خود نگریستم دیدم دیگر اعمالم ریائی نیست و توانسته ام به رفع آن موفق گردم .
بعد ميگوئيم نبايد ريا كرد ميگويد الحمدلله من تنها چيزي كه ندارم رياكاري است همان موقع كه دارد ميگويد ريا ميكند .
5 – دست نیافتن به معارف حقیقی و صحیح : متاسفانه امروز در قشر جوان بخصوص بسیار دیده می شود که تصورات خیالی و اوهام خود را معارف حقه تلقی می کنند و فکر می کنند هر آنچه که آن ها می دانند همان راه صحیح و مطلب حق است در حالی که در قرآن می خوانیم که اگر موسی کلیم الله هم باشیم باز در مراحلی نیاز به کسب معارف و خضر راه داریم پس خود را مطلق ندانیم و هر دم آگاهی هایمان را با قرآن و سنت رسول خدا و خاندانش چک کنیم .
6 – در تمامی مراحل شناخت و آگاهی انس با قرآن و آیات الهی از واجبات است اگر كسي گفت به حقيقت رسيدم بدون انس با قرآن و شناخت آن دروغ ميگويد حقيقتش دروغين است.
این انس باعث رشد و تعالی می شود و انتها ندارد یعنی پایانی بر آن فرض نشده است هر چه بيشتر انس ميگيريد يك پله بالاتر هست فكر ميكنيد تمام شد نگاه ميكنيد ميبينيد باز پله اي بالاتر هست تا كجا تا خدا نور مطلق پس دوری از قرآن یعنی فاصله گرفتن با تعمق و تفکر و همین از موانع بزرگ راه یک سالک می باشد.
7 – بی اعتنایی به عقل: این از جمله مواردی است که تیغی است دو پهلو و اگر مراقب نباشیم وآن را درست نگه نداشته و استفاده نکنیم از هر دو طرف می برد یعنی چه ؟ عرض مي کنم اگر فقط تکیه بر عقل بزنیم در استدلالات دنیائی اگر کامل شده باشد جوابی دارد اما بالاتر از آن را نمی بیند و جوابگو نیست اگر هم بقول عده ای هرچه بی حساب و کتاب تر و دلی پیش بروی عارف تری و زودتر می رسی انجام دهی باز هم خسرالدنیا و الآخره خواهی بود در اصول کافی شیخ کلینی در رابطه با (عقل وجهل) باب مفصلی است و احادیث زیادی در عظمت وجود و شرافت عقل بیان شده است مراجعه نموده و بهره ببرید عقل مخلوق خداست و خدواند هيچ چيزي را بي حكمت خلق نفرموده است.
8 – در این بخش بی اعتنایی و عدم توجه به علم و علما راهزن معرفت سالک است . بعضی ها تا بحث علم وعلما راه مطرح می شود فوری می گویند ( العلم حجاب الاکبر) یعنی علم خودش حجاب بزرگ می باشد اولا برای این عزیزان باید گفت این جمله را برای شخص عالم ذکر کرده اند که به علم خود تکیه نکند و پیش برود نه برای شخص جاهلی که هنوز هیچ علمی نیندوخته است که در این صورت از سرچشمه های معارف دور شده و با اوهام و خیالات که ابزار شیطان است طی طریق می کند . ثانیا مگر می شود مثلا به شهر نور وعشق مشهد رسید ولی از شهرهای قبل از آن عبور نکرد هرگز؟ اما مهم آن است که در شهرهای قبل از مشهد توقف نکرد نه آن که از آن عبور نکرد . خودتان تفاوت را ارزیابی کنید.
9 – راهزن بعدی عقیده تقسیم کردن دین اسلام به شریعت و طریقت و این ها را جدا از هم نگاه کردن است بسیاری از گروهها و مربی هایشان بر این عقیده هستند که شریعت برای عده ای است که نمی توانند از دنیا جدا شوند پس باید عمل کنند نه برای ما که دیگر در طریقت حرکت می کنیم و زهی خیال اشتباه اولا: سرآمد عارفان مذهب تشیع قبل از اینکه به مبانی عرفانی برسند قریب به اتفاق در فقه به اجتهاد رسیدند یا در حد آن بودند ثانیا: آیه 18 سوره جاثیه بیانگر این اصل است که خداوند به پیامبرش فرموده { سپس تو را بر شریعتی که از امر (خدا) است قرار دادیم پس از آن پیروی کن و از هوس های کسانی که نمی دانند پیروی مکن } ثالثا: همه بزرگان و عارفان تبعیت از شرع و عمل به احکام و دستورات دین را تنها راه حق بیان فرموده اند . بعنوان نمونه چند تذکر از بزرگان عصر حاضر را بیان می نمایم . در كتاب عطش ص 301 آیه الله قاضی فرمودند : اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند .ايشان نفرمودند اگر كسي فلان ذكر قرآن را اينگونه در سجده بگويد به مقامات عاليه خواهد رسيد ايشان به نماز اول وقت اشاره فرمودند حالا چرا اول وقت يكي از نكات مهمش انضباط فردي آدمهاست هر كسي داراي انضباط باشد موفق ميشود مردهاي منضبط كارمندان و مديران خوبي هستند رفتگران و كارگران خوبي هستند در خانواده همسران و پدران خوب هستند برادر خوبي براي خواهران و بردارانشان اولاد خوبي براي پدر و مادرشان و همسايه هاي خوبي براي همسايگانشان هستند همينطور خانمها انضباط حرف اول را ميزند منظور وسواس نيست انضباط نظم ،حاج اسماعیل دولابی می فرماید : آسانترین راه ها ، راه خداست چون مطابق با مذاق و فطرت بشر است احکام الهی برای فرد گواراتر از آب خنک است برای تشنه ای در گرمای صحرای حجاز (مصباح الهدی ص 331 ) اجراي احكام حجاب از جمله احكامي است كه مردم با آن مواجهه بدي دارند بعضي گرمايي هستند خود من اوايل مقنعه ميگذاشتم به علت آلرژي كل صورتم دانه هاي ريز ميزد اما پوشش در چنين شرايطي چون حكم خداست چون آب گوارا براي يك تشنه در گرماي سوزان سرزمين عربستان است نه تنها تحمل كه گوارا.
شیخ رجبعلی خیاط می گوید: در مکاشفات یقین نداشته باشید و هیچ وقت بر مکاشفه ای تکیه نکنید همیشه باید رفتار وگفتار امامان را الگو قرار دهید هیچ چیز مثل عمل به احکام برای ترقی و تعالی بشر موثر نیست ( کیمیای محبت ص 45 )
10-تکیه بر محبت و گریز از عمل مورد بعدی است ، بعضی ها فکر می کنند اگر محبت اهل بیت را داشته باشند و عمل صالحی انجام ندهند کارشان درست است فرد صراحتا ميگفت روزه هايم را ميگيرم در ماه محرم نذري ميدهم عاشق امام حسين و اهل بيت هستم اما نماز نمي خوانم من بايد ميگفتم لعنت خدا بر كسانيكه ظهر عاشورا علم نمي گذارند زمين روي اسفالت داغ بايستند به نماز لعنت خدا به كسانيكه دسته راه مياندازند اما به جواني كه اين زنجير را ميدهند نمي گويند اول وضويت را بگير كه اگر بگويند ظهر عاشورا رعشه خواهد گرفت مگر ميشود براي امام حسين گريه كرد سينه زد اما نماز نخواند ما بد هستيم براي اينكه درست آموزش نمي دهيم.
امام صادق ( ع) فرموده اند: { ایمان آن است که از خدا فرمانبرداری شود و از دستورات خداوند سرپیچی نشود} ( بحارالانوار ج 65ص 292 )و یا فرمودند : { هرکس به دین الهی اقرار کند مسلمان است و هر کس به آنچه خدای عزوجل امر فرموده عمل کند مومن است }( بحارالانوار ج 75 ص 236) و یا خداوند در قرآن کریم علامت محبت را عمل بیان فرمودند و به پیامبر خویش در سوره آل عمران آیه 31 فرموده اند { بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا نیز دوستتان بدارد}مگر ميشود خدا را دوست داشت پيغمبر خدا را دوست دوست داشت اما حرف او را زير پا لگد مال كرد مهماني به خانه شما ميآيد ميداند شما اهل نماز هستيد با همان كفشهايش ميآيد داخل ميگويد ببخشيد من نمي توانم پا زمين بگذارم من از همان در ميگويم ببخشيد برگرد تو من را دوست نداري تو براي ديدن من نيامدي،آمدي كفشهايت را نشان بدهي تو اگر من را دوست داشتي بدون كفش ميامدي حتي اگر وسواس داري يك ساعت مينشستي بعدا جورابهايت را مي شستي.در بحارالانوار ج 78 ص 347 آمده که علی ابن موسی الرضا فرمودند: { به اتکای محبت به خاندان پیامبر ، عمل صالح و تلاش در انجام عبادت را ترک نکنید و به اتکای عباداتی که انجام می دهید ، محبت به خاندان پیامبر و تسلیم بودن در برابر فرمان آنها را ترک نکنید زیرا هیچ یک از آن دو بدون دیگری پذیرفته نمی شود } ميدود به زيارت امام رضا برسد نماز واجبش فوت ميشود بابا روي زمين كنار پياده رو نمازت را ميخواندي بهتر از عجله براي زيارت بود چرا تشخيص نميدهد.اين سخن همان امامي است كه جلوي پنجره فولادش مي ايستيد اشك ميريزيد توجه كنيد. پایان بخش صحبت امروزم داستانی می باشد توجه بفرمائید ، آقا شیخ مرتضی زاهد یکی از بزرگترین قهرمانان ترک نفس است در وصفشان بسیار گفته اند که من به دلیل ضیق وقت نمی گویم می توانید کتاب شرح حال ایشان را مطالعه کنید القصه ایشان جلسات هفتگي داشتند شاگردانشان دوستانشان دور هم جمع ميشدند بحث ميكردند راجع به قرآن راجع به اخلاق احكام و بعد به امامت ايشان نماز جماعت ميخواندند و متفرق ميشدند یک روز در پی جلسات هفتگی شان دوستان و شاگردانشان متوجه می شوند که ایشان در حال خودشان نیستند گيج هستند حتي در ركعت نمازها اشتباه كرد بسیار نگران می شوند و این وضع دو سه روزی هم طول می کشد تا بالاخره حاج آقا مرتضی کرمانشاهی که پیش ایشان منزلتی داشت به صدا آمده و علت را جویا می شود و می گوید آقا شما دچار حواس پرتی شدید چه خبر است ؟ ما نگرانیم شیخ مرتضی زاهد بالاخره به زبان می آید و می گوید چند روز پیش حدیثی از آقا رسول الله خواندم بدین مضمون که فرمودند به امیرالمومنین که (یا علی به اندازه ای که تو با خوبی ها و راههای هدایت آشنایی داری شیطان هم به همان اندازه با همه بدی ها و راههای گمراهی و ضلالت در زمین و آسمان آشنایی دارد ) و سپس شیخ مرتضی با نگرانی و اضطراب به آرامی می گوید من با شیطان چه کنم اعوذ بالله من الشیطان رجیم .شيخ مرتضي زاهد ميگويد من نمي گويم الله اکبر.
می گویند وقتی طلحه در جنگ جمل کشته شد امیرالمومنین بالای سر او آمد و فرمود طلحه برای اسلام کارهای بسیاری را انجام دادی و بسیار شمشیر زدی اما عاقبت به خیر نشدی . حضرت بالای سر حاکم بصره آمد فرمود تو علم زیادی داشتی اما تو را نگه نداشت و عاقبت به خیر نشدی . درباره زبیر می گویند او آدم عجیبی بو د :
الف: در جنگ احد همه فرار کردند زبیرو امیرالمومنین و صفیه خواهرزاده حمزه و چند نفری در صحنه ماندند و با جان ودل از پیامبر حفاظت نمودند .
ب: بعد از رحلت پیامبر وقتی به خانه علی (ع) هجوم بردند و حضرت زهرا (س) را مورد آزار و ایذاء قرار دادند زبیر به سوی آنها حمله کرد ، عمر را بر زمین کوبید آنها شمشیرش را شکستند که نتواند کاری انجام دهد .
ج: تا وقتی امیرالمومنین با ابوبکر بیعت نکرد زبیر هم بیعت نکرد اما با همه این تفاسیر وقتی زبیر را کشتند و شمشیرش را نزد امام علی(ع) آوردند حضرت به آن نگاهی کرد و اشکی ریخت و فرمود این شمشیر بارها غم بسیاری را از چهره پیامبر زدود اما صاحب آن عاقبت به خیر نشد نتیجه آن که بدانیم همان قدر که مشکلات و مصائب و حوادث در دنیا بسیار است فتنه ها و جلوه ها و وسوسه ها و زینت ها نیز وجود دارد و هر کدام از این فتنه ها دل را می لرزاند و غفلت بوجود می آورد و در نتیجه مردانی که دریاها را درنوردیدند و سالم رسیدند در استکانی آب غرق می شوند و با جرعه ای گلوگیر از پا در می آیند پس به بضاعت ناچیزمان از علم و معرفت ننازیم و تکیه نکنیم که اگر پروردگاری که او را رب یعنی تربیت کننده و پرورش دهنده و مربی می نامیم دستمان را نگیرد و در دست بزرگانش قرار ندهد هردم در غفلتی فرو رفته و سر به بیرون نمی آوریم پس سرآغاز هر حرکت و خواسته ای باید بخواهیم که ما را به خودمان وامگذارد دل هایمان را به اطاعت از شرع و دستوراتش متوجه فرماید انشاءالله اگر توفیقی و عمری بود باز هم در جلسات بعد در این باب سخن خواهیم گفت انشاءالله