جلسه چهل و یکم سلسله جلسات معرفت
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: سلسله جلسات معرفت
- بازدید: 2334
بسم الله الرحمن الرحيم
با نام و یاد حضرت دوست کلاس معرفت سه شنبه بیستم اسفند ماه سال 87 را آغاز می کنیم، اگر به خاطر داشته باشید در چند جلسه گذشته اشاره کردیم به عوالم اسلام و ایما ن و هجرت و جهاد که هر کدوم اینها دارای سه مرحله اند. گفتیم مراحل اولیه رو انشاء الله داخلش بودیم مرحلخ دوم که میش د اسلام و ایمان اکبر هجرت اکبر و جهاد اکبر تا جلسه پیش در موردش گفتگو کردیم. قائدتاً به همین ترتیب پیش می رفتیم باید این جلسه می پرداختیم به همین عوالم ولی در حد اعظم. که صلاح دیدیم (بعدها نگوئید چرا این جمع می بنده بعدها راجع به این جمع بستن های گفتگو هم انشاء الله در جلسه ای صحبت می کنم.)صلاح دیدیم تا این سه منزلگاه رو دست نگه داریم تا بعد چرا که مطمئن نبودم دوستان ما این عوالم گفته شده را طی کرده باشند و قطعاً هم طی نکردند. خیلی ها حتی واردش هم نشدند ببخشید ولی واقعیته. بعضی ها وارد شدند هنوز با خودشون کشمکش می کنند و تا این عوالم در شما محقق نشه به هیچ عنوان وارد اون عوالم آخر نمیشه شد. تازه فکر نکنید وارد قسمت اعظم می شیم کار تموم می شه تازه اول راهه این تازه اولین حرکتهاییه که انجام میدیم. گفتیم که بیایم ابزارهاییکه لازمه طی این راه است تعیین کنیم و خدمت شما عرض کنیم که در جریان قرار بگیرید. طی کردن هر مسیری مستلزم داشتن نقشه و ابزار راهه. ما هم گفتیم قبل از ورود به عوالم اعظم بیاییم ابزارها رو بشناسیم. اولین ابزار که بسیار ابزار مهمیه ولی شاید بارها راجع بهش بحث کردیم صحبت کردیم برای شما تکراری باشه اما فی الواقع هنوز از این وادی یا از این ابزار خارج نشدیم. هنوز توش دست و پا می زنیم. اولین ابزار ترک عادات رسوم و تعارفاته. تند تند اینجوری می کنه خودت الان گفتی چهارشنبه سوری رو جشن بگیریم. صبر کن صبر کن می گم. توضیح میدم حرفمو روشن می کنم عادات و رسوم همه جا بد نیست. همه جا غلط نیست چگونه بودنشه که مطرحه یه سری عادات هست که اصلا بده غلطه می گه من همیشه مهمونی می رم آخرین نفرات وارد می شم، می گم چرا میگه چون وقتی میرم همه نشستند من وارد می شوم منو می بینند. می گم خوب نکن می گه آخه عادت کردم. این بیخشو باید زد. از ریشه باید این عادتوکند درش آورد انداختش بیرون. می گه ما جزء عاداتمونه اگه عروس تازه به خانوادمون وارد شه کمتر از دو و نیم پهلوی بهش نمی دهیم خیلی عادت زشت و غلطی دارین. ما عروس تازه که به خونمون اومد اگه پول نداشتیم یه شاخه رز تقدیمش می کنیم. برخی از این آداب و عادات از بیخ و بن بکن بندازش دور اما همه رو نه. ما جلسات قبل به این ترک عادات و آداب اشاره کرده بودیم. اما مطلب اونقدر مهمه که مجبور شدیم بعنوان یه ابزارخیلی جدی بهش اشاره کنیم. اون هم اولین ابزار. دسته ای از مردم اونقدر غرق شدن تو مراسم اجتماعی و فکر و ذکرشون ایجاد روابط جدیده که بتونند ازش سود ببرن. و تواین ارتباط برقرار کردنها از هیچ کار غلطی هم جلوگیری نمی کنند و فکر می کنند شخصیتشون رو اینجوری حفظ می کنن و بالا می برند دست به کارهای مضر می زنند و الی آخر. ما همیشه عادت داریم از مهمونمون با بهترین چیزها پذیرایی می کنیم خیلی کار خوبی می کنیم. مهمان حبیب خداست. ولی این بهترین چیزها به کدوم قیمتها این خیلی مهمه که شما در زمینه پذیرایی از مهمونها تا چه مسیری جلو می رید تا یک حدی خیلی زیباست. درتوانتون از وقتتون از روی خوش و بشاششتون از مالتون از همه اینها استفاده کنید از مهمانتون پذیرای کنید. ولی نه بیشتر از اونکه بخاطر پذیرائی کردن و خوش گذشتن به مهمانتون از هر وسیله لهو و لعب هم استفاده کنید. میگی تو چرا این فیلم و گذاشتی میگه چکار کنم خجالت کشیدم دیدم بده حوصلشون سر رفته خوب سر بره پاشه بره خونش اگه حوصلش سر می ره چرا یه فیلم زشت با صحنه های نا مناسب رو برا مهمانت گذاشتی ما خیلی از مواقع توی اینها دست و پا می زنیم یعنی عملاً برای اینکه حاشیه زندگی رو حفظ کنیم متن زندگی رو پاره می کنیم خراب می کنیم .خیلی از مردم تحسین و تحقیر توده مردم براشون خیلی مهمه یه کاری رو بکنن که وقتی دیگرون میشینند همه بگن به به به به خانم منزل آقای خونه رو جیبشو خالی می کنه هزینه یک ماه رو یک شبه خرج می کنه. چرا که می خواد چندین جور غذا داشته باشه که وقتی دیگرون می خورند هی بگن ماشاء الله چه دست پختی شما اگه دست پختتون خوبه یک نوع غذا هم کفایت می کنه نه نگرانی که مهمونهات زیادن شاید سلیقه های متفاوت داشته باشن دو جور غذا می ذاری بسه بسه. چه خبره چه کار می کنی؟
خلاصه تحسین و تحقیر عامه مردم وقتی برای یک عده ای خیلی مهمه. اونوقت کشتی وجودشون دستخوش امواج میشه. هردم به سویی میره. این تحسین می کنه هی شارژ میشه میاد بالا اون بد نگاه می کنه حال یا از سر بد جنسی یا واقعا بده اون چیزی که حاضر شده, عین لاک پشتی که تو لاکش فرو میره میره تو لاکش و متاسفانه چنین افرادی امواج آداب و اخلاقیات عمومی اونا رو حرکت می کنه و بسوی خودش می بره . یکی از مثالهایی که خیلی جالبه و بهش نزدیکیم مثال شب عیده ما بطور مرسوم بر روی میزمون علاوه بر شیرینی و تنقلات جور و اجور یک ظرف بزرگ هم میوه پر می کنیم از انواع میوه ها و خیلی جالبه خانواده ها چون توی یک روز پنج جا می روند عید دیدنی خوب مگه شکم چقد جا داره نمی تونند از همه میوه ها بخورن. اکثراً میوه ها دست نخورده می مونه. صاحبخونه هم مدام میگه نخورینها مهمون میادا. سر می گردونن نصف میوه ها تو سطل آشغاله. چرا چرا اینکارو می کنید. اکثراً خانوما می کنند بعضی از آقایون هم دست کمی ندارند. اگه رو میز شما یه جور میوه باشه عیب داره؟ واقعا عیب داره ؟ اینقدر آجیل امسال گرونه اینقدر گرونه که نگو ولی به در هر خونه ای که سر می زنی یه دونه تغار آجیل رو میزشه اگه آجیل نمی گرفتی یا حداقل دو جور آجیل می گرفتی بهار نمی اومد. سالک راه حق موقوف چنین آداب و رسوم و عادات دست و پا گیر موقوف باید حذف بشه نگی این بنده نعوذ بالله کفر می گه نه کفر نمی گم اگه یه کتاب داستان ایرانیان آوردی که توش نوشته اگه رو میز نوروز آجیل نباشه یه کاسه بزرگ هفت هشت جور میوه های مختلف نباشه بهار اون سال یا نوروز اون سال بد شگونه حرفم را پس می گیرم. القصه این دسته از مردم با نگرش اینچنینی یکی از عیوب کارشون اینه که اینها دستخوش اراده اجتماعند. از خودشون هیچ اراده ای ندارند. به همین دلیله که هر چند وقت یه دفعه تو کوچه و بازار قیافه های اجق وجق می بینی. خیلی جالب بود صحبت همسرم دیشب تعریف می کرد می گفت که خوشبختانه دیگه تعدیل شده گفتم چی گفت اون قیافه های جهنمی خوشبختانه داره شکل می گیره حالا مثلًا فقط موهاشو این وری می کنه این جوان از خودش هیچ اراده ای نداره هر چی اجتماع اراده کنه قبول می کنه سالک آدمیست با اراده قوی. اگه نداری اینجا چکار می کنی کلاس معرفتمونو نیا. بیا پرسش و پاسخ بیا کلاس قرآن. ولی دیگه اینجا نشین. چون سالک اگر اراده قوی نداشته باشه به درد این مسیر نمی خوره. در برابر این عده یه عده دیگن دقیقا ًاز جامعه جدا میشوند گوشه نشینی اختیار می کنند. بدلیل اینکه می خواهند دچار گناه نشن. هر دو شون مردودن. ما تلاشمون اینه برای اینکه سالک بتونه به هدفش نزدیک بشه یک مشی متعادل داشته باشه از افراط و تفریط پرهیز کنه. در صراط مستقیم حرکت کنه و این امکان نداره مگر اینکه فرد معاشرت و مراوده ای با مردم جامعش داشته باشه در یک حد نرمال. نه قطع رابطه نه نزدیکی رابطه تا حدی که دچار گناه بشه خواه ناخواه کسی که این خط مشی رو داشته باشه با غیر سالکین راه حق دچار تضاد هایی میشه. عیبی نداره. سخت نگیرید یکی از اون تضادهایی که خیلی چشمگیره بعضی ها زخم زبون تندی دارند. وارد منزل شما می شن شما امسال اصلاً صلاح ندیدین آجیل بخرین. اولین چیزی که بیان می کنه به یه نوعی و شما را می آزاره اینه که به شما ابلاغ کنه چه خبره گدا شدی ندار می خوای برات بخرم. اینا نزدیکان. مثل خواهر برادرا. دورترا مودبانه تر نیش می زنن. سالک عزمشو جزم کرده من اینم. دوست داری بیا. دوست نداری سرت سلامت. هیچ مشکلی نیست و اصلا نباید ناراحت بشه.
یه بیماری داشتم که باهاش صحبت می کردم در یک نقطه از بدنش دچار اشکاله که این اشکال کاملا ظاهریه و دیگرون می بینن. با من صحبت می کرد گفت بریدم گفتم چرا بریدی گفت با کسی دچار اشکال شدم تو محیط کار و اون دقیقاً اشاره کرد به نقص عضو من. گفتم اشکال از اون نیست. اون درکش این طوره فهمش این طوره اشکال از تو است که خودتو خیلی با فهم می دونستی و حال فهمیدی تو هم معذرت می خوام نفهمی. همانقدر که عضو تو اشکال داره می تونه مایه تحقیر تو بشه منم که عینک می زنم می تونه مایه تحقیر من بشه. مگه غیر از اینه. چطور شده عینک من مایه تحقیر نیست. اما نقص عضو تو مایه تحقیره روزگاری که من عینک زدم عینک منم مایه تحقیر بود. تو مدرسه تو بچه ها یکی دو بار آزارم دادن. و وقتی برا پدر و مادرم تعریف کردم برام توضیح دادند تا حد سواد زمان خودشون امروز شما ها همه تحصیلکرده هستید به مسائل اجتماع آگاهی دارید عیب هست که هست. چه اشکالی داره اگر من دزدم تحقیرم کنید اگر قمار باز و معتادم تحقیرم کنید اگر دست ندارم برا چی تحقیرم می کنید؟ من دست ندارم تو گوشت خوب نمی شنوه من دست ندارم عوضش هوش سر شاری دارم. اما تو برا یک جمع و تفریق ساده ده بار جمع و تفریق می کنی. اگه نبودن دست من تحقیره، اون حرکت تو هم تحقیره. سالکی که می خواد تو این مسیر جلو بیاد دیگه اینا براش مطرح نیست. پدرش کارگره، مادرش کارگره، تو منازل مردم کار میکنه دزدی می کنه؟ کار غیر شرافتمندانه انجام می ده؟ دقت کنید دیگه نگید اینا چیه میگه. ما اینا رو بلدیم. بلدین ولی شما نیش می زنین به مردم. ولی اگه به خودتون نیش بزنن شما ناراحت می شین. وقتی ناراحت شدین اولین رفیق راه شما شیطونه. من چکار کنم با شیطونتون نه من تاب دست و پنجه نرم کردن رو دارم نه شما. پس اینا رو تکراری نبینین. اگه ده سال دیگم بگذره بازهم می گم. اگه دو نفرم تو این جمع باشه که این چیزا رو داشته باشه بازم می گم. خداوند تو سوره مائده آیه 54 فرموده از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای ترس ندارند ، چه کسانی؟ مومنین، سالک باید در هر امری از امور اجتماعی نفع و ضررش رو بسنجه بعد حرکت کنه. خودش را تابع هوا و عقاید افراد جامعه قرار نده. در بین خانم ها بعضی آرایشهایی آدم می بینه که هر چی فکر می کنی می گی این با چه عقلی خودشو این شکلی کرده. وقتی ازش سوال می کنی میگه آخه همه می کنن مد شده طرف پوستش سیاست میره یه لباسی می پوشه که آدم نگاه می کنه یاد خاک زغال می افته. میگی تو چرا پوشیدی میگه آخه مده سالک از این کارا نداره تابعیت مد نداره تابعیت سنت روزو دست و پاگیر نداره. اگه داری برگرد اول حذفش کن دوباره برگرد. خوب امیدوارم که این ابزار اولیه رو خوب توضیح داده باشم. خوب منم کلامم ناقصه ولی امیدوارم که خوب جا افتاده باشه چون باهاش کار داریم. به خصوص تو این ایام خیلی جالبه عید که نزدیک میشه پرده ها باید عوض بشه مبلمان باید عوض بشه رومیزیا باید عوض بشه سر سال نو سر سفره هفت سین خانواده ها همه چپکی همدیگه رو نگاه می کنن. نکنید والله درست نیست بخصوص که شما می خواهید از عالم ناسوت به عالم لاهوت برسید. وگرنه نمی تونید.
خوب ابزار دوم عزمه وقتی سالک قدم گذاشت تو میدون مجاهده و کوشش، حوادث سخت ، ناملایمات از جانب مردم آشنا ها که همه اینها برخواسته از هواهای نفس و خواسته های اجتماعیست بهش رو میاره. با زبانشون با عملشون با هزار مطلب مختلف سالک رو سرزنش می کنن من خودم دیدم بعضی جاها از تیپ من خوششون نمیاد تا از در تو میام اینجوری می کنن باز اومد آیا بخاطر اون ظاهرم رو تغییربدم به چیزی تغییر بدم که دوست نمی دارم هرگز هرگز عروسی تشریف می بره کفش می پوشه چلاق میشه من هر موقع نگاه می کنم می گم یا علی الان می افته آخه چرا برای چی کدوم زیبایی رو ازت گرفت مگر اینکه اعتماد بنفست هم ازت گرفت بنده با گالش های طبی ام عروسی هم می رم ولی عوضش تو هر شرایطی راه میرم راحت راه می رم زمین نمی خورم اینجوری نمی شم احتیاج به کمک ندارم از اینا خواهشاً رو برگردونین مسلمون خدا ببر بریز بیابون همه میخوان سالک که تو رویه اش افتاد سالک رو از راهش جدا کنن چرا چون شکاف بین خودشون می بینن شکاف هم روز به روز عمیق تر میشه هیچ ایرادی هم نداره تو هر منزل از منازل سفر برای سالک مشکلات تازه ای پیش میاد که اگر صبر نداشته باشه عزمش جزم نباشه هیچکدوم این مشکلات رو نمی تونه دفع کنه درجا میزنه میشینه و همچنین توکل بر خدا در سالک باید روز به روز قوی تر بشه تا لایق بشه بر آیات 160 سوره آل عمران خداوند فرموده باید مومنان برخدا توکل کنند دعوت به توکل نمی کنه میگه مومن وقتی گفت مومنم باید توکلش برخدا باشه دیگه اگه پیش من آه و ناله کردین وای به حالتون آیه 12 سوره ابراهیم باید توکل کنندگان برخدا توکل کنند.
ابزار سوم رفق و مدارا این بخش از اون اموریه که سالک الی الله باید رعایت کنه چرا که اندک غفلتی اونو از مسیر باز می کنه حالا ببینیم رفق و مدارا یعنی چی گاهی اوقات اگه غفلت کنه از ادامه سفر هم ممنوع میشه میریم جلو که به بعضی هاتون بگم بسه دیگه جلو نیان دیگه کلاس معرفت نباشین چون غفلت کردین دوباره برگرد از اول شروع کن هر وقت رسیدی به این نقطه ای که باید می رسیدی همون موقع بیا کلاس خوب حالا ببینیم چطوری سالک در ابتدای راه شور و شوق عجیبی در خودش احساس می کنه واسه چه کاری، ذکر می گه، عبادت می کنه، نماز زیاد می خونه، نماز شب می خونه نه یازده رکعت 50 رکعت میگه بقیه ش قضا خوندم، ذکر و تسبیح بر میداره هزار تایی، هی هر کجا می رسه به هرکی می رسه میگه این میگه ای نذکر خوبه پیرش گفته این ذکر خوبه اونم ور می داره می گه اینم می گم ولی همه اینها نه تنها مفید نیست بلکه زیان آوره چون وقتی سنگین به نفس اعمال مستحبی دادید نفس عکس العمل نشون میده، عقب میره بعد میگه نمی دونم چرا من نمی تونم جلو برم همش درجا می زنم خوب باید هم درجا بزنی من به شما گفتم اینو بخون برا نماز صبحت اینو برا ظهرت اینم برا عشا کی به شما گفت در کنارش دعای عهدم بخونی زیارت عاشورا هم بخون شبهام زیارت آل یاسین بخون همه اینا خوبند هیچکدوم بد نیستند ولی اخه عزیز من ظرفی که یه بطری آب می گیره دو تا بطری آب بریزی جا نمیشه می ریزه بیرون هی میگی چرا این دو بطری آب نمی گیره مگه قرار نبود بگیره نه قرار نبود بگیره نفس عکس العمل نشون میده عقب می زنه اونوقت سالک را از همه کاراش باز میداره دیگه از خودش هیچ میل و رغبتی برای کوچکترین عمل مستحبی نشون نمیده گاهی اوقات بعضی هاتون میان میگین نمیشه به من ذکر خصوصی بدی من همیشه نه نگفتم همیشه میگم بذار ببینم میدن عزیز من هنوز نمی تونی انجام بدهید شما ذکری که من دادم را انجام بده نشون بده که ظرفیتت بزرگ شده تا بتونم ذکر بعدی رو بدهم خلاصه کاری نکنید که به قول قدیمی ها می گفتند تب تند زود عرق می کنه سبک میشه تند نروید که به همون تندی برگردید خانوم هایی که بد حجاب بودن اومدن پیش من گفتند من تصمیم گرفتم حجاب کنم هیچ کس نمی تونه ادعا کنه که من شروع کردم کف زدن آفرین آفرین خیلی خوبه گفتم خوبه اشکال نداره ولی آرام آرام جوری برو که برنگردی طوری آرام آرام که یه طوری بشه تو رو به یه گام عقب تر بر نگردونه خلاصه کاری نکنید که نفستون از این آتیشای تند به تنگ بیاد یه دفعه شونه خالی کنه و از بقیه سفر شما رو جا بذاره بنابر این سالک نباید فریب شوق و ذوق و رغبت زیاد اولیه رو بخوره باید با نظری دقیق و عاقبت اندیش به مساله نگاه کنه استعداد روحیش رو سنجش کنه وضع کار و شغلش رو سنجش کنه قابلیت تحملش رو بسنجه و عملی رو که می تونه با وضعیتی که توشه بهش مداومت داشته باشه اونو انتخاب کنه حتی به اعتقاد من یه ذره کمتر از ظرفیتش هم بار برداره که یه جاهاییکه از بیرون بهش فشار وارد شد نبره بتونه ادامه بده اگر چنین باشه حظ می کنی ما بهش می گیم حظ ایمانی ذکر می کنه انگار داره بشکن می زنه کف می زنه اما ذکری که براش سنگین نباشه طوری حرکت کنید حظ کنید حظ ایمانی ببرید وقتی شما وایسادی توی حرم امام رضا یه شبه هزار رکعت نماز خوندی بیرون اومدی دیگه آدم نیستی بله فلان بزگ هزار رکعت نماز می خوند آدم که چه عرض کنم کل ملکوت رو دور می زد عرش الهی رو طی می کرد سر حال و شاداب اما تو که هنوز نشدی اون که اونقده بخون که دلتو نزنه خودتون رو مجبور به انجام اعمال مستحبی نفرمائید. ما میریم حرم میریم زیارت زیارت رو قبل از اینکه احساس کنی خستم بیا بیرون ترک کن زیارتگاه را اصلا لزومی نداره با قیافه ای ناموزون و زشت بشینی و چرت بزنی کی گفت این جوری تو حرم بشین الان شما رو به دیدار رهبر مملکت دعوت می کنن می تونی بری اونجا اینجوری بشینی می تونی آنقدر دوام بیاری چار تا کلام گفتگو میگی خدا نگهدار چرا برا امام رضا می ری اون وری می شینی همیشه از اعمال مستحبی تون قبل از اینکه خسته بشین دست بکشین من جمله زیارت هاتون اگه چنین کنید میل و رغبت به عبادت در شما باقی می مونه و همیشه خودتون رو تشنه عبادت می بینید. بزرگان توصیه کردند در دین ما همیشه اینقدر غذا بخورید که جای چند تا لقمه خالی رو داشته باشید یعنی احساس کنید من 5 تا لقمه دیگه بخورم شاید سیر بشم اون 5 تا رو نخور عقب بکش چرا چون اگه همان دم وارد شد برای شما نذری آورد جاش را داری یه قاشق از اون نذری رو بخوری اما اگر تا اینجا خورده باشی نگاه می کنی میگی نه تو رو خدا به قولیکی از دوستان دریغ از یک صد دلاری یه صد دلاری هم بدی یه قاشق دیگه نمی خورم عبادات و طوری انجام بدین که تشنه عبادت باقی بمونین از جا نماز که جدا می شی انگار از یک دوست قدیمی جدا میشی بری دنبال کارت تا با همون شوق و ذوق دوباره به سر جانمازت برگردی، آقا امام صادق فرمودند به عبدالعزیز قراطیسی" ای عبدالعزیز ایمان ده درجه دارد مانند نرده بان که باید پله پله از آن بالا رفت ..."
امام میگه ها نمیگه اگه زرنگی سه پله ای بپر میگه باید پله پله از آن بالا رفت
"...و چون کسی را دیدی که یک پله از تو پایین تر است با مدارا او را بسوی خود بالا بر چیزی را که توان آن ندارد بر او تحمیل نکن که او را خواهی شکست "من تو این جمع آدمی رو داشتم که یک ذکر سنگین, سنگین می گم ها شما اون ذکر رو نداشتین انجام داده سی و نه شب شب چهلم خواب موند وقتی اومد به من گفت این طوری کردم خیلی متاسفم یه هفته فاصله ببینم اجازه می دهند دوباره انجام بدی اما آدم بوده ده بار نماز صبح رو خواب مونده یادش رفته من خندیدم گفتم انشاء الله تکرار نمیشه از آخر قضاشو بجا بیار هم اونو داریم هم اینو تا وقتی تشخیص ندادی چی رو برا کی بکار ببری حرف نزن ساکت باش .
بطور کلی نتیجه می گیریم که عبادت موثر در سیر و سلوک فقط و فقط عبادتی ناشی از میل و رغبته عشق فراوونه در یه جمله عبادت رو به خودتون تحمیل نکنید سوال دوستماتن قبل از شروع جلسه که گفت من نماز اول وقت اگه نخونم گیجم ناراحتم حالا من اینو بگم سعی و تلاش کنید نماز رو اول وقت ادا کنید ولی مواظب باشید نماز بار شما نشه نماز رو به گرده تون نگذارید مثل یه بار بکشیدگاهی اوقات در جایگاهی مجبور می شید صبر کنید هیچ ایرادی نداره عبادت رو به خودتون تحمیل نکنید و آخرین اسلحه و ابزار امروزم و چند جمله کوتاه وفا هست.
وفا عبارتست از آنچه که شما از اون توبه کردید دیگه مرتکب نشید، مگه عهد نبستید وقتی توبه کردی عهد بستی که چنین نمی کنم مگه نگفتند وفای به عهد داشته باشید باید وفا کنید به آنچه که عهد می بندید بخصوص به آنچه که با پیر آگاه و مربی راه حق وعده کردید و عهد بستید تا آخر الامر بهش وفا کنید من که کسی نیستم یه شاگردیم که یه ذره از شما بیشتر بلده اونم بلد نیست می شنوه شب قبل بعد امروز می یاد تحویل می ده حالا بگو فردا می خوای چی بگی میگم نمی دونم جدی نمی دونم باور نمی کنید من گاهی اوقات تا اون دو ساعت آخر که می خوام بیام پایین هنوز نمی دونم چی می خوام بگم اما خدا وکیلی بعضی ها با من خیلی بد عهدی می کنند خیلی بد عهدی می کنند برای خدا بیائید تصمیم بگیرید نرنجونید وقتی چیزی رو بهتون می گم اگه خوشایندتون نیست به روی خودم بگین بگین فلانی تو اینو گفتی من نمی فهممش نمی تونم اطاعتش کنم چه اشکال داره مساله ای نداریم که نرو پشت سرم بگو من همه حرفهاش را که قبول ندارم بعضی هاشو قبول دارم همه شو قبول نداری پس برا چی میای اینجا تو کوچه خیابونم خیلی از آدما هستند که خیلی چیزا می گویند آدم خوشش میاد اما بعضی از رفتاراشون رو دوست نمی داره اینجا با اونجا فرق نداره هر عهدی بستید با پیر آگاه و مربی راه حقتون شما مربی دارید شما مربی دارید منم مربی تون نیستم اشتباه هم نکنید من پستچی شماهستم اما عهداتونو می برم عهد نشکنید به عهد وفا کنید از من سوال نکنید اجبار که نیست به خدا اگه من به کسی گفتم اجبار کردم بیا از من سوال کن چرا سوال می کنید اما اگه سوال کردید موظفید انجام بدید اگه انجام ندادید از این به بعد شکستن عهده پاش را می خورید خوب دقت کنید چی می گم دارم یه چیزی می گم خیلی بزرگ از من سوال نکنید هر کاری دوست دارید بکنید هر تصمیمی تو زندگیتون می خواهید بگیرید بگیرید اما اگه اومدی به من گفتی اینو بخرم یا نخرم اگه برات تعیین کردم بخر هست و نیست را باید بدهی باید بخری من پستچیم ها اول جلسه یادتونه چی گفتم گفتم همش می گم ما، ما گفتیم ما شنیدیم ما آوردیم،می برم جواب را، پس از این به بعد بیاد یاد بگیریم از من سوال نکنید چه لزومی داره شما همه چیزتون رو از من سوال کنید خودتون تصمیم گیرنده باشید اما اگر نه شما سوال کننده اید و می خواهید پاسخی از این ور داشته باشید حق اینکه بشکنید نداری از این به بعد اگه شکستی حساب کتاب و تاوانش با شما دیگه به من ربطی نداره، یه خورده خستم یه خورده نه خیلی ها یه خورده میدونید چرا آدم که وای میسته پشت در دیدید گاهی اوقات مثلا پدرا عصبانی می شن حمله می کنند بچه رو بزنند مادره میره تو اتاق وای میسته پشت در در رو سفت نگه می داره بچه خیلی جیغ می زنه کتک نخورده جیغ می زنه اما کتکه رو مادره خورده چون اون قدر درو نگه داشته له و لورده شده بابا هم که حرصشو خالی کرده اونم ضرر نکرده اون حرصش را خالی کرد ضرر نکرد اینم فقط جیغاشو زد ضرر نکرد چون کتک نخورد کی کتک خورد اون مادره که پشت دره برا خدا نگذارید پشت در وایسم دیگه وای نمیستم وادار نکنید دیگه وای نمیستم خوب آنچه را که گفتم عمل کنید.