جلسه چهل و نهم سلسله جلسات معرفت
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: سلسله جلسات معرفت
- بازدید: 1781
بسم الله الرحمن الرحيم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، استغفرالله ربی واتوب الیه
چنینم هست یاد از پیر دانا فراموشم نشد هرگز ،همانا
که روزی رهروی در سرزمینی به لطفش گفت رندی رهنشینی
که ای سالک چه در انبانه داری بیا دامی بنه گر دانه داری
جوابش داد که آری دام دارم ولی سیمرغ میباید شکارم
بگفتا چون به دست آری نشانش که او خود بینشان است آشیانش
بگفتاگرچه این امری محال است ولیکن نا امیدی هم وبال است
نکرد آن همدم دیرین مدارا مسلمانان مسلمانان خدا را
مگر خضر مبارک پی تواند که این تنها بدان تنها رساند
تو ایامی به سر می برید که باید بسیار هوشیار باشید روزگار سختی است بگذارید مثالی بزنم همه شما بارها به اون برخورد کردید یا حتی تجربه کردید، ماه محرم و به خصوص دهه عاشورا از ایام بسیار پربرکتی است که بسیاری از انسانها در این ایام به مرحله آدمیت رسیدند چرا چون زیر پرچم ابا عبدالله سینه زدند اما معدود افرادی هم هستند که، بودند و هستند بعد از این هم خواهند بودمعدودی افرادی هم که زیر پرچم خط و خال چشم و ابرویی و خوشگذرانی و تفریح سینه زدند خوب پر معلومه که از این حرکت ره به هیچ کجا نبردند و نخواهند برد امیدوارم که دوستان خوب من آموخته باشند که کجا و زیر کدوم پرچم باید سینه زد تا کوره راه های پیش رو به اتوبانهای عریض و طویلی تبدیل بشوند. ابیاتی رو که خوندم از حافظ علیه الرحمه بود که با زبانی شیوا میگفت فقط یک پرچم وجود داره که با اون میشه به دیار رحمت و نور رسید فقط یک پرچم وجود داره که با اون میشه به دیار رحمت و نور رسید.
القصه، در آخرین جلسه ای که در خدمتون بودم هجرت عظمی و جهاد اعظم را گفتگو کردیم و با این فرصت تقریبا یک ماهه شما می تونستید خودتون را محکی بزنید ببینید چه قدر به آنچه که شنیده اید نزدیک شدید،آیا گوهر وجود خودتون را پالایش کردید؟ نورش را به بیرون فرستادید؟ یا اینکه اون را با حرکتها و انتخاب گویشها و بینشهای غلط به قعر تاریکی فرستادید، قبلا خدمتون عرض کرده بودم که از تعطیلی کلاسها نگرانم ولی خیلی باور نکردید این زنگ خطر را شنیدید، دیدید، ادامه این کلاسها منوط به عملکرد شما در قبال یافته های جدیدیتونه، امروز زنگ دوم را به صدا در آوردیم امیدوارم که به زنگ توجه کنید.در آخرین جلسه عرض کردم که پس از این وارد عالم خلوص خواهیم شد کسی که جمله انا للله و انا الیه راجعون را درک کرد و در اون غرق شد قیامت عظمی انفسیه بر او قائم میشه، از اجسام، ارواح، عیش و نوشهایی که داشته میگذره و از همه اینها فانی میشه و قدم در عالم لاهوت میذاره و تحت آیات 185 سوره آل عمران كلُُّ نَفْسٍ ذَائقَةُ المَْوْتِ .... (185) هر نفسی چشنده مرگ است... (185) بیرون میره چنین شخصی به موت ارادی میت میشه. پیامبر فرمودند هر که می خواهد به مرده ای بنگره که راه میره به علی ابن ابی طالب نگاه کنه، تولد امیر المومنین نزدیکه خیلی نمونده اگر می خواهی تو جشن امیر المومنین برای او بخونید و برای او صلوات بفرستید باید چون او هم نگاه کنید، چون او هم بخواهید، سخته من هم قبول دارم ولی میشه تلاش کرد نزدیک شد، همش که نمیشه نشست و گفت سخته ،پس کی؟ وصول به این مقامات و درجات بدون اخلاص در راه حق صورت نمی گیره تا سالک به منزل مخلَصین نرسه حقیقت چنان که باید برای او مشاهده نمیشه، صورت نمی گیره .
خلوص و اخلاص بر دو قسمه، اول خلوص دین و طاعت از برای خداوند متعال، همه صحبتهام اساسش آیه قرآنه بر اساس آیه 5 سوره بینه: و مامور نشدند جز اين كه خداوند را به گونه ای بپرستند که دین را برای وی خالص کرده باشند... (5)
دوم خلوص خود از برای خدا، بر اساس آیه 40 سوره صافات: جز بندگان پاک شده و خالص شدهى خدا. (40)
حدیت نبوی است که حضرت فرمودند: هرکس چهل روز خودش و عملش را برای خدا خالص کنه چشمه های حکمت از قلبش به سوی زبانش جریان پیدا کرده و ظاهر میشه ، خداوند تعالی در قرآن گاهی در بعضی از آیات صلاح را به عمل داده مثل آیه 97سوره نحل:هر کس عمل صالحی را بکند یا آیه 70 سوره فرقان :هرکس عمل کند عمل صالحی را(70)
یاآیه 29 سوره رعد:آنان که ایمان آورده و اعمال صالحه به جا آوردند. (29)
اما تو بعضی از آیات قرآن خداوند صلاح را به ذات انسان نسبت داده مثل آیه 75 سوره انبیا: او از شايستگان بود. (75)صالح بودن در ذات، یاآیه 4 سوره تحریمو صالح از مومنان.... (4)
که این آیه اشاره مستقیم به امیر المومنین میکنه پس اخلاص و خلوص را گاهی مستند به عمل دانسته و به عمل نسبته داده و گاهی مستند به ذات انسان من نمی گویم ها از کلام قرآن بیان میکنم. پر مسلمه که تحقق اخلاص در مرتبه ذات مشروطه به اخلاص در مرتبه عمله یعنی تا کسی در یک کاری که اعمال افعال گفتار رفتار حرکات وسکونش، اخلاص به عمل نیاره به مرحله اخلاص ذاتی نائل نخواهد شد در سوره فاطر آیه10 خداوند فرموده ...کلمه طیبه به سوی او بالا میرود و عمل شایسته آنرا بالا میبرد.. (10)
اصولا کسی که به مرحله خلوص ذاتی برسه دارای آثار و خصوصیاتی خواهد بود که دیگران از اون بی نصیب و بی بهره اند ببینیم این آثار چیه:
1-بر اساس نص صریح قرآن سوره ص آیات82 و 83 که ابلیس گفت)ابليس(گفت: پس به عزت تو سوگند كه بىترديد همهشان را گمراه خواهم كرد. (82)مگر آن بندگان خالص تو از ميان آنها. (83)
ابلیس هم می شناسه که بندگان خدا را میتونه دست بندازه مگر بندگان خالص شده، پس اولین ویژگی اینه که بر مخلَصین شیطان دستی نمی تونه داشته باشه، این فقط به واسته اقتدار ذاتی مخلَصینه در مقا م توحید،که شیطان دیگه قدرتی نداره که به آنها دست اندازی کنه چو ن مخلَصین خودشون را برای خدا خالص کردند و به هر چیز که نگاه میکنند خدا را می بینند شیطان به هر کیفیتی بر اونها ظهور کنه باز با نظر الهی به اون شی نگاه میکنند و استفاده الهیه میکنند به همین دلیل شیطون از اول نزد این طایفه مخلَصین اعتراف به عجز و ناتوانی کرده وگرنه شیطان برای اغوای بنی آدمه و اهل ترحم بر هیچ کس و هیچ گروهی هم نیست، ولی در قبال مخلَصین که خودش گفته خدا یا به عزت تو سوگند میخورم همه بندگانت را اغوا میکنم مگر بندگان خالص شده و پاک شده تو، پس اولین ویژگی دست اندازی شیطان بر این گروه دیگه مقدرو نیست .
2- این گروه از محاسبه محشر و حضور تو اون عرصه معافند و فارق بر اساس آیه 68 سوره زمر :و در صور دميده شود، پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است بىجان افتد، مگر كسى كه خدا بخواهد. .... (68)
از این آیه استنباط میشه که یک عده ای از اون جزع و فزع روز قیامت در امانند با آیات 127 و 128 سوره صافات:.. و قطعا آنها از احضار شدگانند (127)مگر بندگان خالص شدهى خدا. (128)
این آیات را به آیه قبلی اگر پیوند بدهیم در می یابیم گروهی که از جزع و فزع قیامت در امانند بندگان مخلَص خدا هستند چرا که بندگان مخلص خدا به یک معنی ابدا دارای اعمالی نیستند تا اونها را برای حساب و کتاب تو عرصه قیامت حاضر کنند اونها به واسطه مراقبت و ریاضتهای شرعی که در جهاد انفسیه کشیدند و کشته شدند به حیات ابدی پیوستند از قیامت عظمی انفسیه عبور کردند و در دوره مجاهده شون به حساب اون ها رسیدگی شده حالا به واسطه کشته شدن در راه خدا در نزد خدای خودشون به خلعت حیات ابدی مزینند دیگه کجا بِکشندشون از روزی های خاصه خدا بهره می برند چنانکه خداوند در سوره آل عمران آیه 169 فرمودند:و كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار، بلكه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
و تازه ما احضار وقتی میکنیم که کسی حضور نداره غیر از اینه، ما وقتی احضار میکنیم فردی یا شخصی را در جایی که اون شخص در اونجا حضور نداره که خبر میکنم که بیاد در حالیکه قبل از پیدایش طلیعه قیامت مخلَصین در همه جا حاضر بودند و بر همه احوال مطلعند چون عند ربهم یُرزقونند روزی می خورند نزد خدای خودشون
3-سومین ویژگی، در روز قیامت آنچه که از ثواب و اجر به هر کسی داده بشه در مقابل عملشه مگر این دسته از بندگان ،که کرامت الهی بر اونها وارد شده و کرامت الهی ماواری پاداش عملشون را بهشون میده سند سخنم آیات 39و40 سوره صافات :و جز در برابر آنچه مىكرديد جزا نمىيابيد. (39)مگر بندگان خالص شدهى خدا. (40)
بعضی ها اومدن اشاره کردند شاید این جزا را در قبال کسانی است که معذبند یا دچار گناهند در حالیکه چنین نیست پاداش دادن نوعی جزا دادنه، در مقابل کار و عمل نیک هم جزا به کرم و فضل الهی داده خواهد شد، ولی مفاد آیه میگه که برای بندگان مخلَص خدا جزا در مقابل عمل داده نمی شه بلکه ورای این صحبتهاست مصداق این سخن آیه مبارکه 35 سوره ق: برايشان هر چه بخواهند در آن جا موجود است و نزد ما بيشتر نيز هست. (35)
اگر بقیه اراده می کنند و چیزی را میخواهند به اندازه ای که اراده کردند، داریم دیگه همه میوه ها به درختها آویزونه تو اراده میکنی و یک دونه میکنی می خوری، یک دونه میکنی می خوری اما برای این دسته غیر از اون چیزی که به همه داده میشه خیلی بیشتر از اون نزد خدا برای اونها محفوظه ،پس معلوم میشه این گروه از کرامات الهی چیزهایی را بهشون داده میشه که بالاتر از سطح فکر و اختیار و اراده خودشونه حتی، خیلی بیش از اون.
4-مخلصین دارا ی مقامی بلند و مرتبه ای عظیمند که بتونند حمد و سپاس ذات اقدس الهی را آنگونه که سزاست به جا بیاورند سند سخنم آیات 159 و 160 سوره صافات: خدا منزه است از آنچه توصيف مىكنند (159)مگر بندگان خالص شدهى خدا (160)
ما همیشه شکر میکنم میگوئیم ای خدا کی میتونه شکر تو را به جا بیاره تازه نمی تونیم شکرش را به جا بیاریم اون موقعی که ذوق میکنیم از ته دلمون شکر می کنیم و خدا را ستایش می کنیم و پرستش میکنم چه لذتی میبریم اگر بتونیم به حق و به سزا در حق و مقام پردورگار او را وصف کنیم و ستایش کنیم او را حمد بگوئیم اون موقع چه لذتی می بریم.گاهی اوقات می آئیم تعریف کنیم یک چیز قشنگ را این قدر ذوق می کنیم لکنت می گیریم، زبونمون نمی چرخه کلمه ای پیدا نمی کنیم که بتونیم حسمون را بیان کنیم و چه قدر زیباست و لذت بخشه که همون آن،کلمه ای را پیدا کنی که وجودت همون را می خواهد بگه مخلَصین به خداشون این طور حمد میگویند، اینطور سپاس میگویند، یک ذره فکر کنید خیلی سپاس قشنگیه از حالا به بعد به نوع حمدگفتنتون ستایش کردنتتون توجه کنید ببنید چند دفعه در روز وقتی ستایش میکنی قلبت تو قفسه سینه ات اینطوری لرزونک میشه تکون میخوره؟ خیلی مهمه، اون حمده که تو را به ریسمان الهی پیوند میزنه، یک فیلمی را نگاه میکردم دیشب این تکه اش را دیدم امروز هم همین تکه اش را دیدم قبل از اینکه پائین بیایم پیرزنی از عشق سخن میگفت، عشقی که بین یک زن و شوهر میتونه وجود داشته باشه میگفت رشته محبتم را پاره میکنم برای اینکه دوباره گره بزنم چون گره میخوره کوتاه تر میشه این رشته کوتاه تر میشه زودتر به تو میرسم اصلا تصورش را میتونید بکنید آدم وقتی به این معنافکر میکنه چشمش را میبنده مست میکنه من میگویم مست میکنه گیج میکنه اگه بلند شه و بچرخه و پایکوبی کنه باز هم جا داره فقط حیف که به ما اجازه نمی دهند وگرنه شاید همه اونهایی که به این درجه رسیدند در کوچه و بازار پای میکوبیدند و می چرخیدند چون آدم سرمست میشه از مجموع این صحبتها به دست میاد که برای آخرین مراحل سلوک که همون مقام مخلَصینه چه مزایایی قرار گرفته و البته برای وصول به این کمالات باید سالک در میدان مجاهده فی سبیل الله کشته و مقتول بشه، کیه که بیاد وسط بمیره؟کدومتون ؟کی حاضره کشته بشه؟ همین الان همین الان که حرفم تمام شد اولین چیزی را که دوست میداری ازت بگیرند فغان میکنی، اولین چیزی که خوشت میاد بهت بگم دست نزن فغان می کنی، باید کشته بشی تا این حمد را بچشی تا کشته نشی نمی تونی این حمد را بچشی مراد از کشته شدن قطع علاقه روح از بدن و و متعلقات اونه وقتی شخصی سلاح می بنده میره میدون جنگ عملا قطع امید کرد از این بدن چون میدونه هر لحظه از حیظ انتفاع خواهد افتاد پذیرش میکنه که روحش از این بدن جدا بشه در مجاهده فی سبیل الله سالک باید به این نقطه برسه ،باید با شمشیر باطن در میدون نبرد با نفس اماره با کمک گرفتن از قوای رحمانیه خداوند علاقه روحش را از بدن و متعلقات بدن سلب کنه منتهی توجه کنید زیاده روی نکنید برای روشن شدن سخنم و چگونگی اون استناد میکنم به آیات قرآن سوره حدید آیه 23 خداوند فرموده تا این مرحله باید بروید:تا بر آنچه از دست شما رفته است اندوه نخوريد و بدانچه به شما داده [دلبسته و] سرمست نباشيد ....(23)
هیچ وقت این را تجربه کردید نه وقتی کسی با تاسف و غم راجع به اون چیزی که از دست داده حرف میزنه به این نقطه نرسیده می گویند روزی مرحوم سید بحر العلوم با شاگردانش دیدند خیلی خندان و متبسمه ازش علت را پرسیدند چون ایشون کم میخندید ازش پرسیدند علت چیه ایشون فرمود "پس از بیست و پنج سال مجاهده اکنون که در خود نگریستم دیدم دیگر در اعمالم ریایی نیست و توانسته ام به دفع ریا موفق باشم" ، بیست و پنج سال .نکته مهم و قابل توجه اینه امروزم هم میگویم شاید دیگه راجع بهش حرف نزنم نمی دونم شاید دوباره صد با دیگه هم بگویم از ابتدای سیر و سلوک تا آخرین مرحله سلوک سالک در تمامی احوالات باید ملازم شرع باشه به قدر سر سوزنی از ظاهر شریعت تخطی نکنه پس اگر کسی را دیدید که دعوی سلوک میکنه و همراه تقوی و پرهیزکاری نیست حتی به قدر سرسوزنی از صراط مستقیم شریعت انحراف داره او را منافق بدونید دروغ میگه مگر اینکه عذری پیش بیاد یا خدای ناکرده نسیانی فراموشی، که اگر تخطی بود از این لحاظ باشه وگرنه او را منافق بدونید پس این سخن که می گویند سالک وقتی به مقامات عالیه و فیوضات الهی رسید دیگه تکلیف ازش ساقطه سخنی است سخت کذب و بی مورد، پیامبر اکرم که اشرف مخلوقات بودند تا آخرین لحظات حیات ملازم احکام الهی بودند تا جایی که عایشه همسرشون از حضرت رسول پرسیدند یا رسول الله آیا پس از اینکه خداوند در شان شما آیه 2 سوره فتح به این معنا :
تا خدا گناه گذشته آینده تو رابیامرزد... (2) نازل کرد باز هم لازمه تا این اندازه رنج و عذاب در تحمل عبادات داشته باشید حضرت فرمودند آیا مگر نمی خواهی من عبد شاکر خدای خود بوده باشم، اون سوال و این پاسخ دو مطلب را روشن میکنه اعمال عبادی تا جایگاهی برای پیشرفت ما، حرکت ما، ترقی ما در مسائل الهی ضروری است، باید باشه و ضامن ترقی ماست و وقتی به اون اوج می رسیم از اون به بعد نه برای ترقی بلکه به عنوان شکرانه است، پیامبر خدا فرمودند آیا نمی خواهی من عبد شاکر خدای خویش باشم، خوب می تونستند بفرمایند درسته خدای اینطور گفته ولی من می خواهم اگر گناهی کردم بخشیده بشه، نه دیگه گناهی نبود خداوند امر فرمود خداوند گناهان گذشته و آینده حتی اگر در آینده باشه تو به درجه ای رسیدی که بخشیده شدی، از اینجا به بعد پیامبر میگه نمی خواهی من عبد شاکر خدای خویش باشم، پس در تمامی احوالات سالک در تمامی پله های ترقی حتی در اوج باید ملازم تقوی و اصول شرعیه باشه، زوایای دلش را کاملا پاک کنه تا توفیق صحبت با ارواح طیبه و همنشینی با پاکان نصیب او گردد، پایان بخش کلام این هفته و امروزم را آیه 120 سوره انعام قرار دادم:واگذارید و رها سازید چه ظاهر گناه را و چه با طن آنرا(120)
امیدوارم که آنچه را که تا امروز خدمت شما عرض کردم و تا به اینجا رسیدیم به حقیقت مثل بچه های تنبلی که اول سال همیشه معلمها گفتند اگر هر روز که درس دادم خوندی و انجام دادی در وقت امتحانات هیچ دلهره ای نیست و شاگردها همیشه اولین روز با خودشون عهد کردند که چنین باشند و پس از ایام کوتاهی فراموش کردند و همه را گذاشتند برای وقت امتحان وقت امتحانتون سخت خواهد بود آنچه را که شنیدید از شما باز پرسی خواهند کرد ولی در عمل، کار بر شما مشکل خواهد بود از امروز حاضر بشوید بری رسیدن به در جه ای که امروز راجع بهش حرف زدیم که البته هنوز تموم نشده باز هم خواهم گفت کار کنید. هم مطالعه کنید و هم دونه دونه بندها را در زندگی روز مره تون جاری کنید که اگر جاری نشه هیچ چیزی برای شما در بر نخواهد داشت، خواندن کتاب، شنیدن دستورات، اگر در حیطه عمل وارد نشه بار سنگینی است بر گرده انسان که فقط حملش میکنه والسلام، روزهای آینده که پیش روی ماست تا ماه مبارک رمضان روزهای بسیار بسیار سختی است ، میخندیدند به من میگفتند مامانم گفت برای اولین بار که تو هی گفتی ها این اواخر گفتی روزهای سختی در پیش داریم ولی کی باور میکرد، و حالا می بینیم که رسیده حالا هم می گویم روزهای سخت، سنگین و پر از برکت هر چی سخیتی ها بیشتره بارها سنگینتره برکت واصله بیشتره، سختیش را همه میکشند بلا استثنا آنکه پایبنده آنکه پایبند نیست هیچ فرقی نمیکنه سهیه همه است اما بخش برکتش مال خاصانه اونهایی که یاد گرفتند چطوری جزو خواص قرار بگیرند، پر از برکته ماه رمضان امسال بدون طهارت واردش نشوید ماه مبارک رمضان امسال بدون طهارت وجودی واردش نشوید چطور طهارت کنیم بارها و بارها گفتیم...
جمعه به جمعه استغفاره ولی فی الواقع هر روز هزار تا استغفاره تکلیف نکردیم بر شما چون مطمئن بودم که انجام نمیشه جز به تعداد انگشتان یک دست، برای همین تکلیف نکردیم درخواست کردیم که جمعه ها را بر عهده شما بگذارند، اما الان میگویم هرکدامتان هر روز هر چه قدر که می تونید لااقل استغفار کنید، از یک دونه تا هزار دونه، اگر شما روزه بگیرید ماه رجب و شعبان هر روزش یک روزه میگیرید مگه نه؟ هر روزش که دوتا روزه که نمی گیرید ثواب هفتاد روز روزه میدهند شکی من ندارم ولی شما یک دونه روزه میگیرید، اما هر استغفار هفتاد در به روز شما باز میکنه که هر دری از رحمتهای پروردگار به شما عیان میکنه از ما گفتن ان شا الله که از شما هم شنیدن باشه گفتگوی امروزمون را به پایان می بریم با نثار صلواتی برای شادی آقا امام زمان