منو

یکشنبه, 02 دی 1403 - Sun 12 22 2024

A+ A A-

دلنوشته شماره هشتاد و هشتم

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: دلنوشته
  • بازدید: 4684

 بسم الله الرحمن الرحیم

در کنار دریا بودم به پهنه وسیع دریا می نگریستم و به هجوم آب به ساحل نگاه می کردم . آب چقدر زیبا و بهم پیوسته به ساحل ماسه ای دریا می شتافت و ماسه هارا می پوشاند .چقدر زیبا حتی یک ذره ماسه هم از این هجوم آب بی بهره نمی ماند .باخود اندیشیدم شاید اینهم یکی دیگر از رسالتهای آب در جهان هستی باشد که به زبان خودش به آدمیان می فهماند که ای آدمها منکه مخلوق خداوندم و آب نامیده می شوم حتی یکذره ماسه را از انرژی حیاتبخشم محروم نمی نمایم ووقت تاختن به ساحل یکپارچه و هماهنگ و فراگیر می آیم و حتی ذرات ماسه را از این انرژی حیاتبخش محروم نمی نمایم. بیندیشید چگونه خداوندی که خالق جهان هستی می باشد وحیاتبخش همه موجودات است ،قانون تدوین شده برای جهان هستی از جانب خودش را نقض می نماید ؟ به بنده ای حیات واقعی می بخشد و دیگری را محروم می نماید مگر می شود؟ تعقل نمایید . اوبزرگ است . توانا ،عادل و قانونمند است . پس چه چیزی تو را بظاهر از نعمات حیاتبخش پروردگار محروم نموده است؟آیا جز اینست که تنها خاطی در این جهان در حق خودت ، خودت می باشی و بس؟چه کسی جرات تعرض به حقوق الهی تورا داشت الا خودت . واین با اولین اندیشهگناه شروع شد و بحرکت در آورد و امروز هر جزء کوچک این ماشین حرکت دهنده را گناهان کوچک و بزرگ تشکیل می دهد . کنار دریا برو و اندیشه ات را به پهنای وسیع دریا وسعت بخش و تعقل نما

 

 

 

نوشتن دیدگاه