آنچه زنبورهای عسل را زمین گیر می کند و مومن را در عمل سست
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون
- بازدید: 223
بسم الله الرحمن الرحیم
فرا رسیدن عید مبعث به همه ی مومنان عالم علی الخصوص حجت بر حق پروردگار بر روی زمین مولا حجت ابن الحسن العسگری (عج) مبارک باشد . چندی پیش یک بزرگواری به من گفت تا حالا در عمرت قرآن را به صورت یک کتاب ، یک کتاب معمولی ، یک کتاب رمان ، خوانده ای ؟ فکر کردم و دیدم نه . دروغ که نمی توانم بگویم . قرآن همیشه برای من خیلی مقدس بوده است . و همیشه برای من مهم بوده است . بعد از چند روز که از گفتگوی من و ایشان گذشت یک جایی دیدم آقای الهی قمشه ای را که او هم می گفت بیائید قرآن را مثل یک کتاب بخوانیم . تا دریابیم چه خبر است . اینجا دیگر تکان خوردم. تکان خوردم و با خودم گفتم پس لازم شد حتماً این کار را بکنم . اولش خیلی برای من سخت بود . خیلی سخت بود . چون در طول عمرم بارها قرآن خوانده بودم . حتی با بعضی از آیات خاطره های قشنگی داشتم . با بعضی از آیات فی الواقع عشق بازی کرده بودم . برای همین هم وقتی اراده کردم که فقط به صورت یک کتاب معمولی که یک نویسنده ی آدمی آن را نوشته است خیلی برایم سخت بود . ولی خبر ندارید که من مرد میدان های سخت هستم . هرچقدر هم که رمقم را بگیرند من زمین نمی نشینم . شروع کردم . بارها پیش رفتم . دوباره برگشتم . چرا برمی گشتم ؟ چون می رفتم جلو و می دیدم ای وای باز شد همان قرآن اعتقادی من . نمی شود پس باید برگردم و بدون اعتقادی اش را بخوانم . من انسم را با پیغمبرم قطع نکرده بودم. برای همین هم وقتی می خواندم گیر می افتادم . ولی خواندم . بازهم خواندم . اخیراً در سوره ی نحل آیات 68 و 69 رسیدم به این که خداوند فرموده است :پروردگار تو به زنبور عسل الهام کرد که از کوه ها و درختان و داربست هایی که مردم می سازند لانه هایی گیر . سپس از همه ی گل ها بخور و راه های پروردگارت را مطیعانه طی کن . از شکم آنها شربتی رنگارنگ بیرون می آید که در آن شفای مردم است . به راستی در این امر برای مردمی که تفکر می کنند نشانه ای هست . اینجا ایست کردم . ایستادم . چرا ایستادم ؟ چون دارم کتابی را می خوانم که یک نویسنده دارد . گفتم این نویسنده ی کتاب قرآن من را به تفکر دعوت می کند . که می گوید در آنچه که خواندی یک نشانه هست . در انتهای آیه ی 69 ، به راستی در این امر برای مردمی که تفکر می کنند نشانه ای هست . با خودم گفتم خداوکیلی اگر این نقشه ی گنج بود ولش می کردی ؟ می افتادی داخلش کاوش کردن و چرخیدن . چرا ؟ چون می خواستی یک نشانه ای پیدا کنی که گنج را پیدا کنی . غیر از این است ؟ شما بودید نمی کردید ؟ می افتادید دنبال آن نشانه . رفتم سراغ زنبور عسل . نکته ی اولی که در زنبور عسل وجود دارد این است ، همه ی موجودات از جمله خود آدمیزاد محتویات شکمش وقتی خارج شود بدبو است . اگر بماند همه را خفه می کند . و چقدر قشنگ است . یک کسی که من نمی دانم آن کی است و نمی خواهم الان اسمش را ببرم آمده است و یک موجودی آفریده است به اسم زنبور عسل . از مجرای شکم این زنبور ماده ای شیرین و شفابخش خارج می شود . که خیلی هم گوارا است و همه هم دنبال اصلش می گردند . جایگاهش برای اینکه این عسل را تهیه کند چی است ؟ نوشیدن و تغذیه ی گل های خوشبو ، معطر و جوان است . زنبور عسل در کتاب قرآن معرفی شده است . پس یقیناً هدف اسم بردن و معرفی برای عسل به تنهایی نیست . باید یک حرف هایی برای گفتن داشته باشد .بعد از این معرفی دنبالش رفتم . نحل یا زنبور عسل را می شناسیم . بهره رساندش به مردم را می دانیم . جایگاهی که باید در آن عسل یا محتویات شکم زنبور باید ذخیره شود آن را هم می شناسیم . پس چی باقی ماند ؟ دیگر چی را باید بشناسم ؟ رفتم ببینم چه چیزهایی سد راه این موجود زیبا و مفید می توانند بشوند . این موجود همه اش مفید است . همه اش چیزهای خوب است . پس یقیناً یک چیزهایی می تواند سد راهش باشد . رفتم ببینم سد راه زنبور چی است . زنبور عسل در تاریکی نمی تواند بپرد . تاریکی مطلق باشد نمی تواند بپرد . در واقع زنبور باید شفاف باشد تا از خودش شفافیت بیرون دهد . اثر روشن بدهد . پس در تاریکی نمی تواند موفق باشد . دوم ، اگر مه باشد زنبور عسل راحت نمی تواند بپرد . نمی تواند کارش را که رساندن مایع شفا به مردم است انجام دهد . سوم ، اگر باد تند باشد زنبور عسل توان پرواز و جمع آوری شهد گل را ندارد . چهارم ، اگر دود باشد زنبور عسل در دود ناتوان است . و پنجم ، اگر زنبور عسل در آب بیافتد قادر نیست که پرواز کند و دوباره خودش را نجات دهد . ششم ، زنبور عسل در آتش هم اسیرو ناتوان است . به این نکته ها نگاه کردم . خداوند موجودی را در کلامش معرفی کرده که در مقابل این موارد ناتوان است . یعنی چی ؟ چی می خواهد بگوید ؟ زنبور عسل سوره ای به نام خودش در قرآن دارد . همان طور که در قرآن سوره ای به نام مومنون داریم . پس هر دو امتیازات ویژه ای دارند . در کتاب امتیازات هرکدام نوشته شده است . چطور که در مورد زنبور عسل بود . چطور که در مورد شناخت انسان مومن است . آمدم و گشتم . آنچه را که زنبورهای عسل را زمین گیر می کند و از مسیر پر از شهد و عسل خارج می کند پیدا کردم. پس برآن شدم برای دسته ی دوم یعنی برای مومنان هم چنین کنم . چون همان طور که زنبور عسل از کار می ماند ، مومن هم در عملش سست می شود . به کارهایی می پردازد که مسیرش را سخت می کند .
1مومن اگر در تاریکی عقیده برود نمی تواند کاری انجام دهد . حتی به بالاترین مقام علمی دست پیدا می کند . ولی عقیده اش در توحید ، نبوت ، ولایت و عصمت تاریک است . در علمش ذره ای اثر روحانی و معنوی نخواهد داشت . یک خانمی بسیار دستش تنگ ، بسیار سخت ، پیش دکتر رفت ، دکتر گفت 11 یا 12 جلسه فیزیوتراپی دارید . هرجلسه ای 400 هزار تومان . 5 یا 6 جلسه رفته بود . از درد هوار می کرد . رفت به آقای دکتر گفت شما وضعیت مالی من را می دانید و راه دورم را . پس چرا من خوب نشدم ؟ من 6 جلسه آمدم یک ذره هم بهتر نشدم که هیچ ، بدتر شدم. گفت به من چه . تقصیر خودت است . خرابی از جسم خودت است آقای دکتر در نهایت علم و تکنولوژی و دانش اما از روحانیت و معنویت بویی نبرده است . 2 شک، مومن را باز می دارد شک کردن مثل مه می ماند مومن را از حرکت به سوی خروج از مه ممانعت می کند . شک به دلتان راه افتاد فوری صافش کنید ببینید اصل چیست فرع چیست از خودتان خارج کنید . به خودتان دروغ نگویید دنبال شکتان بروید ببینید چرا شک کردید ؟ ریشه این شک کجاست و ریشه اش را پیدا کنید ولی حذفش کنید .3 فتنه های درون انسان عمل باد را برای زنبور عسل می کند یعنی انسان وقتی دچار یک فتنه بادی در درونش شد از حرکت به سوی حقیقت باز می ماند از فتنه گری دست بردارید . می گوید من اصلا فتنه گر نیستم می دانی ؟ اصلا از فتنه گری بدم می آید بعد بلافاصله می گوید اما این زن برادر من هر وقت به خانه مان می آید این طور می شود و آن طور می شود من به برادرم گفتم برادرم نمی دانم چرا این کار را می کند ؟ خانم دیگر فتنه نمی خواستی بکنی ؟ 4 دود برای مومن همان نگاه حرام و خوراک حرام است که اگر انسان به نگاه حرام و مال حرام دچار شد در دود می افتد وقتی در دود افتاد در دود دیگر حقیقت را نمی تواند ببیند به سادگی هم از آن نمی تواند بیرون آید . ظاهرش آدم زنده است باطنش آدم مرده است . 5 .کبر انسان متکبر از حق دور است زیرا هیچ وقت نمی خواهد حق را بشنود بفهمد و چون نمی خواهد بفهمد در دریای کبرش غرق است نمی تواند بیرون آید. 6 آتش، انسان اگر در آتش هوا و هوس قرار گیرد در آن می سوزد . هوا و هوس مانعی برای بهره مندی از فیض حق به شمار می آید . عنایت می فرمایید شش عامل سبب نابودی زنبور عسل از مسیرش و رسالتش می شود به همین شکل برای انسان مومن هم نابودی به ارمغان می آورد . در قرآن دو سوره داشتیم به نام نحل یعنی زنبور عسل و مومنون یعنی انسان مومن . حالا اگر به قول دوستان این کتاب را بخوانیم کافی است ؟ هر نکته ای که در آن گنجانده شده با دقت بخوانیم نکته مقابلش را پیدا کنیم یعنی چه ؟ من سالیان عمرم کتاب خواندم اگر در چیزهایی که خواندم نمی خواستم رد یابی کنم که چیزی به دست بیاورم هیچ وقت آنها به درد من نمی خورد . سوره مومنون آیات ابتدایی سوره فرقان آیات شصت و سه تا انتها تماما خصوصیات یک مومن را خداوند بیان کرده تا آدمی وقتی می خواند یا می شنود به آن نگاه کند ببیند خدا که این طور می گوید آیا من این را دارم یا خلاف این را دارم من کجایم ؟ من این را دارم یا خلاف این را دارم ؟ آیه شصت و سه فرقان می خوانیم خداوند فرموده بندگان خدای رحمان کسانی هستند که روی زمین به فروتنی راه می روند و چون جاهلان به آنها حرف بد می زنند یا بد خطابشان می کنند آنها فقط سلام می گویند . الان جوان ها در این باشگاهها می روند و می آیند ورزش عالی است ولی آقا برای اینکه تو ساخته شوی نه این که تازه یک کت شوی و ژست بازویت را بگیری . چهار تا استخوان است و از زیر پوستش این طور و آن طور می کند .من پسر سیزده ساله سراغ دارم که او را سه بار از مدرسه بیرون انداختند فقط به خاطر همین حالت هایش زیرا بقیه را در زد و خورد تحریک می کند و دردسردرست می کند همیشه هم خودش کتک می خورد خوب چه کاری است ؟ با تواضع و فروتنی روی زمین راه روید شما می دانید که می خواهید در همین زمین روید روی آن با خشونت و کبر و غرور راه نروید بعدا در آن زیر چه می خواهید بکنید ؟ روی سخنم با کسانی است که اهل دین بودند عمری قرآن خواندند خودشان را در پرده تقوا پیچیدند آیا هیچ وقت در طی تلاوت قرآن از خودتان پرسیدید چرا خدا یک سوره با صدو بیست و هشت آیه نازل کرده که درآن تنها دو آیه راجع به زنبور عسل است آن وقت سوره اش نحل نامیدند آیا جای تعمق ندارد ؟ مگر قرار نیست قرآن را مانند یک کتاب بخوانیم آیا نباید آنچه که در کتاب آمده تحقیق کنیم عاقل این طور رفتار می کند . آن وقت خیل مسلمانان را سوال کنید همه جا همین جمع همه قرآن خوان هستید من می دانم چه قدر ختم قرآن کردید به این نکته زنبورعسل در سوره نحل چند نفر این طور تا حال رسیدید ؟ هیچ کس . شاید بگویید که چون به کلام الهی صد در صد اطمینان داشتیم حتما همین طور است شک نکنید . ما نگفتیم بدوید عیوب قرآن را پیدا کنید گفتیم به گونه ای بخوانید که می دانید در گوشه وکنار کلام قرآن یک کلید گذاشتند . بچه به خانه می آید مامانش خانه نیست دنبال کلید زیر گلدان های خانه را می گردد زیر و روی فرش جلوی در را می گردد که چی ؟ می داند که مامانش همیشه اینجا یک کلید می گذارد . خدا زیر این آیه ها یک کلید گذاشته است . تازگی گفتم پنج تا ختم قرآن و پنج تا ختم نهج البلاغه هر کسی بیاورد جایزه دارد چرا ؟ در یکی از این ختم ها اگردنبال کلیدها بگردید برنده اید تا آخرت . از وظایف من و شما مسلمان است تا کلیدها را پیدا کنیم راهها را روشن و گشوده کنیم . خیلی فرصت نداریم که برگردیم تاریخ بخوانیم وگرنه می گفتم برگردید تاریخ بخوانید از نکات عبرت آموزش یک چیزهایی بیاموزید . این بنده کوچک پروردگار خدمتتان عرض می کنم مراقب مال و جان و خاک و آزادگی تان باید باشید شکی در آن نیست اما دشمن پرحیله تر از این ماجراهااست . او می داند که به ملت ایرانی به این جور چیزها اگر بخواهد دست پیدا کند باید چنگ بزند به اعتقادات دینی اش . اگر گره محکم اعتقادات دینی اش را باز کند بی تردید روز به روز بیشتر گره باز می شود و بیشتر ملت ایرانی را در چنگالش خواهد گرفت . باز می گویم نه من سیاسی ام نه حکومتی ام نه از جایی پول می گیرم نه کسی برای من چیزی می آورد یک معلم بازنشسته ام به آن افتخار هم می کنم اما حقیقت را می بینم . در عصر آگاهی اگر روشن و نیک بنگریم دشمن قدار تیغه تیز و خون ریزش را بالای سرمان و جلوی رویمان نگرفته زیر گلویمان هم نگذاشته کجا گذاشته ؟ مزورانه تیغه زیر پایمان گذاشته برای چه ؟ می خواهد ریشه ما را از اصالتمان و اعتقاداتمان، تقوای نجات دهنده مان قطع کند که اگر چنین کند مطمئن باشید آن گونه خواهیم بود که می خواهند، نامش هر چه باشد فرقی نمی کند فقط می خواهند از بند تقوای الهی جدا شده و به بند نمی دانم نامش را چه بگویم دشمن ما را اسیر خواهد کرد شما چه فکر می کنید ؟ تا دیر نشده باید کاری کرد . قرآن نود و هفت درصد اخلاق می گوید هیچ وقت به قرآن این طور نگاه کردید که اصلا این بنده خدا راستگو است یا دروغگونگاه کنید ببینید راست می گوید یا دروغ می گوید نود و هفت درصد خدا اخلاق را درس می دهد واقعا نمی دانم فقط می دانم که تا دیر نشده باید کاری کرد چون وقتی که دیر شده دیگر تمام است .
سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب
لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
عمرها باید که یک طفلکی از روی طبع
عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن
نفس تو جویای کفر است خرد جویای دین
گر بقا خواهی به دین آی ار فنا خواهی به تن
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست
یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن .
انتخاب کنید . امروز روز مبعث است بعث قبلا گفتگو کردم مقاله اش در سایت است می توانید بخوانید یعنی برانگیخته شدن . پیامبر خدا چهل سال عمر کرد و در نهایت درستی در میان قوم و قبیله اش بود و به امین بودن معروف . اما در چنین روزی و چنین شبی در لحظاتی برانگیخته شد . از خداوند اذن گرفت ما چه می دانیم شاید امروز هم روز بر انگیخته شدن من و شما است . به گونه ای صحیح نه به گونه ای دستوری نه به گونه ای الگو از اینجا و آنجا . ما نیاز به الگو نداریم کتاب دستور اخلاق داریم می رویم و کتاب دستور اخلاقمان را می خوانیم . اگر خواستید جامعه ای را درست کنید از خودتان شروع کنید هرگز نمی توان جامعه ای را آباد کرد بدون آباد شدن خود انسان . پدر و مادرها این را به خاطر داشته باشند نسل جوانمان این را به خاطر داشته باشند قبل از ازدواجتان سعی کنید خود سازی کنید ازدواج کردید قبل از بچه دار شدنتان سعی کنید خودسازی کنید . خودسازی یعنی چه ؟ یعنی از هرگونه رفتار در جامعه فردی خانوادگی و اجتماعی بهترینش را انتخاب کنید . این آن چیزی است که من از قرآنی که در حال مطالعه به صورت یک کتابم تا حالا برداشت کردم . تقدیم شما کردم و انشاالله اگر از این به بعد داشتم از مطالعه کتابم باز هم برای شما می آورم ولی دوست دارم شما هم با من همین کار را بکنید شما هم قرآن را این طور بخوانید شما هم نتیجه بردارید .امیدوارم در آینده جلساتی را داشته باشیم که من آنجا بنشینم و شما برایمان گفتگو کنید من بشنوم و از این کار لذت ببرم .
شما احساس نمی کنید که در این جامعه باید بیشتر کار کنید و بیشتر به اطرافیانتان توجه کنید دخالت نه دخالت کردن کار زشتی است جستجوی مردم کار زشتی است خیلی کار بدی است ولی کنار آدم ها بودن و به احوالاتشان توجه کردن و در جایی که نیازشان را حس می کنید نیاز روحی و عاطفی و مالی شان را برآورده کردن به گردن ماست .
یادتان باشد ، دوستی شما با دیگران مثل یک کتاب است . دوستی شما با آدم ها مثل یک کتاب است. یک کتاب فقط چند ثانیه لازم دارد تا آتش بگیرد . اما سال ها طول می کشد تا این کتاب نوشته شود . دوستی هایتان را مفت آتش نزنید . چون بسیار امر مهمی است . در زندگی شخصی شما ، در روابط شما با دیگران ، در بخشیدن محبت تان. ببینید همه ی شما یک کیسه ی معطر در درون تان دارید . آن کیسه ی معطر ، عشق و محبت است . عین شیشه ی عطر می ماند . در یک شیشه ی عطر را باز کن و در لباس ات بگذار . اول می گویی به به ، چه بویی . به به ، چه بویی . اما کم کم خفه ات می کند . مگر آن شیشه را در آوری و به اطرافیانت هم بپاشی . آن وقت همه اطراف تو همان بو را می دهند . و چقدر خوشبو هستند . چقدر لذتبخش هستند . نه ؟ مواظب دوستی هایتان باشید .