توصیه هایی برای ورود به ماه رمضان
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون
- بازدید: 13
بسم الله الرحمن الرحیم
این آخرین سه شنبه سال 1403 است، کلاس را خودتان برقرار کنید، بخوانید، مطالعه کنید، مباحثه کنید، با همدیگر حرف بزنید، مرور کنید.
روزهای پایانی ماه شعبان را در سال 1403 سپری می کنیم، چه قدر زیباست امسال، در سال 1403 هجری شمسی ما یک بار از ماه رمضان خروج کردیم و بیرون آمدیم و حالا یک بار هم در همین سال در حال ورود به ماه رمضان هستیم، این نگاه به ماه رمضان با این کیفیت من را وادار کرد که برگردم به عقب، به آن روزهایی که کم کم داشتم از ماه رمضان خارج می شدم، روزهای پایانی ماه رمضان و به این روزها یک نگاهی بیاندارم، خیلی گشتم که آیا در آن روزهای پایانی من با خدا عهدی بستم؟ آیا در آن روزهای پایانی من به خدا قولی دادم؟ این چنین دیگر نخواهم بود، این کار را حتماً خواهم کرد یا خیلی چیزهای دیگر که من عمل نکرده باشم، گذر عمر و مشغله های بسیار خاطرم را درهم و برهم کرده است تاجایی که نتوانستم به خاطر بیاورم وقتی داشتم از ماه رمضان خروج می کردم کی بودم؟ به چی تبدیل شده بودم؟ مهم است دیگر، چه قدر با زمان ورودم به ماه رمضان قبلی تغییر کرده بودم؟ آن چه که قبل از رمضان قبلی بود همه را در یک مه غلیظ می دیدم، با خودم فکر کردم چرا همه چیز داخل مه است؟ تا بالاخره به خاطر آوردم که قبل از این که وارد ماه رمضان سال پیش شوم آزردگی های قلبی و روحی ام خیلی زیاد بود بیشتر از حد تصور شما، آزردگی های قلبی ام ناشی از شکستن لایه های پر از مهر و محبت قلبم بود و هی می گفتم چرا؟ من که در این لایه ها جز محبت چیزی قایم نکرده بودم، خب چرا آمدند و شکاندند؟ به کدام گناه؟ این خودش سخت بود اما از آن بدتر را داشتم، آزردگی روحی ام سخت تر از آزردگی قلبی ام بود، چرا؟ چون نزد پروردگارم با شرمندگی و سرافکندگی قرار گرفتم، مثل حر که سرش را پایین انداخت و کفش هایش را به گردنش انداخت و خدمت امام می آمد، من هم وقتی وارد ماه رمضان سال پیش می شدم در کمال شرمندگی و سرافکندگی در حالی که سرم را پایین انداخته بودم، از دروازه ماه رمضان سال پیش قدم به درون گذاشتم، مطمئن نبودم که راهم بدهند چون ماه رمضان ماه خدا است، کسانی را در این ماه ارج می دهند که حداقل خودشان را به بخشندگی و مهربانی خداوند نزدیک کرده باشند، روزهای اول و دوم مطمئن نبودم که حضرت دوست اجازه دهد سر سفره ی مهمانی اش بنشینم، بسیار در درونم اشک ریختم، آن قدر اشک ریختم که در طول این یک سالی که گذراندم به ندرت دیگر توانستم گریه کنم اما در درونم نه در بیرون، در بیرونم را هیچ وقت هیچ کسی ندید، عجز و لابه ی بسیار کردم تا کم کم دریافتم کی هستم، دریافتم حالا هستم، دریافتم الان می توانم سر این سفره بمانم تا روز آخر، تا رسیدن به فطرتی که خداوند به من عطا فرموده بود، همه ی ما آن فطرت را داریم ولی گم و پنهان است، یکی از ویژگی های ماه رمضان همین است که در طول ماه رمضان آرام آرام با سلیمی و سلامتِ وجود و نفس به این فطرت دست پیدا کنیم و نزدیک شویم. هنگام عید فطر از سفره ی پروردگار در حالی که سرشار از شادمانی و محبت و شفافیت درونم شده بود، صله ی حضرت حق را؛ (شما می دانید شب عید فطر به همه ی شما صله می دهند؟ من تا به امروز این را نفهمیده بودم)؛ که همانا آگاهی به آن چه که بودم و چگونه بودن قبلم که چه شکلی بودم، این را مثل یک لباس چرک از تن به در آوردم و یک لباس زیبا و معطر که ملائک خداوند آورده بودند به تنم وارد کردند، آن موقع که این لباس را پوشیدم از دری مشابه در ورود به ماه رمضان هدایت شدم تا خارج شوم. علی رغم همه ی دردهای مفصلی و استخوانی که در طول ماه رمضان سال پیش و روزه دار بودن من را همیشه همراهی کردند اما درد سخت و عذاب آور نبود، به خودم می گفتم این درد شیرین است به جانت بخر، این درد تاوان این است که تو را به مهمانی خدا راه دادند، تو نباید روحت می شکست، حتی نباید قلبت می شکست، چرا اجازه دادی؟ حالا راهت دادند پس درد را تحمل کن و بگو درد شیرین است و با همین درد از ماه رمضان خارج شو.
القصه، الان چند روزی است که در اوقات تنهایی در حال اندیشیدن و بررسی کردن عملکردم از رمضان پیش تا به امروز است، تمامی اعمال نفوذهای نفسم را بررسی کردم، چیزی که مخالف تو است نفس تو است، آن نفوذش را به کار می برد تا من و شما را از راه بیرون کند، در بسیار از وسوسه های نفس به عنایت پروردگار فوراً متوجه شدم، چه طوری؟ فلان کس یک چیزهایی گفت و خشم من را برانگیخت، خشم مثل یک تنوره ی آتش آمد که بیرون بیاید، فوری گفتم این نفست است آن را بگیر، گرفتم و خفه اش کردم، در بسیاری از وسوسه های نفس به عنایت پروردگار فوراً متوجه شدم و در بدو ورود راهش را بستم چون می دانید که اگر وسوسه ی شیطان نفس را همان اول بشناسید اجباراً از شما جدا می شود چون یک چیزی جدا از شما خواهد بود، شیطان در یکی بودن با ما همراه است اگر شیطان با ما یکی شود آن وقت دیگر همیشه با ما همراه است، آن وقت است که می تواند در حیطه ی تاثیرگذاری اش در نفس ما شلتاق کند و بزن و بکوب و شلوغ کند هر کاری که می تواند بکند، این ها را در این دو سه روزه دیدم و خیلی هم شکر گزاری کردم، اما از همه مهم تر مواردی بود که قلبم از رفتارها و گفت و گو های آدم ها باز هم شکست اما این بار سرافراز ماندم چرا که تاثیر شکستگی قلبم سبب نشد که در مقام روحم خجلت زده شوم، چون از هر که آسیب دیدم و از هر که قلبم را شکست، در دعاهایم دعایش کردم، برای او طلب مغفرت و رحمت کردم، چون با خودم این طوری فکر کردم آن بیچاره برای این که من را برنجاند قبل از من به روح و قلب و جسمش ناخن کشیده بود و چه قدر درد را تحمل کرده بود تا بتواند به من ناخن بکشد در حالی که میزان درد من را چون من هم اهل بازگو کردن دردم نیستم و آن که آزارم می دهد هیچ وقت نمی فهمد که آزار دیده ام یا نه که لااقل یک ذره دلش خنک شود، از این هم محروم است، پس زجر طرف مقابل دو برابر زجر من بود، من برایش صبر و آرامش خواستم، پس امسال شکستگی روح نداشتم. باز هم در تنهایی خودم در درون اشک ریختم اما اشک شوق که ان شاءا... این بار با شادی و مهر در سفره مهمانی خدا وارد بشوم.
ای دوست قبولم و کن و جانم بستان
مستم کن وز هر دو جهانم بستان
با هر چه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان
این روزها معنای واقعیش را با همه وجودم دریافتم ولی افسوس که مثل شما نمی توانم روی پایم بنشینم سر بر خاک بگذارم و سجده کنم، تا می توانید سجده کنید، تا روزی که پاها و زانوهایتان به شما اجازه می دهد سجده به خاک کنید، برنده ی برنده اید، هر چه بیشتر سجده می کنید بیشتر می فهمید که هیچ چیزی نیستید.
پنج روز بیشتر تا ماه رمضان نمانده است این چند روز را از دست ندهید این همه قصه گفتم واسه همین است اگر باز هم با همان لباس های آلوده به ریاست نفس قدم به ماه رمضان بگذارید مثل همه سال های پیشین هیچ فایده ای نخواهد داشت شاید تنها از بحث روزه داری یک قدری سلامت جسم اگر پرخوری در سحر و افطار نکنید نصیبتان بشود والسلام، فقط کافیست گفتگوهای بیرونی و درونی که هیچ سودی برایتان ندارد دوری کنید، کمتر پای تلفن صحبت کنید کمتر موبایل تماشا کنید کمتر از این فضا به آن فضا بپرید، از این فضاها دوری کنید، به جای آن بیشتر خودتان را ببینید، خود درونیتان را تفحص کنید، به یاد داشته باشید که فقط شما هستید با آن خود درونی و غریبه ای بین شما نیست، راحت اعتراف کنید که کی هستید و چه اشتباهاتی دارید پس رو راست عمل کنید. هیچ کس نمی داند شاید امسال آخرین رمضان عمرمان باشد پس آن را از دست ندهید.
مسلَّم کسی را بود روزه داشت (کسی روزه دار حساب می شود)
که درمانده ای را دهد نان چاشت (لااقل نان صبحانه اش را بدهد)
وگرنه چه لازم که سعی ای بری (به چه درد می خورد روزه داری و سختی کشیدن آن؟)
ز خود باز گیری و هم خود خوری (روزه داری کنی و نخوری ولی همان را دوباره فقط خودت بخوری! به این توجه کنید)
آی مردم به خدا ربّ رحیمی داریم
سجده آرید خداوند کریمی داریم
(من وقتی دولا می شوم برای سجده گاها همین این جانمازی ها بهم اجازه نمی دهد، تو می توانی سجده کنی، آخر نمازت یک دانه سجده نکن ده تا سجده بکن، توی یک سجده بمان با خدایت حرف بزن به او بگو تو کی هستی، بگو من هیچ چیزی نیستم، بگو من کسی نیستم، اگر تو من را رها کنی من رها می شوم مثل خاروخاشاک بیابان می شوم، خب با او حرف بزن دیگر، چرا مدام می گویی من تنهایم کی گفته تو تنهایی؟)
مسافر پرواز رمضان پروازت بی خطر امیدوارم توشه ات فراوان باشد و سهم سوغات من دعای شب های قدرت
پیشاپیش حلول ماه رمضان مبارک.
در طول ماه رمضان از تلاوت قرآن دریغ نکنید، می گویند اگر یک ختم قرآن در ماه رمضان کنید مثل این است که 70 ختم قرآن کرده اید، من می گویم اگر تو یک صفحه را طوری بخوانی که بفهمی و وقتی فهمیدی به آن عمل کنی 70 تا ختم قرآن است، چه 70 تا اصلا کل عمرت است ولی بخوان. از دست ندهید نگو وقت ندارم نگو خسته ام نگو بیمارم توی هر شرایطی می شود خواند، معنای آیات را را بخوانید در مفاهیم آیات دقت کنید حتی اگر شده دو تا آیه بخوانید اگر مفهوم آیه ای را نفهمیدید بروید تفسیر های قرآنی را باز کنید از این جا استفاده کنید از بزرگان این کلام.
سوره اسرا آیه 80 می گوید: "وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا"
بگو پروردگارا من را در هر کاری به درستی وارد کن، من را به درستی از هر کاری خارج کن، از نزد خودت برایم حجتی یاری بخش پدید آور. خداوند چه قدر قشنگ یاد می دهد می گوید این طوری با من حرف بزن، هر چه می توانید این را ذکر کنید، یک بار دو بار ده بار صد بار هزار بار من نمی دانم اصلا تکلیفی برای شما قائل نشدم ولی توصیه شده این قدر این را بخوانید که ملکه ذهنتان بشود و در عین حال این قدر خواست قوی باشد که از این پس خداوند اجازه ندهد پایتان به هر جایی وارد بشود، پایتان به هر معامله ای وارد بشود، به هر گفتگویی وارد بشود، اگر هم جایی خوب است پایتان همین طوری خارج نشود، اگر یک جایی مجبور بودید رفتید شما را به درستی یعنی بدون این که از آن ها تاثیر گرفته باشید از آن جا خارج کند. الان من که الحمدا... لطف پروردگار اصلا بیرون نمی روم اگر هم می روم معمولا بچه ها شب من را می برند آن هم آن قدر شیشه هایمان دودی و تاریک است که هیچ چیزی نمی بینم خیال آسوده ولی اخباری که به دستم می رسد، مترو، بی آر تی، خیابان ها ، اتوبوس ها، دعا کنید که خداوند از این محیط ها بدون تاثیر شما را خارج کند. خانم تاثیر نپذیرد؛ وا ببین با صورتش چه کار کرده برای من هم خوبه ها، خانم والا به خدا به پیر به پیغمبر این گردی را خدا باز گذاشته که تو آزاد باشی اما مفهومش این نیست که هر آن چنانی که می خواهی رو این صورت بکنی، نه این نیست تازه آن کار را که کردی باید یک عالم گِل هم به خودت بمالی، من نمی دانم واقعا خانم ها چه کار می کنند! بعد خانم جوانی می بینی این را بخوان که به درستی از کنار این ها رد شوی و از آن ها تاثیر نگیری، آقا شما بخوان که این ها را می بینی زیر چشمی نگاه نکنی می خواهم عبرت بگیرم؛ خداوند تو قران می گوید چون شیران رمنده فرار کنید این ها شیاطین بزرگ هستند داخل نشوید، این را بخوانید که خداوند راه نجاتی برایتان قائل شود.
صحبت از جمع: اگر نعمتی به تو می دهند اگر بسترش آماده نکرده باشی برایت زهر مار می شود، 5 روز مانده به ماه رمضان هر چی هم بخواهند بدهند من اگر حواسم نباشد خودم را آماده نکنم نمی توانم برداشت کنم من چندین سال است که بزرگترین مسئله یی که با ماه رمضان دارم این است که گرسنه ام می شود عصبی می شوم و امسال از یک ماه پیش شروع کردم کافئین را قطع کردن و یک مقدار مراعات کردن که تو ماه رمضان عصبی شدن را نداشته باشم.
استاد: من یک راهکار نشانت می دهم امتحان کن از همین امروز، یکی از اشکالات بزرگ ما مسلمان ها این است اولین لقمه ایی را که می بریم بالا بسم الله نمی گوئیم، حالا من به تو یک توصیه خوب می کنم چون ماه رمضان را در پیش داری اولین لقمه ات را بگیر دستت 19 عدد بسم الله بگو و به آن بدم، بگو خدایا به حق این 19 ملک " بسم الله الرحمن الرحیم" مرا یاری کن که هم خوش خلق باشم و هم روزه دار.
یک چیز دیگر به شما بگویم آیه 80 سوره اسرا که خدمت شما عرض کردم، من حدود 20 - 22 سال پیش، یک چله باید ذکر می کردم به طور مرتب روزانه آن هم نه یک دانه، یک دور تسبیح ، چله ام که تمام شد اجازه گرفتم یک سال ذکر کردم، می دانید چرا؟ چون در طول یک سال یک شب بلا استثنا شب قدر است و در آن یک شب بلا استثتناء هرچه بخواهی به تو می دهند.
من یک سال ذکر کردم چندین مورد این طوری ذکرهای چله ایی را داشتم اجازه گرفتم یک سال ذکر کردم و بسیار موثر بود، حالا چرا به شما نمی گوییم یک سال؟ برای این که تاب و تحملش را ندارید.
اگر کسی ذکری را گرفت که 40 روز انجام بدهد و بعد اراده کرد که من دلم می خواهد یک سال انجام بدهم 2 رکعت نماز آقا امام زمان(ع) را می خواند و در سر سجاده از از محضر مولایش اجازه می گیرد آقا اجازه بدهید من این ذکر را یک ساله بردارم.
صحبت از جمع: هفته پیش فرمودید اگر نفس را سر ببریم عقل احیا می شود چند روز بود گفتم که داری به ماه رمضان نزدیک می شوی یکی از نَفس هایت را شروع کن به قربانی کردن بگذار که درکش کنی و آن را بفهمی دیدم که اگر از سخت ترین ها شروع کنم احتمال دادم پشیمان شوم و آن وقت هیچ وقت نتوانم انجامش بدهم و به نظرم راحت ترین نفس خوردن بود ولی متوجه شدم خیلی سخت است و واقعا خواستم که هر وقت که نیاز ندارم خب نخورم. یا اگر می خورم چیز خوب و سالم بخورم این یکی از دلایلم بود با این که خیلی رفوزه شدم ولی خیلی خوب بود. دیدم وقتی این نفس را زیر پایم گذاشتم عقلم می گوید ببین وقتی خوب می خوری تنت سالم است، جسمت خوب است، داشتم فکر کردم که چرا توصیه شده که قبل از خواب وضو بگیریم من فکر کردم که خب خداوند هیچ کاری را بی دلیل انجام نمی دهند پیامبر و اولیایش هم بی دلیل توصیه نمی کنند شاید من شب که دارم میخوابم دیگر خدا اجازه ندهد صبح بلند شوم. وقتی شب قبل از خواب وضو میگیرم با آن ترتیبی که شما فرمودید نیّت می کنم خدایا چشم و گوشم و زبانم رو پاک کن تطهیر کن دستانم را از آتش جهنم دور کن پایم را اجازه نده به جهنم باز شود خب اگر این کار را بکنم حداقل این است که ما قبل ازفوت دیگر اجازه توبه نداریم، ولی شب به شب این اجازه را داده که توبه کنیم . مسلمان بودن باید یک فرقی داشته باشه دیگر با عشق شب ها وضو می گیرم، شاید قبلا وضو می گرفتم چون خودم دوست داشتم می گفتم خدایا اجازه بده من در طول شبانه روز بدون وضو نمانم این کار میکردم ولی کاری را که با عقل انجام می دهی با کاری که از روی عادت انجام می دهی خیلی متفاوت است
استاد: از خداوند تقاضا کنید که زمانتان را برکت بدهد وقتی برکت می دهد آن وقت متوجه میشوید، مثلا من در ساعت معینی ذکرهای شبانه را شروع میکنم، باز نماز مغرب و عشاء که بخوانم اگر کسی خانه ام نباشد کاری نباشد شروع می کنم به تلاوت قرآن که ختم هایی را که برداشتم را تمام کنم خیلی هم از این ختم قرآنم نمانده خیلی نگرانم که مبادا از وقتم بماند، برکت می خرم، من دائم در حال خریدن برکت هستم همگی طرح می خرند من برکت می خرم بعد مدام ساعت را نگاه می کنم می بینم 10 دقیقه بیشتر نگذشته است فقط یک ربع گذشته است یعنی واقعا آن برکت لازم را به من می دهد در حالی که زمان برای بقیه هیچ فرقی نمی کند. برکت بخرید کاری ندارد.
ادامه صحبت: من از خدا خواستم که این 5 روز فرصت بده خندم گرفت چون می دانم برنامم تا جمعه پُر و شلوغ است ولی دیدم قبلا ثابت شده که خداوند برایم زمان را خریده و نگه داشته است
استاد: یکی از اشکالات ما این است که فکر میکنیم که درحال کارکردن از چیزهای دیگر منفک هستیم، چرا منفک هستید آخر؟ شما دستت کند، چشمت کار می کند ولی آن چیزی که در درونت است آن چیزی را می گوید که تو می خواهی، صلوات بفرست، سوره حمد، ناس، فلق بخوان، هرچه که بلدی و حفظی بخوان، آن وقت جبران خیلی چیزها را برای شما می کند باعث می شود که به چیزهای دیگر فکر نکنی بیخودی طرح و برنامه نریزی هِی شکست نخوری بعد تو دلت نگویی آی پدرش را درمی آورم چنین میکنم چنان می کنم جلوی همه ی این ها را می گیرد
صحبت از جمع: وقتی الان از عمق قلبم از خدا تقاضا می کنم خدایا به زمانم برکت بده و خیلی زیبا آثارش را می بینم
استاد: بیشتر از یک بار هم تقاضا نکن، شنونده ی شما بسیار سمیع است راحت می شنود، ما فقط یک بار می گوییم؛ من حالا اگر بخواهم یک چیزی به کسی بگویم فلانی، فلان چیز را بیاور باید صد بار بگویم، خدایا گلویم پاره شد این قدر گفتم؛ نه لازم ندارد، خدا حرفت را می شنود یک بار بگو، امّا یک باری باشد که از عمق وجودت بکَند بالا بیاید، اگر کردید جواب داده است
صحبت از جمع: شما تاکید دارید که ما درون خودمان، نفس خودمان را بشناسیم، در خطبه شعبانیه که حضرت رسول(ص) بیان کردند یک عبارتی هست که می گوید در این ماه درهای بهشت باز است و درهای جهنم بسته است، دعا کنید درهای جهنم به روی شما گشوده نشود و شیاطین در بند هستند. شما فرض کنید یک ماه فرصت دارید هر فکر غلطی که میکنید گردن شیطان نیندازید این یعنی از درون خودت، اگر نسبت به کسی حسادت داری آن جا دیگر اعوذبالله من الشیطان الرجیم نگو، بگو اعوذ بالله مِن شَر نفس یعنی آن از خودت است یعنی آیینه است، ماه رمضان آیینه است، هر فکر بد، خشونت، دزدی، هرچیزی که در ذهن آدم بیاید در ماه رمضان از درون خود آدم است یعنی دست خود آدم برای خود آدم رو می شود اگر کسی واقعا میخواهد که ببیند که به هر حال درونش چی هست در روزمره هر فکر بدی آمد آن از نفس است یعنی آن در درونمان هست ما را اگر همین جوری بدون شیطان ولمان کنند ما خودمان از همه شیطان تریم بدانید
استاد: خودمان دنبال شیطان می دویم
ادامه صحبت: در خطبه شعبانیه پیامبر می فرماید افطار بدهید بعد یک شخص یا اشخاصی سوال می کنند ما دارایی نداریم، ایشان می گویند اگر شده به یک خرما افطار بدهید، ممکن ما هزار نفر را شام بدهیم ولی به جایی نرسد ولی با یک نیّتی که پیروی از یک بزرگی هست شما قسمتی از نان خودتان را به کسی بدهی ولی به خیلی جاها برسی
صحبت از جمع: در رابطه با این که نفسمان را باید کنترل کنیم و مراقب اعمالمان باشیم، من دیروز روزه بودم و یک بنده خدایی سر اذان به من زنگ زد و شروع کرد به صحبت کردن و غیبت کردن . من دیدم که از صبح به ذکر کردن مشغولم و از خدا کمک می خواهم تا شیطان را به حریم نفسم راه ندهم ولی الان درست سر اذان این فرد غیبت می کند من به او گفتم که لطفا غیبت نکن بعد او دوباره که ادامه داد من به او گفتم من را ببخش الان یک کار فوری برایم پیش آمده من دوباره با شما تماس می گیرم قطع کردم نمازم را خواندم و افطارم را کردم و از خداوند خواستم تا اتفاق خیری بیفتد و من را به شنیدن غیبت وادار نکند من که به دوباره زنگ زدم او خودش گفت که الان برای من هم کاری پیش آمده و نمی توانم صحبت کنم من به قدری خدا را سپاسگزاری کردم چرا که خیلی از خداوند طلب کمک کردم و گفتم که به هر حال من نمی خواهم کسی را از خودم برنجانم، این که شما می گویید با خدای خودتان راحت صحبت کنید واقعا آن لحظه گفتم خدایا تو چه قدر مهربانی و واقعا به زبان بسیار ساده من عامی که با تو صحبت می کنم تو راه را برای من باز می کنی و می شنوی نیات قلبی ما را .
استاد: اگر من جای شما باشم اگر کسی بیاید و شروع به غیبت کند حتی اجازه نمی دهم که پیش رود ببینم بوی غیبت از آن در می آید به او می گویم من شرمنده ام چون اصلا نمی توانم غیبت گوش کنم خیلی ساده و رک، این بهتر از آن است که شما را در آتش جهنم بسوزانند، بگو خانم من نمی توانم غیبت گوش کنم هر وقت گفتگویی داشتی راجع به خودمان دو تا من در خدمتم با کمال مهربانی، دو بار سه بار این کار را که بکنی ادب می شود و دیگر تکرار نمی کند چون نمی تواند. در درجه اول شما مسئول هستید که خودتان را حفظ کنید. در هواپیما سفارش می کنند اگر اختلالی شد اول ماسک را به خودتان بزنید و بعد ماسک را به کنار دستی تان دهید. شما اول مسئول سلامت خودتان هستید می شود سلامت جسم سلامت عقل سلامت ایمان حق ندارد کسی برای شما غیبت کند به محض آن که شروع به غیبت کرد خیلی خوش رو و با محبت می گویید من شرمنده ام چون نمی توانم گوش کنم اگر گفتگویی غیر از فلانی داری حاضرم وگرنه خدانگهدار باشد برای دفعه بعد .
سوال: گاهی اتفاقاتی برای ما می افتد و ما از آن اتفاقات ناراحت می شویم این ناراحتی را در جایی بازگو می کنیم نمی خواهیم بد کسی را بگوییم فقط شرح وقایع می کنیم این هم حکم غیبت را دارد؟
استاد: اگر در شرح وقایع تو خصوصیاتی از طرف گنجانده شده باشد حتما غیبت است، شرح وقایع می شود این: من رفتم حسینیه و مثلا پله هایشان لبه اش شکسته بود آمدم که پایین روم زمین خوردم و پایم آسیب دید، نه این که من رفتم حسینیه ناسلامتی حسینیه است این چه وضعی است چه پله هایی است خب پله هایتان را درست کنید این شرح وقایع نیست این رسما غیبت است. فقط شرح وقایع. الان مثلا در مرز ایران فلان اتفاق افتاده است شما فقط خبر آن را می دهید، رئیس پاسگاهش آدم ناجوری بود از مردم پول می گرفت خانم شما از کجا دیده اید؟ می گوید نه من دیدم در اینستاگرام نوشته بود، خب بیخود دیدی. خیلی ساده این ها غیبت است منتها آن قدر گفتگوها و حرف هایمان مخدوش شده است که هیچ مرزی نداریم، این بی مرز بودن زندگی و دنیا و آخرت ما را خراب کرده است.