منو

جمعه, 15 آذر 1404 - Fri 12 05 2025

A+ A A-

بایدها ونبایدها

بسم الله الرحمن الرحیم

تا جایی که تاریخ اجازه می دهد و ما می خوانیم یک سری شگفتی های تغییری در کل هستی وجود دارد مثل خسوف و کسوف و… اینها چیزهایی است که دست بشر به آن نمی رسد یعنی بشر نمی تواند آن حالت خسوف یا کسوف را به وجود آورد، چرا اینها به وجود می آید ؟ آیا خداوند نمی توانست این سیارات و ستارگان را طوری با هم هماهنگ کند و بگرداند که این گرفتگی ها به وجود نیاید ؟ بله می شد نزد خداوند هیچ کاری نشد ندارد . در پیش روی ما برای 16 شهریور ماه، 1404 یک ماه گرفتگی خیلی عظیم و بزرگ وجود دارد، تغییر و تحولات بسیار عجیبی را رقم میزند بگو یعنی این که آن ها جای خدا هستند ؟ نه اینها به اراده خداوند انجام می شوند . من نمی دانم وقتی که زمین جلوی خورشید یا ماه را می گیرد یا خیلی چیزهای دیگر چه اتفاقاتی می افتد چون هیچ وقت قدم در بحث نجوم نگذاشتم و نمی گذارم اما یک چیزی در وجودم می گوید که یک چیزی در حال اتفاق افتادن است، برای همین می بایست به اینها توجه کافی کنیم .

از امروز به مدت 6 روز بیایید با خودمان یک عهدی ببندیم این که به همه چیز نه بگوییم، به همه چیز بگوییم به من چه !! مثلا به حسینیه که آمدیم می گوییم چرا آقای فلانی لباس آبی پوشیده است چون ذهن و شیطان آدم را می برد و می گوید، بلافاصله بگو به من چه!! روی خود را به یک کار دیگر بگردان . چرا خانم فلانی که آمده آن طور پوشیده به من چه !!. چرا آن موقع که آنجا رفتم و خانواده همسرم آنجا بودند با ما آنطور رفتار کردند ؟ به من چه !!. حتما یک دلیلی داشته یک دردی و مشکلی داشتند کاملا بنشینید و ذهنتان را خالی کنید . من شما را به مراقبه های سنگین دعوت نمی کنم چون نمی توانید، کار ساده ای نیست در مراقبه خروج می کنید از این جسم خاکی و سبک می شوید تماشا می کنید، کار هرکسی نیست اما توصیه می کنم نمازهایتان را که می خوانید قدری نمازهایتان را با تانی بیشتری بخوانید و پایان نمازتان قدری به این صورت با خدا راز و نیاز کنید از خدا تقاضا کنید:
هر چه که شما کم گذاشتید به شما ببخشد هر چه که خدا به شما زیاد داده است و شما حرام کردید به شما ببخشد، چون پرده های آگاهی یکی یکی به مدت 10 روز بالا می رود و شما قادر می شوید که به خیلی چیزها نگاه کنید حتما استغفار کنید اما توقع نداشته باشید ای بابا شما گفتید این 10 روز را من به چیزی فکر نکنم هیچ کاری نکنم … پس چرا من هیچ چیز ندیدم خب تو میخواستی چه ببینی ؟ لااقل فرشته ای را ببینم . تو فقط می توانی همجنس خودت را ببینی اگر تو هم مثل فرشته ها شدی فرشته هم می بینی اگر مثل امام معصوم شدی امام معصوم را هم می بینی .
سوال از جمع : فرمودید هر چیزی که به ما دادند آن را حرام کردیم یعنی چه ؟
استاد : بهترین حالتش شما بچه دارید بهترین چیز عالم را خدا به شما داده ولی وقت هایی بوده که اصلا حوصله این بچه را هم نداشتی یا به آن تغیُر کردی یا او را زدی و پرتش کردی . اَه گفتی، این اَه تو واکنشی از درون توست و نمی دانی وقتی که به 18 سال رسید آن اَه تو چه تاثیری روی آن میگذارد بعد اَه که گفتی خدایا من را بکش و از دست این مرا خلاص کن اینهایی که گفتی در روحش می ماند و آن موقع واکنشش بیرون می آید بعد در جامعه بشری چه تاثیری می گذارد .
صحبت از جمع: خیلی سخت است مگر میشود آدم از دست بچه اش عصبانی نشود، کمی غیر ممکن است مثال دیگری بگویید.
استاد: برای همین خیلی چیزها را به ما نمیدهند چون ما خیلی چیزها را غیرممکن می دانیم در حالی که غیرممکن نیست.
ادامه صحبت از جمع: احساس خشم هم یک احساس است مگر میشود نداشته باشیم و تجربه اش نکنیم، سوالم از شما این است که آن چیزی که به ما دادند و ما نتوانستیم آن را نگه داریم آیا ما نباید از دست فرزندمان عصبانی شویم؟
استاد: من همیشه به بچه های خودم هم میگفتم عصبانی شدن و خشم یک چیزی است جذبه و هیبت یک چیز دیگر. ببینید بچه ها را باید طوری تربیت کنید که همیشه احساس کنند در حیطه شما و دستورات شما نباید کار خطا بکنند. همانطور که در حیطه خدا ما حق نداریم کار خطا بکنیم. اما ما او را کتک میزنیم فکر میکنیم با این ادب شد نه نمیشود. با همسرمان با خانواده امان با خواهر و مادر و برادرمان. به رابطه های انسانیتان نگاه کنید به اموالی که خداوند به شما داده نگاه کنید رفتید سفر و با همسرتان خیلی هم خوش گذشت در آنجا به او گفتی فلان چیز را بخر گفت خانم فعلا نمی شود چنان زهر ماری کردید در کارش که سفر از بین رفت . این میشود که خداوند یک چیز خوب به تو داده بود دائم گفته بودی خدایا چقدر دلم میخواهد . من چرا شما را میگویم بگذار از خودم بگویم من دائم میگویم خدایا یک فرصتی بده ما دوباره شمال برویم من خیلی خسته ام دلم یک فضای آرام و سرسبز می خواهد در سکوت بنشینم تماشا کنم، از اینجا راه می افتیم که میرویم اینقدر که نگران این هستم چرا ماشین آن یکی دیر رسید الان کجاست بعد میرویم آنجا من واقعا نمی توانم کار کنم بچه ها کار میکنند هیچ وقت هم نق نزدند در کمال محبت تمام کارها را انجام می دهند عروسم، دامادم، پسرهایم ،دخترم، ولی من حرص میخورم چرا من نمیتوانم سهمم را ادا کنم بعد می بینم خسته تر از قبل برگشتم،اینجا حرام کردم. خیلی چیزها در این دنیا هست که ما به صورتی حرام می کنیم از بین میبریم و بعدا باید پاسخش را بدهیم.
خواهش میکنم در این 10 روز یک کمی خودتان را جمع و جور کنید حرص و جوش نخورید فکر بد نکنید برای کسی بد نخواهید نگویید فلانی چرا چنین و چنان است بگذارید که در سر نمازهایتان پرده های حجاب چشمتان برداشته شود و از عالم آفرینش یک تجربیاتی را کسب کنید که این تجربیات واقعا باور نکردنی است.
.
دست ما بر کرم و رحمت مهدی باشد
عشق ما آمدن دولت مهدی باشد
اول ماه ربیع از کرمت یا سلطان
روزی ما فرج حضرت مهدی باشد
بسیار بخواهید خداوند هیچ وقت از شما خواستن را نگرفته است بخواهید ولی چیزهای خوب بخواهید چیزهایی را نخواهید که خدایی نکرده بر شما ضرر و زیان برساند من میگویم مال نخواهید. مال میخواهید چه کار دو دست لباس داریم یکی را می پوشیم به قول قدیمیها شور به شور اینکه کثیف شد می اندازیم میشوریم آن یکی را می پوشیم یک شکم داریم آن هم برای خوردن یک دانه میوه. نمیدانی حاج خانم همه چیز این قدر گران است قیامت است، تو قیامت ندیدی، قیامت برو غزه ببین که برای تکه ای نان گلوله میخورند یک کمی حواس هایمان را جمع بکنیم.
من تنها چیزی که میخواهم در انتهای برنامه ای مجری میگوید از 1001 امید برای ادامه زندگی فقط یکی را بگو. هر کسی یک چیزی میگوید من هر وقت این را میپرسد خودم هم جوابش را میدهم میگویم من یک امید دارم به آن زنده ام که تا نمردم امام زمان(عج) ظهور کند من هم مثل پیشینیانم 1 بار حتی 1 ساعت در زندگی دنیاییم همراه امامم باشم این تنها خواسته بزرگم است چون الحمدا… شکر خدا فرزندانم هم صالح هستند هم سالم، خدا داده است تشکر هم میکنم و میگویم برای خودت هستند برای من نیستند دست خودت میسپارم چون من اگر بخواهم نگه دارم خراب میکنم . ببین این جسم را به من دادی صحیح و سالم ببین آن را به چه روزی انداختم پس از من بر نمی آید اما این را میتوانم بخواهم لااقل 1 ساعت هم شده است جمال آقا را ببینم بعد از دنیا بروم.

نوشتن دیدگاه