منو

پنج شنبه, 29 شهریور 1403 - Thu 09 19 2024

A+ A A-

تعمقی به سوره فجر بخش دوم

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: مطالب گوناگون
  • بازدید: 11

بسم الله الرحمن الرحیم

فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿۱۵﴾
اما آدمی را چون پروردگارش بیازماید و گرامی داشته نعمتش دهد گوید پروردگارم گرامیم داشت.
خداوند خیلی از مواقع داده ها را برای امتحان به انسان ها می دهد، همسر، پول، خانه، امکانات، وضعیت شغلی خوب، اولاد. بیشتر انسان ها فکر می کنند چون لیاقتشان خیلی بالا بود خدا این ها را به آن ها داده است خب بقیه هم این لیاقت ها را داشته باشند دیگر.
وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿۱۶﴾
اما چون او را بیازماید، روزیش را تنگ سازد گوید پروردگارم خوارم کرد.
در حالی که نه رویکرد دنیا نشانه عزت است نه پشت کرد دنیا نشانه طرد شدن آدم هاست، بلکه نشانه سقوط انسان ها چیزهایی است که در آیات بعد خداوند تذکر می دهد.
كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﴿۱۷﴾
نه، هرگز بلکه شما یتیمان را گرامی نمی دارید.
کسانی را که خداوند امتحان می کند، به شما می دهد، مگر نمی دهد؟ شما با پول و امکاناتی که داشتد چه کردید؟ به یتیمی رسیدگی کردید؟ یتیمان را گرامی داشتید؟ کمک رسان بودید؟
وَ لَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿۱۸﴾
یکدیگر را بر اطعام بینوایان ترغیب نمی کنید.
همدیگر را تشویق کنید برای این که خانواده های نیازمند، افراد نیازمند را رسیدگی کنید آن هایی که دست به چنین کاری نمی زنند و این ها را مد نظر ندارند.
وَ تَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا ﴿۱۹﴾
و میزاث را یک جا می خورید.
میراث انسان های ضعیفی که نمی توانند حقشان را بخورند یک جا صاحب می شوند. امام صادق (ع) فرمودند: هیچ بنده ای دست محبت بر سر یتیمی نمی کشد مگر این که خدا به تعداد موهایی که زیر دست او می گذرد نوری در قیامت به او می بخشد. باید این امر در جامعه به صورت یک فرهنگ در بیاید اگر بچه ای، پدر از دست داد نباید بی پشت و پناه باقی بماند. رسیدگی به یتیمان جزءفرهنگ یک ملتی باید قرار بگیرد نه تنها فقط اعتقادات.
وَ تُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿۲۰﴾
مال را بسیار دوست می دارید.
درست می گویند، خیلی با آدم هایی که بسیار مال دوست هستند روبرو هستم یا بالعکس آن هم مواجه هستم تا اعلام می کنم فردی در شرایط سخت و نیازمند است بدون این که جایی ابراز کنند بلافاصله حرکت می کنند حالا بعضی ها بیشتر پول دارند، بیشتر، بعضی ها پول کم دارند با همان اندک. مال را بسیار دوست می دارید.
كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿۲۱﴾
نه هرگز وقتی زمین به سختی متلاشی گردید.
یعنی می رسد وقتی که زمین به سختی متلاشی می شود.
اوَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ﴿۲۲﴾
امر پروردگارت رسید چه اتفاقی می افتد؟ فرشته ها به صف می شوند.
وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرَى ﴿۲۳﴾
در آن روز جهنّم را حاضر کنند آن زمان است که انسان بیدار می شود اما از این بیداری او را چه سود.
پس مراقب گفتگوهایمان، تفکراتمان، قضاوت هایمان، مراقب آن چیزهایی که فقط شنیده ایم باشیم، بدون سند پذیرا نباشید. بارها گفتم روایت و حدیث از امام معصوم را تا سند معتبر ندارد پذیرا نباشید. امام معصوم، نه آدم هایی که اصلاً نمی دانید از کجا آمده اند؟ چه می خواهند؟ چه هدفی را از آن دنبال می کنند؟
يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي ﴿۲۴﴾
گوید کاش برای زندگیم پیش می فرستادم.
آن موقع همه این را می گویند. قدیمی ها می گفتند ای کاش را می کاری در نمی آید. این از آن ای کاش هایی است که وقتی می کاری در نمی آید، هیچ راهی و هیچ برگشتی وجود ندارد، هیچ جبرانی از شما نمی پذیرند؛ اصلاً چه چیزی داری که برای جبران بدهی؟ پول، زمین، ویلا، کاخ داری؟ تو آن جا هیچ چیزی را صاحب نیستی.
فَيَوْمَئِذٍ لَا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿۲۵﴾
پس در آن روز احدی مانند عذاب او عذاب نکند.
چنین روزی که برسد هیچ کس عذابی که خداوند در حق چنین بنده ای روا می دارد عذاب نخواهد داشت.
وَ لَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿۲۶﴾
و احدی مانند او به بند نکشد.
هیچ کس جز خداوند نمی تواند به بند بکشد چون هیچ صاحب اختیاری در آن روز وجود ندارد.
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷﴾
تو ای جان آرامش یافته.
جان آرامش یافته باید معنی شود.
ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ﴿۲۸﴾
به سوی پروردگارت باز ای تو از او راضی او از تو راضی.
مؤمنان وقتی به مقام ایمان و عمل، (ایمان به تنهایی نقشی نمی تواند داشته باشد) همدیگر را به صبر و اطاعت خدا، انفاق و ترحم به نیازمندان دعوت می کنند. شما چند درصد از این ها را در خود دارید، اصلاً دارید؟ اولین چیزی که ندارید صبر است.
تو ای جان آرامش یافته، به سوی پروردگارت باز آی تو از او راضی او از تو راضی.
یعنی قبل از این که این دنیا را ترک کنی از خدای خویش راضی بودی؟ شما ببینید در طول زندگی تان چند مرتبه با خدا ناراضی شدید. یک عزیزی سال هاست که در خارج از کشور زندگی خیلی سخت زندگی می کند قابل تصورتان نیست دو فرزند معلول 45 و 34 ساله غذا بر دهانشان بگذارد و نظافتاشان را انجام بدهد و هیچ کمکی ندارد شما معنی این زندگی را نمی دانید یعنی چه؟ هرازگاهی به خدا شکایت می کرد؛ 4یا5 ماهی از ایشان خبری نداشتم، برای او پیغام گذاشتم که کجایی؟ در جوابم گفت: آن قدر بد و سخت هستم که دیگر نخواستم به شما حرفی بزنم، این همه بدی را نخواستم برای شما بیرون بریزم و چقدر حیف رعایت من را می کنی، رعایت خدا را نمی کنی، از من خجالت می کشی، از خدا خجالت نمی کشی؟ چقدر به او گفتم با خدا دعوا نکن خیلی جاها زمین بنشین بگو من که بُریدم اگر بُریدن من را می خواهی، زمین نشستم حالا هر چه می خواهی تو مقرر کن. آن کسی که وقتی می رود خداوند به او می گوید بیا به سوی پروردگارت که تو از او راضی و او از تو راضی، به این مرتبه می رسد شکایت نمی کند، می گوید بی حکمت نیست آن چیزی که من در داخل آن هستم به طور حتم باید چیزی را یاد می گرفتم که هنوز یاد نگرفتم. خیلی برای شما سخت است ؟ نگاه کنید که چرا سختی آمده یک چیزی را به تو درس می دهد اگر درس را گرفتی می رود اگر نگرفتی شدیدتر و بدتر می شود.
فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿۲۹﴾
پس به جمع بندگانم در آی.
بندگان چه کسانی هستند؟ آن هایی که از خدای خویش راضی هستند صبر می کنند و شکایت نمی کنند و منتظر هستند که ببینند درس بعدی شان چه چیزی است این ها بندگان خدا هستند. هر شب که ذکر انجام می دهم در آخر ذکر مورد نظرم می گویم بار پروردگارا شرّ شیاطین انس و جن، بلایای زمینی و آسمانی، شرک، کفر، نفاق، فتنه و هر آن چه که ما را از جمع بنده بودن تو خارج می کند از سر من، فرزندانم و خانواده ام کم بفرما. هر شب می گویم، شاید چیزی است که من را از بنده بودن خارج می کند که خودم خبر ندارم، وقتی دائم درخواست می کنم آن موقع به من نشان می دهد، مشخص می کند.
وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿۳۰﴾
و در بهشت من داخل شو.
بهشت خدا کجاست؟ آن جایی که فقط گل و گیاه، آب، میوه های زیاد و آن جا که شاخه درخت آویزان باشد و میوه در دهان تو می رود و هیچ تلاشی نمی کنی، خیر؛ بهشت خدا جایی است که تو در امنیّت و آرامش کامل بدون هیچ گونه نگرانی سر می بری. شما باید با خدای خودتان وضعتان را عوض کنید خدای شما پدر و مادرتان، برادر و خواهرتان، همسرتان نیست که دائم به او غر بزنید، غر نزنید باور کنید فایده ندارد دعا و درخواست مفید کنید. امروزه دعا نویس ها خیلی فراوان هستند امروز باز می خواندم که در یک جایی یک تعداد دعا نویس، سِحر و جادو نویس را گرفتند این ها دو دسته هستند، یک دسته آن هایی هستند که هر چیزی به دستشان بیاید می نویسند، این را به جان او بینداز، او را بِکُش، این یکی را بدون پول کن، دیگری بچه اش را بگیر اما بعضی ها هم هستند دعا می کنند، دعا می دهند برای این که طرف مقابل تو اهل شود دست به کار زشت نزند اما تو از کجا تشخیص می دهی که چه کسی چکاره است؟ قدرت تشخیص داری برو، نداری اصلاً نزدیک نشو. پس چکار کنم؟مگر بسم الله الرحمن الرحیم را از شما گرفته اند؟ مگر الله الصمد، سوره حمد و توحید، ناس و فلق را از تو گرفته اند؟
صحبت از جمع: وقتی در آیه قرآن فرمودید که: زمین به سختی متلاشی می شود یا صحبت هفته قبل در مورد کاهندگی زمین صحبت فرمودید این سؤال برای من پیش آمد که من به عنوان یک زمین، از آن چیزهایی که بد و زشت است خودم را متلاشی کرده انسجام آن ها را از بین ببرم اگر متلاشی کنم سختی را دچار نمی شوم خودم در آرامش هستم و راحت تر زندگی می کنم.
استاد: شما این آیه را می خواهید هم در دنیا هم در آخرت نتیجه اش را بگیرید. این بخشی که در مورد آن گفتگو می کنم اصولاً مربوط به بحث آخرت می شود که روزی می رسد که دیگر پایان دنیا است، زمین را متلاشی می کند، هیچ مأمن و ماوایی برای کسی نمی ماند و در عمل همه می میرند و نفخه دوم دمیده می شود همه دوباره زنده می شوند که ر آن جایگاه دیگری دارد. ولی در دنیا قبل از آن روز کلام شما صحیح است ما در این عالم اگر بتوانیم آن چه را که نَفس ما را پروار می کند، جسم را متلاشی نمی کنیم، چیزی که نفس ما را پروار می کند و ما را از بندگی جدا می کند اگر آن ها را بتوانیم ضعیف کنیم به قول خودمان متلاشی کنیم خواه ناخواه به آن مقامی می رسیم که خداوند فرشتگان را صف می بندد و گفتگو می کند، آن ملائکی که می آیند و برای ما سیئات و حسنات را می نویسند آن ها به صف می شوند. آن ها عالم خودشان را دارند من الان چه بگویم اگر تعریف کنم می گویند توهم زده است. خواه ناخواه چنین چیزی وجود دارد اما هست چنین اتفاق هایی برای انسان ها می افتد منتهی هر کس رفت به آن درجه رسید آن جا. مثل پزشکی می ماند که دو روزه رفته دانشگاه دوره های پزشکی را می گذراند اما او را به اتاق عمل نمی فرستند در یک زمانی به اتاق عمل می فرستند که یک سری چیزها را طی کرده آن جا که می رسد می گویند خب حالا با آدم زنده شروع به کار کردن کن این چاقو و این وسایل جراحی. این هم چنین چیزی است که عوالم را اگر در دنیا قرار باشد مشاهده کنیم باید کسب مقام کنیم.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید