پرسش و پاسخ شماره هشتاد و دوم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: پرسش و پاسخ
- بازدید: 274
بسم الله الرحمن الرحیم
پرسش و پاسخ صحبت از جمع :
من همه ی برنامه های زندگی پس از زندگی را دیده ام سوالاتی برایم ایجاد شده است 1- آیا این افرادی که این مسائل برایشان ایجاد شده یعنی این رفت و برگشت را دارند و یک سری چیزها را می بینند و دوباره بر می گردند و حتما در این رفت و برگشت یک سری مسئولیت به آنها داده می شود . آیا این افراد انتخاب شده اند یا افراد خاصی هستند ؟ و دیگر اینکه قبل از رفتن به آنجا کارهای خیری انجام داده که از نظر خودش خیلی کوچک بوده یا اصلا هیچ بوده ولی پاداش های بزرگ برای کارهای کوچک را آنجا دیده آن موقع نمی دانست که این کارها را انجام میداد و حالا می داند که اگر فلان کار خیر را بکند چه پاداش های بزرگی را به او خواهند داد . این فرق دارد با زمانی که آدم نمی داند که کار خیری را انجام می دهد یا دانسته کاری را انجام می دهد .
استاد : شما پرسیدید اینهایی که به این شکل این اتفاق برایشان می افتد و آنها را بر می گردانند و مسئولیت به ایشان می دهند آیا آدم های خاصی هستند ؟ ببینید خداوند عالم همه بندگانش را دوست دارد . شما فکر نکنید اگر اینها چنین اتفاقاتی برایشان می افتد تافته های جدابافته ای از دیگر بنده ها هستند و حتما یک امتیازات بالایی دارند . من اینطور مسئله را نگاه می کنم که خداوند برای همه بندگانش چنین وقایعی را قرار می دهد حالا یکی را با آن شکل و یکی را با شکل دیگری که حتی گاهی در لحظه حادثه ای اتفاق می افتد و حادثه را چنان خداوند تغییر می دهد که همه حیرت می کنند این خود یک ضربه و نشانه ای است که فرد به خود آید . اما در مورد اینهایی که می روند و بر می گردند ما بگوییم اینها امتیازاتی نسبت به آدم های دیگر یا یک انتخاب شده های دیگری هستند شاید در نقطه هایی بله! اما شاید این طور بگوییم اینها می روند و بر می گردند و برای ما حکایت ها می آورند . همین قدر که می گوید اگر کار نیکی کنید این طور جواب می دهند و بعد یک بچه ای را خنداند و آن بچه پدر و مادرش از هم جدا نشدند و چنین و چنان شد و تاثیرش یه این شکل در جامعه انسانی به وقوع پیوست خودش یک وظیفه ای است که آنها به عهده می گیرند و می آورند اما من و شما وظیفه مان سنگین تر از اوست .ما که میشنویم برای ما کار سنگین تر خواهد بود و چه بسا برای ما یک امتیاز بالاتر. چرا که پیغمبر فرمود من امت آخرالزمانم را خیلی دوست دارم و به آنها افتخار می کنم .سلمان پرسید: یا رسول الله مگر آنها چه کار می کنند که ما نکردیم ؟گفتند شما پیغمبر خود را می بینید آنها پیغمبر خود را نمی بینند فقط از گفته ها و در میان آن هجمه سنگین از انکارها و شرکها من را می پذیرند و كلامم را به کار می بندند و راه خود را ادامه میدهند. اينهايي كه میروند و میبینند و می آيند ما نمیگوییم که امتیازی ندارند حتماَ داشتهاند اما مفهوم آن این نیست که از من و شما خیلی بالاترهستند . چون می روند و می آیند و فهمیدند که چه خبراست حالا اگر اطاعت می كنند که دیگر کار شاقی نکردند اما من و شما فقط میشنویم و با شنیده هایمان سعی میکنیم که اطاعت کنیم سعی میکنیم که همان مسیر را طی کنیم پس می بینید که یک حرکت دوبل است هم آنها تکان می خورند هم می آیند ما را تکان دهند افراد مقابل و دوروبرشان را تکان می دهند پس فکر نکنید که حتماً باید بمیرید که شناخته شوید یا دانسته شوید که ما یک امتیازی به دیگر بندگان خداوند داریم .ما که حرف های آنها را می شنویم و بعد همان مسیرهای درست را طی می کنیم چه بسا امتیازات خیلی بالاتری داریم چون آنها دیدند و انتخاب کردند ما ندیدیم ما فقط شنیدیم. از ولی خدا پرسیدند حق و باطل چقدر فاصله دارد؟ انگشتان را گذاشتند بین چشم و گوش .شنیدن کی بود مانند دیدن ؟ ما می شنویم و باور می کنیم آنها دیدند و باور کردند پس یک جاهایی شاید ما که اطاعت میکنیم بالاتر هستیم.
سوال: من سوالم این بود که این اتفاقی که برای اینها می افتد و الان که دیده و متوجه شده و دانسته کار خیر می کند باز هم همان امتیازات را دارد؟
استاد: شما این را شک نکنید قطعا همان قدر خواهد داشت چون درست است که آن موقع نمی دانسته و شاید بر اساس باور مذهبی اش این کار را نکرده بود اما امروز که می داند و انجام می دهد یعنی پرچمی دستش گرفته است که آنچه را که گفتید شنیدم فهمیدم و اطاعت می کنم این کار ساده نیست.چون قرآن خودش فرموده آدمیزاد بسی فراموشکار است همه این حکایت ها را بعدا یادش میرود اما آن کسی که علی رغم فراموشکاری باز هم در خاطر دارد و اطاعت می کند به طور حتم امتیاز بالایی دارد نه اینکه بگوییم این حالا چون دیده، انجام میدهد بله خیلیها خیلی چیزها دیدند خیلی های دیگر هم خیلی حرکت های دیگر را دیده اند اما در دنیا رویه درست را در پیش نگرفتند پس نمی شود گفت این ها چون دیدند به اندازه قبل صاحب امتیاز نیستند پس آوردنشان برای ما چه فایده ؟ ما هم شنیدیم و داریم اطاعت می کنیم به طور حتم همینطور است چون پرچمی دستشان گرفتند میگویند ما دیدیم شنیدیم فهمیدیم و اطاعت می کنیم و این خیلی ارزشمند است با فهم و دانایی و تسلیم کاری را انجام دادن، خیلی مهم است.
سوال: یک سوال دیگر که برایم پیش آمده که الان نقش توبه چیه ؟یعنی وقتی که ما توبه میکنیم از چی توبه میکنیم ؟چون از افرادی که این تجربیات را داشتند یعنی بودند کسانی که در مورد نماز در مورد چیزهایی که مربوط به شرعیاتشان بود سوال میکردند ولی اکثر اشخاص درآن دنیا درگیر حق الناس بودند یعنی چیزهایی که از آنها می پرسیدند چیزهایی که می دیدند مربوط به حق الناس بود حالا می خواستم بدانم این استغفار که ما انجام می دهیم یا صلواتی که ما می فرستیم یعنی من در قبال کار بدی که کردم در قبال آن فرد چون به آن دسترسی ندارم صلوات به آنها هدیه می کنم یا از طرف او استغفار میکنم آیا میشود گناهان را اینطوری پاک کرد ؟
استاد : اگر نمی شد که خداوند دستورش را نمی دادند که در بحث توبه ما یک سوره کامل و طولانی داریم پس یقیناً نزد خداوند پذیرفته است. ما با دو تا کار رو به رو می شویم که مجبور به توبه می شویم که اگر بخواهیم انتخاب درست کنیم یکی به قول شما حق الناس است و یکی حق الله ، حق الناس را باید در دنیا جبرانش کنیم تا رضایت طرف را بگیریم اگرمیتوانیم جبران میکنیم و هر جوری هست رضایتش را میگیریم حالا بحث بعدی می شود حق الله باید توبه را نزد خداوند ببریم از خداوند درخواست کنیم که ما را ببخشند .اما گاهی ما آن آدم ها را پیدا نمی کنیم دیگر دسترسی نداریم یا طرف از دنیا رفته پس مجبوریم برای اینکه خداوند یک فرجه ای برای ما به وجود بیاورند برای آن افراد چه از دنیا رفته باشند چه در دسترس ما نباشند با گل های صلوات با خواندن سوره های قران و با هدیه کردن به آنها و انجام کارهای خیر ثواب کار ما هدیه بشود برای آنها اینطوری اگر طرف در عالم زمین باشد به او ابلاغ میشود یک جوری به او ابلاغ میشود و متوجه می شود و اگر رفته باشد آن دنیا متوجه میشود و طبیعتا خواهد گذشت بحث استغفار را هم که ما به درگاه خداوند انجام میدهیم که خدایا من تازه فهمیدم کاری که انجام می دادم زشت و غلط بوده یا حتی فهمیده بودم ولی هوای نفس نمیگذاشت و از امروز که مصرانه می خواهم پرهیز کنم استغفار می کنم اما این استغفار هم در جایی پذیرفته است که آن مورد دیگر تکرار نشود نه اینکه ما استغفار بکنیم بعد دوباره فردا تکرارش کنیم .شب در یک مجلسی هستیم دور هم هستیم خوش می گذرد با همدیگر می گوییم و می خندیم و غیبت می کنیم بعد نصف شب یادمان میافتند بلند میشویم گریه و زاری ، خدایا غلط کردم من استغفار می کنم توبه می کنم دیگر غیبت نمیکنم حالا یک هفته بعد ۱۰ روز بعد یک مجلس دیگر باز می گوید ای وای لعنت خدا بر دل سیاه شیطان می بینید آدم را چه جوری اغفال میکند من تازه توبه کرده بودم ولی آدم نمی تواند که نگوید باید مردم آگاه شوند که فلانی چکار میکند. به شما چه ؟ آیا شما اراده خداوند هستید ؟ خداوند هرگاه خودشان بخواهند مردم را آگاه می کنند نیاز ندارند شما بگویید پس یک بخش هدیه های گل صلوات است تلاوت آیات قرآن انجام کارهای خیر و نیک است و هدیه کردن ثوابش به افرادی که دسترس نداریم که حلالیت بطلبیم و رضایتشان را جلب کنیم و به درگاه خداوند استغفار است برای انجام توبه، اما توبه ای که برگشت نکنید نه اینکه برویم و دوباره برگردیم و حتما پذیرفته می شود شک نداشته باشید درجه رحمت خداوند خیلی بالا است.
ادامه سوال: چیزی که برای من خیلی جالب بود نمیدانم البته قضاوت درستی است یا نه؟ ولی چیزی که خودش می گفت فردی بود که خیلی به چهره ش میرسید و اهمیت می داد و یک جوری خداوند این زیبایی را ازش گرفت که موقعی که برگشت میگفت این تصادف را یک موهبت میدانم و خیلی دوست دارم یعنی خداوند چهره زیبای او را گرفت و سیرت زیبا به او داد مورد های دیگری هم هر کدامشان یک پیامی برای ما داشتند یعنی هر کدام را که من نگاه میکردم دقیقاً یک پیامی را میداد موقعی که صحبت می کرد میگفت اعضای بدنم را در آرایشگاه میدیدم تو ایستگاه اتوبوس میدیدم رکاب دوچرخه میدیدم جاهایی که بهش خیلی علاقه و وابستگی داشت و در این رفت و برگشت در تونلی که میرفت میگفت همه اش نگران جسمم بودم یعنی این نشان می دهد که این وابستگی ها در آن دنیا چقدر می تواند عذاب آور باشد این برای من خیلی سخت بود از آن موقع دارم فکر می کنم چقدر وابستگیهایمان زیاد است.
استاد : همین طور است وابستگیها و دلبستگی ها تله های شیطان هستند . بحث صورت زیبا این نیست که اگر خداوند به کسی زیبایی داده است پس زیبایش را حذف کند یه چاقو و یا خرابی بزند ،صورت زیبایی که خداوند داده همانی که هست قرار بگیرد نه جلوه صد چندان به آن بدهد و آنچه را که داریم خداوند به ما عنایت کردند چشم بنده نمی بیند عینک لازم دارم خیلی عالی برو عینک بگیر اما در انتخاب این عینک خودت را نکش چون قرار است عینک وسیله ای باشد برای دیدن نه عینک وسیله ای باشد برای اینکه دیگران تو را ببینند اینها خیلی نکته های ریز و مهمی است که ما باید به آن توجه کنیم و میزان وابستگی هایمان را کم کنیم مثلاً بعضی از افراد هستند که بسیار شنیده ام که اگر لباسم برند نباشد نمی توانم بپوشم من آدم دیدم که از جاهای گرون شهر خرید می کند همان چیزی که از جاهای گران آن شهر خرید می کند از بازار بزرگ خرید می کرد نصف قیمت بود اما نمیتوانست بپوشد میگفت وقتی میخرم نمیتوانم بپوشم این باید جوابش را پس بدهد لباس برای این است که من و شما را بپوشاند اولاً حجاب ظاهریمان را چه مرد چه زن حفظ بکند ثانیاً برازنده باشد و سلامتی جسم ما را تضمین کند ما غیر از این نداریم چرا خودتان را میکشید؟خیلی نکته مهمی است به هر کجا که خیلی وابسته باشی از همان جا باید تاوان پس بدهید حالا هر کجا که می خواهد باشد وقتی به طلایت خیلی وابسته هستی از تو می دزدند وقتی دزدیدند آتیش می گیری هی میپری بالا و پایین بعد میگویی جهنم کجاست ؟جهنم همینجا است .من همیشه سعی می کنم در زندگیم رعایت کنم وسایلم را از بین نبرم خراب نکنم چون اعتقاد دارم که اگر این ها قبل از پایان دوره شان توسط من ضایع شوند آنوقت من باید جوابشان را پس بدهم اما گاهی اوقات حالا به هر دلیلی یک اتفاقی می افتد می شکند از بین میرود حالا هر چقدر هم من دوستش داشتم ولی خودکشی ندارد.
صحبت از جمع: در مورد برنامه زندگی پس از زندگی، واقعیت اینست که من از یک منظر دیگر به این مجموعه نگاه می کردم، ماه رمضان که چند برنامه را دیدم قبل از اینکه دستور شما برای نوشتن باشد من نت برمی داشتم برای من فراوان ترس از اعمال گذشته ایجاد شد، قرآن که می خواندم چون معمولا با معنی می خوانم جای جای آیه های عذاب و قسمتهایی که آیین زندگی را می گفتند یک خوف زیادی در من ایجاد می شد و حالم بد می شد، فقط چیزی که دل مرا آرام می کرد امید داشتم به رحمت خدا و همان موقع استغفار می کردم، این آیه های عذاب مرا می ترساند و در این برنامه که شما فرمودید در قرآن هم بود هر خوبی که ما می کنیم این نیست که تمام شده باشد در نسلهای بعد، در آیندگان خوبی اش را خواهیم دید و برعکس هر حرف غلط واشتباهی که می گوییم باز هم تأثیرات خودش را دارد، یک فتوای غلط به یک نفر می دهم او به 50 نفر میگوید در واقع من باید تاوان آن 50 نفر را بدهم و چقدر سخت است.
استاد: درست فرمودید وقت وقت فهمیدن است دیگر وقت شنیدن گذشته است شنیده هایمان خیلی زیاد است، چیزهایی که باید شنیده شود در اطرافمان فراوان است و شنیده ها بسیار زیاد، بهتر است از شنیدن صرف نظر کنیم و فقط بفهمیم حتی اگر لازم باشد خیلی کم بشنویم اما همان کم را بفهمیم و بعد از فهمیدن عمل کنیم.