منو

جمعه, 30 شهریور 1403 - Fri 09 20 2024

A+ A A-

محرمی دیگر را دیده و تجربه کنیم بخش چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

به قصه معاویه برمی گردیم، معاویه اگر با روم ارتباط نداشت یک ابوسفیان مرده بود ببین هیچ کس می گوید فرهنگ ابوسفیانی رومی؟ نه، ابوسفیان در جاهلیت زندگی کرد در جهل خودش هم مرد حتی اگر که به ظاهر می آمد که پذیرش کرده ولی مرد، اگر معاویه هم با روم همداستان نمی شد؛ روم برای زمان معاویه بود الان برای ما غرب است، غرب نازنین که هر شکلی می شود برای ما مثال زدنی می شود، ببینید چه دارند، ببینید چه کار می کنند و الی آخر؛ ولی اگر با روم ارتباط نداشت یک ابوسفیان مرده بود. معاویه چه کار کرده بود که خیلی از صحابه ساکت شدند؟ یک نمونه اش را بگویم، یک شخصی همچون عبدالله بن عمر در مکه قبل از حرکت امام به سوی کربلا خدمت امام آمد، امام را می شناسد، امامت او را قبول دارد، این که نوه ی آقا رسول الله است قبول دارد همه ی این ها جای خود،آمد و گفت : یا اباعبدالله، اتق الله ، تقوا پیشه کن ، به سمت خدا دوری کن ، چون همه ی مردم با یزید بیعت کردند دینارها ، پول ها هم ، در دست یزید است پس قهراً به سمت یزید روی می آورند می ترسم در صورت مخالفت با یزید کشته شوی من از رسول خدا (ص)شنیدم -ببینید هم دوره با رسول خدا است - که فرمود حسین کشته خواهد شد اگر مردم دست از یاری حسین بردارند به ذلت و خواری مبتلا می شوند ببینید ، این یعنی آگاهی محض !کاملاً آگاه است و می داند پیشنهاد من این است که مانند مردم راه بیعت و صلح با یزید را در پیش گیریم از ریختن خون مسلمانان بترسیم، او می داند این امام است ، او می داند مقام ولایت است ، بالاتر از این مقام نیست ، آمده و از رسول خدا نقل می کند می گوید رسول خدا فرموده است :اگر آن زمان که حسین می خواهد کشته شود هرکسی دست از یاری حسین بردارد به ذلت وخواری مبتلا می شود با این همه به او پیشنهاد می کند و می گوید نرو و بیا صلح کن . چرا ؟ برای این که خون مسلمانان نریزد.خوب دقت کنید. ببینید شما از این جمله ها تا حالا چقدر داشته اید ؟ خیلی زیاد. در جاهای مختلف آن هایی که سن شان مثل سن من قبل از انقلاب را دیدند ، آن هایی که بعد از انقلاب بودند و دیدند و .... . حضرت در جواب عبدالله بن عمر فرمودند : از پستی دنیا همین بس که سر یحیی بن ذکریا را بریدند و به یک زن زناکار هدیه دادند. آیا می دانی بنی اسرائیل در بین طلوع فجر ، همان زمانی که تقریباً می شود گفت وقت اذان ، تا طلوع آفتاب 70 پیغمبر را کشتند و بعد از کشتن 70 پیغمبر به بازار آمدند ، انگار نه انگار که خبری شده است شروع کردند به خرید و فروش ، دادوستد . انگار که اتفاقی نیافتاده است خدا به آن ها مهلت داد در عذابشان عجله نکرد اما بعداً آن ها را به عذابی شدید گرفتار کرد . می دانید کلام امام چی است ؟ یعنی می گوید من را هم می کشند سرم را می برند همان موقع آن هایی که من را می کشند عذاب به آن ها نازل نمی شود ولی بعداً عذاب قسمت آن ها خواهد شد ، پس عبدالله بن عمر ، تقوا پیشه کن و من را رها نکن . سند گفتگوی من در کتاب لهوف . وقتی عبدالله بن عمر از این پیشنهاد به امام نتیجه نگرفت ، خیلی درد است تا چه حد آگاهی ، تقاضا کرد که امام اجازه دهد تا زیر سینه ی حضرت را که جای بوسه ی رسول خدا بوده است ، ببوسد حضرت اجازه دادند، سه بار سینه ی آقا را بوسید گریه کرد و خداحافظی کرد رفت مدینه همان جا اعلام بیعت با یزید کرد ،عمق فاجعه را ببینید . حتی بعد از قتل و شهادت امام و کشتار روز عاشورا به قبیله ی خودش گفت هرکسی از شما دست از بیعت با یزید بردارد رابطه ی من با او قطع می شود حالا قشنگ ترش را گوش کن . عبدالله بن عمر بعد از مرگ یزید ، یزید مرد و خیلی دوام نیاورد ، روی کار آمدن عبدالملک بن مروان ،که این عبدالملک بن مروان ، حجاج بن یوسف ثقفی را به مکه فرستاد برای سرکوبی عبدالله بن زبیر اما قبلش حجاج شبانه وارد مدینه شد عبدالله بن عمر همان شبانه رفت درب خانه حجاج را زد حجاج گفت : برای چه آمدی ؟ گفت : آمدم بیعت کنم چون حجاج رفته بود تا برای خودش بیعت بگیرد . گفت : چرا ؟ گفت : می ترسم مرگم برسد در اثر نداشتن امام به مرگ جاهلیت بمیرم. این ها قصه ی قدیم نیست .قصه ی امروز هم هست . حجاج در رختخواب خوابیده بود زیر لحاف ، پاهایش را از لحاف بیرون داد و گفت با پای من بیعت کن عبدالله بن عمر با پایش بیعت کرد شرح نهج البلاغه ی ابن ابی الحدید جلد 13 . می بینید آن هایی که به موقع و آگاهانه حق را یاری نمی کنند بعد به چه ذلتی گرفتار می شوند این قصه ی گذشتگان نیست این قصه بر امروز ما و فرداهای دیگران هم صدق می کند امام حتی بعد از این که در راه بودند و می آمدند ، وقتی شنیدند که مسلم بن عقیل شهید شده است باز همان مسیر را ادامه دادند چرا ؟ تا امروز پیام امام در مسیر خودش هنوز دارد می آید بعد از این هم ادامه دارد .ما می میریم و می رویم ولی به نسل های بعد از ما ادامه خواهد داشت آن هایی که درد دین دارند ، تا قیامت در این پیام رسانی شریک هستند شما حرف های من را شنیدید ؟ تا وقتی که عمر دارید خیلی خوشبخت هستید ، به گردن شما افتاد پیام امام را باید به همه برسانید . نگذارید حجاب سودجویی و سیاست بازی ، نور معنویت و شریعت را خاموش کند .

امشب چند خط می خواهم از زبان حر بگویم، ببینید حر چه می گوید شاید امشب دلتان سوخت تلاش بکنید شما هم حر بشوید، حر می گوید با خودش:
من را این مایه خودبینی خدایا دور بد کردم
( دارد می زند در سرش در خلوتش، می گوید من این مایه خود بینی!!!
چرا وقتی سخن از راه رجعت کرد
( امام گفت بگذار برمی گردم مسیرم را عوض می کنم )
چرا وقتی به جد آهنگ هجرت کرد چرا رد کردم؟
( یعنی با پا فشاری آهنگ هجرت کرد که از این مسیرخارج بشود چرا رد کردم؟ )
مرا مامور کردندستند پس معذور کردندستند
( می گویند المأمور و المعذور)
چشمان دلم را کور کردندستند و دورم از جمال نور کردستند
چرا وقتی که فرمودند مامت سوگمند ماتمت باشد، چرا گفتم.
( خودش به خودش می گوید امام به او گفتند مادرت به عزایت بنشیند، درست است؟ گفتم چرا؟ به حضرت گفته بوده چرا مادرت به عزایت بنشیند؟ )
خداوندا چرا؟ (حالا دارد می زند به سرش در چادرش در صحرا)
ای خاک بر فرق من و کبر و غرور من‌
بر این ترک ادب شاید نشیند مادر مسکین به گور من
دل ای دل پای دار هرچه پیش آید تحمل کن
( حالا با دل خود می گوید)
پیش از دوزخ از دل دوزخی گل کن
(قبل از این که دوزخ را ببینی از این دل جهنمی بیا بیرون)
به رسم خونیان توبه گر در خویشتن بشکن
ز سر بر خود را بر گیر
(خود همان کلاه خود است از سرت کلاه خودت را بردار)
از پا موزه ها برکن‌
(از پایت کفشها و گیوه هایت هرچه که می گویند در زبان عرب،‌ پابرهنه شو،‌)
پیاله گیر و قرآن را میانجی کن
دل ای دل تکیه بر مولا و منجی کن
‌این برای امشبتان است،‌ هرچه بیشتر پیش می رویم بیشتر معتقد می شوم که باید بفهمیم که نهضت سیدالشهدا در چه شرایطی شروع شد و شکل گرفت، این نهضت مولا نهضت فرا تاریخی ست، متعلق فقط به تاریخ نیست بالاتر از سطح تاریخ است، دشمنان مولا هم دشمنان بشریت در همه ادوار تاریخ اند این جریان همیشه گشوده است پس باید متوجه بود هر کس نتواند دشمن خود را بشناسد از خود شکست خورده است، این خود کیست؟ نفس است، نفس دشمن شماست، ‌هر که نتواند این دشمن را بشناسد از خودش شکست خورده، اگر کسی دشمن خود را شناخت دیگر راهی جز راه اباعبدالله برای مقابله با دشمن نمی تواند برگزیند، پس باز برمی گردیم به معاویه، امیرالمومنین (ع)در خطبه ۱ و ۲ نهج البلاغه اشاره کوتاهی به عمق فاجعه معاویه دارند، پیامبر فرموده بودند حق با علی ست علی با حق است، معاویه این را فهمیده بود و خوب هم می دانست یعنی چه؟ برای از بین بردن اسلام اولین کار باید چهره علی (ع)را ضایع کند، تا معلوم نشود که اسلام معاویه اسلام علی(ع) نیست، در کتاب امام شناسی آیت الله حسینی تهرانی جلد ۶ الغدیر جلد ۲، تاریخ طبری جلد ۵، و از کامل بن اثیر جلد ۲ آمده معاویه به سمرة بن جندب فزاری پیام داد 100 هزار درهم به تو می دهم بروی برای مردم روایت کنی، ‌چه چیزی را؟ آيه ۲۰۷ سوره بقره را، از بین مردم کسی هست که جان خود را در ازاء رضایت الهی با خدا معامله کرده است خداوند به بندگانش رئوف است. گفت برو این را بین مردم شایع کن که این آیه در مورد ابن ملجم مرادی ست، در حالی که نه شیعه حتی سنی ها احمد حمبل از سنی هاست،‌ اعتراف دارد که این آیه در مورد امیرالمومنین(ع) است یا آیات ۲۰۴ و ۲۰۵ و ۲۰۶ بقره را بین مردم کسی است که گفتارش در امور دنیایی تو را جذب می کند خدا را هم برای اثبات حقانیت سخنانش شاهد می گیرد در حالیکه او شدیدترین دشمنی را دارد چون از شما جدا شود، سعی در فساد روی زمین دارد انسان ها و کشاورزی را نابود می کند خدا فساد را دوست ندارد چون به او گفته شود تقوا پیشه کند، با انواع گناهان سعی بر عزتمند شدن خود دارد جهنم او را بس است ، که بد جایگاهی ست. به جندب گفت این سه تا آیه را بین مردم روایت کن و بگو این آیات درمورد علی(ع) است. جندب البته نپذیرفت و نکرد ولی اینطوری شما می توانید معاویه را بهتر بشناسید و معاویه هایی که در طول تاریخ بودند اما همین عمق فاجعه معاویه را علیه اسلام بیان می کند. معاویه یک شخص نیست بلکه معاویه یک فرهنگ است فرهنگی که در طول تاریخ تلاش کرده است هنوز هم می کند تا نگذارد نهضت ابا عبدالله درست فهمیده بشود . نهضت مولا را میخواهد منفی جلوه بدهد اما یک چیز جالبتر، سطحی و داستانی جلوه دادن انقلاب امام به مراتب از منفی جلوه دادن آن بدتر است. این کار را نکنید .
به کلام علامه طباطبایی باید عرض کنم، از علائم مادی شدن دین باید هراس کرد معنویت تجسم یافته است در درون فرهنگ اسلامی فقط ائمه تجسم معنویت،هستند هر حاکمی بیاید سرکار ، باغ و بوستان می سازد نخل می کارد و... به سرو وضع شهر می رسد اما اهل بیت یک روح معنوی در کالبد جامعه هستند حکومت اموی کالبد بی روح اسلام است توجه کنید. پیشنهاد یزید به امام این بود حیات دینی اش در حاکمیت فرهنگ یزید بپذیرد تا زنده بماند اما وقتی سید الشهدا با حر روبرو شدند حر به حضرت عرض کرد ای پسر فاطمه فکر می کنم اگر مقاومت نکنید بهتر است چون شما را می کشند .امام فرمودند من را از مرگ می ترسانید اصلا مرگ چیزی است که تو من را از آن می ترسانی؟ در فرهنگ کربلا عنصری به نام خطر مرگ وجود ندارد که بتواند در تصمیم گیری اصحاب کربلا موثر باشد . آن ها می گویند ما مرگ را جز سعادت نمی بینیم پس از مرگ با ما حرف نزنید ما را با مرگ نترسانید با ما از انجام وظیفه حرف بزنید. می دانید در کربلا امام از حر و زهیربن قین دعوت کرد که بیاد به نهضت کربلا بپیوندند . دو تا آدم،چقدر می توانست در مقابل لشگردشمن بایستد؟ فکر می کنید میخواست شمشیر زن اضافه داشته باشد در سپاهش؟ نه؟ اما وجود این دوتا آدم باعث می شد که مردم عادی، نهضتی را راه بندازند و حرکتی را بکنند که از فرهنگ دنیاگرای اموی آزاد بشوند. (اموی رومی). حرکتی است که حضور چنین افرادی امکان پذیرش می کند تا همه مردم جرات آزاد شدن از این فرهنگ را پیدا کنند. الان خیلی از خانم های مسلمان ،چه ایرانی چه غیر ایرانی ،در خارج از کشور حجاب کامل می کنند فکر می کنید اذیت و ناراحتشان نمی کنند، اما انتخاب کردند همین امروز در گفتگوها می شنویم در خانواده ها در فامیل ، می گویند غربی ها همه عیوبی که می گویید دارند این اشکال ها را دارند ولی کاری نمی شود کرد . بله مردمی که حسین(ع) را ندارند هیچ کاری نمی توانند بکنند ،درست است . معاویه به همه فهمانده بود آرامش را پذیرا باشید در سایه این آرامش اگر اصل اسلام و رهبری اسلام حذف شد، چه باک همه هم به این رویه عادت کرده بودند اما امام نگذاشت این فریب مزورانه دین مردم بشود اصل دین از دست برود . در تاریخ دنیا این یک قاعده است هر زمان عده ای فریبی را آشکار و رسوا کنند دیگر برای همیشه آن فریب ، فریب می ماند شکلش عوض نمی شود .دیگر آن فریب تبدیل به حقیقت نخواهد شد امام می خواست این کار را بکند می خواست فریب حکومت اموی رومی را نشان بدهد یک فریب است که بعد از گذر 20 یا 50 سال بعد در روند تاریخ تبدیل به حقیقت نشود. الان همیشه فریب است مروان بن حکم وقتی معاویه مرد گفت قبل از این که خبر مرگ معاویه منتشر شود از حسین بن علی و عبدالله بن زبیر برای یزید بیعت بگیریم خوب دقت کنید معاویه مرده است ولی فرهنگش بر ذهن انسان ها حاکم است چه بپسندی چه نپسندی تو باید معاویه را بپذیری همین . این فرهنگ تا کجا پوچی را در بین مردم گسترش داده بود؟ این باز خیلی درد است .بعضی از مردم کوفه برای امام نامه نوشتند که آقا بیا . از آن طرف هم نامه نوشتند برای یزید که اگر می خواهی کوفه را حفظ کنی حاکم قدرتمند تر از نعمان بن بشیر بفرست. امام در چنین زمانه ای بایستی رسالت خودش را به صحنه بیاورد، که هم انسان ها هدایت بشوند هم نهضت اسلامی و نور الهی خشک نشود. ای وای که امروز من مسلمان ،الگوی من ، از جهان مسیحی غربی می آید. خیلی باید دقت کنید لبه تیغ ایستاده ایم من چقدر مگر از عمرم مانده است که دلم شور خودم را بزنم از من گذشت تمام شد شما که جوانترید اول راه هستید ولی لبه تیغ ایستاده اید پیامبر(ص) در زمان خود از تنهایی اش نهراسید از غار حرا پایین آمد ابلاغ رسالت گرفته است رفت منزلش و از همان روز شروع کرد نگفت من تنها هستم سپاهی ندارم.گفت خدا با من است. امیر المؤمنین(ع) جنگی را که شروع کردند طلحه و زُبیر ایشان را هنگامه کارزار،جنگ تنها گذاشتند،باز هم نترسیدند سیدالشهدا برای احیای دین و دینداری اصلا تنهایی را بهانه نکرد بگوید همه رفتند دیگر من هستم و این جمع کوچک چه کار از ما بر می آید اصلا این حرف را نزدند از مسئولیتشان سرباز نزدند.
پیام کربلا این است که حقانیت دین به خود دین است نه به تعداد طرفدارانش. دفاع از دین به جهت حقانیت دین است کار حق چه توسط یک نفر انجام شود چه توسط یک جمع بزرگ ،اعتبار به حق بودن است نه به این که آدم هایشان کم یا زیاد هستند. کوفه و کربلا را یاران امام حسین پر کردند مگر غیر از این است مگر از کوفه ننوشتند آقا بدو بیا، اینجا میوه هایش رسیده اینجا سبزی هایش همچنین شده، یاران امام آمدند.در کوفه 18 هزار نفر با مسلم بیعت کردند که همه ی آن ها یاران حسین بودند. کربلا 72 نفر در خاک و خون غلتیدند. آن ها هم همه یاران حسین بن علی (ع) بودند.
مقایسه این دو صحنه یک پیام دارد. آن هایی که دریاری از اسلام و امام مسلمین پاک باز بودند، در جان خود مسئله را حل کردند وگرنه در جاهای سخت و آزمایش های سخت همه ادعاها می ریزد پایین و ماندنی ‌خواهد بود ظلمانی مانند ماندن کوفیان نصیب این آدم ها.
سرنوشت کوفیان سرنوشت هر امتی است که ادعای دینداری دارد ولی در دین داری پاکبازنیست.
این هم کلام امروز.در این شبهایی که می آیید این جا تکلیفتان را با خودتان روشن کنید، نکنید باختید !! از این شب ها و محرم امسال بیرون می روید بعد هنوز هم همان آدم قبلی هستید شاید هم کمی بدتر. چون الان کاملا شنیدیم دیگر دیدید حر بیچاره به کجا رسید و چه گفت ! ما دیگر آن وقت اگر این شب ها تکلیفمان را با خودمان معین نکنیم آن گفت‌ وگوی حُر با خودش هم نصیبمان نمی شود.
صحبت از جمع: فرمودید که از سخنان علامه طباطبایی ، از علائم مادی شدن ، و معنویت تجسم یافته یافته،لطفا بیشتر توضیح دهید.
استاد: عرض کردم که ازعلائم مادی شدن دین باید هراس کرد یعنی دین را مادی می‌کنند،مثلا شما باید نماز بخوانی حالا این نماز برای شما فوایدی دارد حرفی در آن نیست، ولی آن چنان گفتگو می‌کنند که اصلا نماز فقط بر این گفته شده بود که شما انرژی زمین را دریافت کنید یا این که نوعی ورزش است نه این طور نیست نماز یک ارتباط عظیم با خالق هستی است که اگر این ارتباط پاره بشود آدم به قهقرا می رود. گفتم که ازعلائم مادی شدن دین باید هراس کرد. معنویت تجسم یافته،یعنی آن معنویتی که دنبالش می‌گردیم در دنیا باید پیدا کرده و به آن رجوع بکنیم فقط در ائمه وجود دارد. در درون فرهنگ اسلامی در ائمه وجود دارد و نباید به کسی غیر از ائمه تَأسّی داشته باشیم.هر حاکمی بیاید می گفتند امیرمومنان نمی دانم چه قدر چاه کند و... همه‌ی این ها خوب است .فلان حاکم آمد چنین و چنان کرد این هم خوب است اما آن چیزی که معنویت دین را مجسم می کند بین مردم در ائمه است.والسلام ادامه صحبت از جمع : آن مطلبی که گفتید امام حسین می خواستند حقیقتی را آشکار کنند که همیشه حقیقت بماند یا فریبی را از بین ببرند که مردم را مطلع کنند
استاد : می‌خواستند فریب معاویه را آشکار کنند که مردم بدانند چه خبر است و هر وقت یک چیزی که در یک جامعه ای تجلی پیدا کرد و خیلی ارج و قرب پیدا کرده ولی دروغین است اگر یک نفر پیدا بشود چوبی به این بزند و این دروغ را به یک باره بشکافد تا همه ببینند دیگه هیچ وقت او نمی تواند قد بلند کند و دیگر آن فریب نمیتواند در جوامع پس از آن هم رشد کند و جایی داشته باشد امام این کار را کردند .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید