منو

دوشنبه, 26 شهریور 1403 - Mon 09 16 2024

A+ A A-

محرمی دیگر را دیده و تجربه کنیم بخش دهم

بسم الله الرحمن الرحیم

در شب های پیشین در باب نهضت کربلا سخن گفتیم حالا می خواهیم بگوئیم آنچه که بسیار مهم و ارزشمند است ، تحلیل واقعه عاشورا و نهضت کربلا است . چرا ؟ عبیدالله بن زیاد در حضور اسرا کربلا را اینگونه تحلیل کرد ، خدا می خواست که ما پیروز شویم . دشمن در همه ی ادوار تاریخ می خواسته که ما تحلیل مناسب کربلا را به دست نیاوریم وقتی به دست نیاوریم ، خب انحراف و کج و این ور و آن ور می رویم . امروزه با وجود مداحان و نوحه خوانان و این همه عزاداری ها ، همه می دانند چه وقایعی در صحرای کربلا و روز عاشورا اتفاق افتاده است ، حتی اکثر اخباری که به دست ما رسیده است شیعه و سنی روی آن متفق القول هستند ، یعنی هر دوی آنها قبول دارند که این اتفاق افتاده و چنین چیزی بوده است .

عنایت بفرمایید اگر بخواهید تماماً با کربلا روبرو شوید باید به سه نکته حساس شوید :
نکته اول : از خود حادثه کربلا به خوبی شناخت و تحلیل صحیح داشته باشید . در فلان جا ، فلان کس ، روی منبر می گفت این طوری شده است نه ، نمی شود . این به درد نمی خورد باید شناخت کامل داشته باشید با اسناد صحیح ، چرا ؟ چون با تحلیل های غلط خدایی نکرده چیزی اضافه یا کم نکنیم که بسیار این اتفاق می افتد . تماماً با خود کربلا روبرو شویم با آن چیزی که آنجا وجود داشته است ، نه با گفته ها و باورها و حرف ها و نقل قول های بدون اساس.
نکته دوم: توجه کنیم کربلا را چه کسی به وجود آورده است ؟ می گوید خب معلوم است امام حسین(ع) . خب ، قبول دارم . آیا صرفاً یک آدم خوب نهضت را به وجود آورد ؟ یا امام معصومی که همه ی افعال و حرکاتش باید ملاک و الگو باشد و در آن نهضت نقش اصلی را هم داشته باشد پس اگر شما صرفا ً امام را یک آدم خوب می دانید یا اگر فکر می کنید نقش امام کم رنگ تر و حاشیه تر است ارزش ندارد باید دقیقاً بدانیم که نهضت کربلا را امام معصوم به وجود آورده است و نقش اصلی این ماجرا را ایشان به عهده داشته است این را هیچ وقت نباید از یادتان ببرید چون اگر از یادتان ببرید شروع می کنید به انتقاد کردن چنانکه در طول تاریخ خیلی ها انتقاد کردند. گاندی می گوید من به حسین(ع) اقتدا می کنم چرا؟ گاندی آدم کمی نیست آدم بزرگی است ، اقتدا می کنم چون قابل تقدیر است . اما ، شیعه مثل گاندی امام حسین(ع) را قبول ندارد . گاندی می گوید حسین(ع) خوب است کار حسین(ع) هم خوب است اما آیا جلوه ی حق هست ؟ اگر می خواهید از کربلا محروم نشوید باید توجه کنید کربلا را چه کسی به وجود آورده است ؟ کربلا را یک امام به وجود آورده است نه فقط یک آدم خوب. کافی نیست که امام را فقط خوب بدانید اگر فقط امام را خوب می دانید پرت و پلا هستید به درد نمی خورید ارزش انسان ها و ارزش اعمال را به روی زمین قرار ندهید مثل چه ؟ مثل نماز . نماز یک فریضه ی الهی است برای اینکه بهای آن را پائین بیاورند ، به قول خودمان آن را عمومی کنند. می گویند که ، وقتی روزانه اینقدر دولا و راست می شوید ورزش کردید، وقتی این نقاط تان روی زمین قرار می گیرد ، این نقطه ها به زمین می چسبد ، انرژی زمین را جذب می کنید ، انرژی بد خودتان را تحویل می دهید و الی آخر ... همه ی اینها درست است هیچ هم غلط نیست . اما فی الواقع نماز یک ذات حقیقی دارد از آن غافل نشوید اگر از آن غافل شویم به طور حتم باخته ایم بچه هایتان را اول با ذات نماز آشنا کنید بعدها به آنها بگوئید مادرجان یا پدرجان ، تو که نماز می خوانی آفرین ، اما می دانی که این خاصیت ها را هم برای تو دارد . نه اینکه بچه ی شما به خاطر این خاصیت ها نماز بخواند بعداً او دیگر نماز نمی خواند و رها می کند . می گوید باشگاه می روم و دمبل می زنم ، خیلی بهتر از دولا و راست شدن نماز است . حالا امام حسین(ع) انسان خوبی بود شکی در آن نیست اما خوب بودن زیرمجموعه ی مقام امامت ایشان است . این را فراموش نکنید . مثلاً طبری فردی است که تابع مذهب شافعی و تاریخ شناس است . او می گوید امام آدم خوبی است از زاویه ی اینکه امام آدم خوبی است وقایع کربلا را بررسی می کند اما طبری کربلا شناس نیست پس غفلت نکنید . کربلا توسط یک امام حق ساخته شده است .
نکته سوم: کربلایی که امام معصوم آن را به وجود آورده ، چرا به وجود آورده است ؟ چه پیامی دارد ؟ بنیاد آن چیست ؟ بعد از آن چه اتفاقی افتاد ؟ این ها سوالاتی است که باید بروید و آنها را در بیاورید . مسعودی در تاریخ خود داستان مطرف بن مغیره بن شعبه ثقفی را آورده است که چه ؟ از پدرش نقل می کند ، موذن وقتی نام حضرت محمد(ص) را به عنوان رسول خدا در اذان می آورد ، معاویه به مطرف رو می کند و می گوید سوگند به خدا که من از پا نمی نشینم تا این نام را در اعماق زمین دفن کنم ، حالا دشمنی با علی (ع) در راستای دفن همین مظاهر ارزشی است چرا می خواهد با علی(ع) بجنگد ؟ چرا برای او این همه روایات ساختگی ساخت ؟ چرا دستور داد این همه سر منابر امام را لعن کنند ؟ به همین دلیل . پس در فاجعه ی کربلا اصل معاویه است که باید به معاویه دقیق شوید و چون فرهنگی را ساخت که به دنبال آن کربلا را آورد یزید فرزند نادان کم عقل بی شعوری بود که نفهمید پدرش چه عمل خائنانه ای را انجام داده است .
در کل تاریخ ، بشر فقط دو جبهه دارد 3 تا یا 4تا نداریم . 1- جبهه انبیا ، که با اتصال انسان به عالم غیب و معنا بشر را از بی معنایی و بی محتوایی رها می کند . 2- جبهه ای که مقابل سنت انبیا قرار می گیرد و از خودش هیچ چیز ندارد . در کربلا این رویارویی صفحه نمایش همه ی تاریخ در ابعاد بسیار جامع خودش قرار گرفت دقیقاً 2 جبهه ، 3 تا و4تا نبود . هر حرکتی که مقصد اصلی آن آسمان نباشد حرکت شیطانی است . باورتان نمی شود بروید و نگاه کنید . شما هر حرکتی که در دنیا می کنید ، بگذارید از مسائل ریز بگویم می روید بازار خرید کنید ، یک عالمه هم پول خرج می کنید ببینید به چه سادگی مثال می زنم فرش ها و رومیزی ات را عوض می کنی ...کلی هزینه می کنی. از تو می پرسند که چرا ؟ یکی جواب می دهد که فرش ها کهنه و نازک شده و تارتارش دیگر دیده می شد ، پاهایم یخ می کرد. رومیزی پراز چرک بود ، دیگر پاک نمی شد و الی آخر... اما یک خانمی اینطور می گوید آخر می دانی هفته بعد مهمانی دارم.می خواستم همه چیز را عوض کنم خوب دقت کردید؟ یکی آنطور نگاه می کند، یکی اینطور .3 نگاه نداریم .تو ببین در این دنیا چه کاره ای از یک چیز کوچک زمینی مثال زدم. چون من خیلی با این مسئله روبرو هستم، می گویم دوستان عزیزان یخچال می خواهم برای یک خانواده بی بضاعت، و... بخاری میخواهم ... دوستانی که می خواهند کمک کنند بعضی ها زیر گوشم، یواشکی می گویند، مثلا من یک یخچال دارم دست دوم می دهم یا شخص دیگر می گوید این کار را انجام می دهم ، بعضی ها یواشکی می گویند من این پول را ریختم ،برای اینکار خرجش کنید اما هیچ کس نداند. اما بعضی ها برای من اعلامیه می دهند. ارزش ندارد ، یا تو جهت خدا می روی، یا جهت غیر خدا، پس 3 تا نداریم حالا ممکن است کسی 6 هزار سال هم عبادت کند، اما به خودش سجده کرده و بلاخره هم شیطان می شود .اما یکی هم مثل قاسم بن الحسن، هنوزبه سن تکلیف نرسیده ولی اینقدر عشق به حقایق قلبش را مملو کرده که آقا سید الشهدا از او می پرسد ،مرگ را چگونه می بینی؟ پسر بچه ای بود می گوید از عسل شیرین تر.
پس دو تا دیدگاه وجود دارد:- یکی به عالم آسمان و بالا و دیگری به دنیا .خیلی ها هستند نماز می خوانند ، اما در اصل به خودشان و حوائجشان سجده می کنند. آن موقع که سجده می کند، تنها کسی که مد نظرش نیست خداست. تنها چیزی که یادش است پول وامم را نداده ام حالا از کجا بیارم، برای فلان کار می خواهم این کار را انجام بدهم حالا از کجا پولش را بیاورم و الی آخر ...
شیعه باید بیدار باشد، ظریف ببیند شیعه ابوبکر یار غار پیغمبر(ص) را در یک جبهه می بیند ،علی(ع) را در یک جبهه دیگر . اگر شیعه می گفت علی(ع) خوب است می گفتند مگر خلیفه اول بد بود؟ نه بد نبود که هر دو خوب هستند اما شیعه متوجه است علی (ع)حق است. این تشخیص خیلی کارساز است. مگر کسانی که در کربلا با امام می جنگیدند نماز نمی خواندند ؟ همه نماز می خواندند تشخیص، بسیار کار مهمی است. همه ی تاریخ در کربلا جمع شده است ،همه خوبی ها در وارث انبیا حسین بن علی (ع) جمع شده است همه بدی ها هم در وارث شیطان لانه گزیده است. معاویه ،یزید .همه زندگی بشر در همه خوبی ها یعنی زهیر یعنی بریر و بقیه اصحاب. همه بدی ها هم در افرادی مثل خولی، شمر ، ابن سعد و ... تمرین می کنند در طول تاریخ این تمرین ها بود. بریر ها و زهیرها آمدند رفتند شمرها ، خولی ها آمدند. کربلا درس می دهد. چه می گوید؟ می گوید بمیر، تا بمانی نمیری نیستی جاودانه نمی شوی، نمی مانی.آدم ها فکر می کنند آنچه که برای من نباشد بیهوده و بیخود است. اما کربلا می گوید این من مادون هم مال من نباشد که چه بشود تا من باشم .
در دو چشم من نشین ای آنکه از من برتری(این کدام من است )
در سیاست فرهنگی آن زمان گفتند حسین بن علی(ع) فرد خارجی و ضد دین است. ببینید چه چیزهایی، می گویند حسین بن علی(ع)بعد می گویند خارجی و ضد دین است. قصه ،قصه ماندن و نماندن است، یعنی چه؟ کوفی هایی که با حضرت می جنگیدند یک عده شان برای اینکه از شمشیر عبیدالله در امان بمانند در امان ماندند، اما واقعا نماندند. از خودشان هیچی نماند. از این پوچی بیشتر سراغ دارید؟ کسانی هم ماندند و نمردند، اما باز هم وجودشان بیهوده بود آنهایی که رفتند در خانه هایشان درها را بستند .حالا شما به خودتان نگاه کنید آیا روزها وشب هایی که غیض کردید، در محفل امام حسین(ع) شرکت نکردید به خاطر دارید؟ در عمق وجودتان از خودتان راضی نبودید، زبانتان یک چیز دیگر می گفت قلبتان یک چیز دیگر، خودتان هم خودتان را نمی خواستید یک علت دارد چون از کربلا بریده بودید به آسمان معنا دیگر وصل نبودید.ابن عباس خدمت امام رسید و ایشان را حذر داد از اینکه به سمت کوفه حرکت کند ابن عباس معتقد بود که مردم کوفه اگر حتی دعوت کردند که بیا قبل از آن می بایست خودشان حاکم خلیفه وقت یعنی یزید را بکشند شهرها را در اختیار بگیرند دشمنانشان را بیرون کنند بستر حکومت را برایت فراهم کنند که اینطوری نیست پس نرو می ترسم شما را فریب داده باشند دروغ بگویند وقتی رسیدید با شما مخالفت کنند تنهایتان بگذارند. دقیقا هم همین کار را کردند کلام ابن عباس از فکر یک روشنفکر صرفا مادی با تحلیل سیاسی تاریخی و اجتماعی کاملا تحلیل درستی است..اما امام نپذیرفت و رفت اگر در حرکت امام کاملا دقیق بشویم در می یابیم .عجیب امامی است. آمده یک صحنه وسیع فراهم کرده است که چه بشود؟ همه را آورده روی سن تئاتر.یک صحنه بزرگ تئاتر درست کرده همه را دعوت کرده تا هر کسی نقش خودش را بازی کند نمایش آدمیت. شیطان 6هزار سال عبادت کرد خداوند در سوره بقره آیه 34 فرموده "كانَ مِنَ الْكافِرينَ" او از روز اول کافر بود اما کفرش پیدا نبود چه کسی کفر شیطان را آشکار کرد آدم(ع).آدم(ع) اسماء الهی را که از پروردگارش آموخته بود آشکار کرد شیطان سجده نکرد کفرش آشکار شد حسین (ع)حقیقت آدمیت است آدم آدم(ع) است حسین (ع)کوفیان را نشان داد یزید را روی این سن تئاتر نشان داد مقدسان دور از اهل بیت را به صحنه نمایش آورد. اهل بیت را نشان داد.
در دنیا 3 دسته آدم داریم :
دسته اول: آدم بدها هستند، هر کجا باشند فقط فکر این هستند چگونه جیب یک نفر را خالی کنند مال یکی را بدزدند یک کار بد بکنند وقتی به مجلس عزا دعوتشان می کنید می گویند یک پول بده تا بیایم چرا؟ چون همه چیزش دنیاست.
دست دوم: آدم هایی که خوبند یعنی می خواهند خوب باشند اما در عالم غیب و معنا به سر نمی برند جان می کنند تا در عالم معنا بروند ولی یادشان هم هست که باید بروند عالم معنا اما حکم دنیا به آنها جاری است کینه ها رقابت ها ، خودنمایی ها ، برتری طلبی ها ، حسدها ... همه اينها آنها را اسير كرده است.
دسته سوم :خود اهل بيت اند دائم در عالم غيب هستند با عالم بقا و حضور در تماسند، شمر مي گويد وقتي وارد گودال قتگاه شدم حسين(ع) مي خنديد يك آدم سراپا زخمي در حال فوت در حال مرگ، يك حيوانی که انسان نماست آمده بالاي سرش مي داند می خواهد با او چه کار کند ولی می خندد مگر چنین چیزی داریم راویان حادثه کربلا همه می گویند که در ظهر عاشورا امید تمام وجود حسین(ع) را فرا گرفته بود، در حالي كه مي ديد ديگر هيچ كس برايش نمانده همه رفتند، از صبح جسد هركدام از يارانش را كه در میدان افتاد خودش به تنهایی رفت و به چادرها منتقل كرد، وقتی به لشکر عمر سعد حمله می کرد لشکر گله ای عقب می رفت چند بار این کار را کرد آقا، بالاخره عمر سعد که لعنت خدا بر او باد فریاد زد چرا ایستاده اید این مرد قاتل عرب است همه حمله کنید، همه باهم حمله کردند با هرچه که در دستشان داشتند حضرت را می زدند، حضرت بازهم با آن هیبت خون آلود، تنهای تنها، زخم خورده، به لشکر عمر سعد نهیب می زد آنها عقب می رفتند، چرا؟! چه چیزی در چهره مولا می دیدند؟ یک چیزی می دیدند که عقب می کشیدند و پس می رفتند باید در عمق ماجرا فرو رفت تا بشود درک کرد چگونه مولا تجسم امید و قدرت و نپوسیدن است؟ مگر ما نمی خواهیم این باشیم؟ ما هم می خواهیم این باشیم دیگر چطور؟ کجا؟ در کدام مکتب؟ در کدام کلاس و نزد کدام استاد می خواهیم این را یاد بگیریم؟ با چه هزینه ای؟ در فرهنگ معاویه ای آدم ها ابزار بودند در مروج الذهب مسعودی آمده که در زمان امیرالمومنین (ع)شخصی شتر ماده اش را در شام گم کرده بود شتر ماده را ناقه می گویند شتر نر را جمل می گویند، یکی از کوفه آمده بود با یک شتر نر مرد شامی یقه مرد کوفی را گرفت گفت که شتر تو ماده است، برای من است تو برداشتی دعوا بالا گرفت، بردند پیش معاویه، معاویه گفت شاهد داری؟ 50نفر شامی آمد شهادت داد که این شتر، شتر ماده است، مگر چنین چیزی می شود آخر؟ این تنها موردی ست همه حتی بچه های کوچک هم می توانند بفهمند کدام ماده ست کدام نر است، معاویه شتر را داد به مرد شامی، مرد کوفی اعتراض می کرد ،گفت حکمی است دیگر صادر شده و برگشت ندارد، او هم از ترس جانش راه افتاد برود، فردایش فرستاد دنبالش مخفیانه او را آوردند ، گفت شترت چند؟ گفت ۱۰۰ دینار، گفت این ۲۰۰ دینار را بگیر صبح از اینجا برو، اما یادت باشد رفتی کوفه به علی(ع) بگو با این افرادی که فرق شتر نر و ماده را نمی دانند به جنگ تو می آیم، منظور معاویه چی بود؟ می خواست بگوید این مردم عقل و شعور و فهم ندارند کسب نکردند،من هم نمی گذارم عقلشان رشد کند، همان بلایی که امریکا امروزه سر ما دارد می آورد، بچه های جوان مان در خیلی چیزها نمی فهمند خودشان را سرور و صاحب نظر می دانند عالی است، ولی به آنها یاد بدهید سرور آن کسی است که اصل را از سرور گرفته نه از یک فرهنگ منحط مزخرف، خیلی سال پیش این را مطرح کردم انگلیس یا فرانسه یک بررسی کرده بودند دیده بودند که بلا استثنا بچه ها همه شان پشت چراغ قرمز عابر پیاده می ایستند و هیچ کدام تکان نمی خورند مگر می شود؟! بچه مگر می تواند قرار بگیرد و همینطور بایستد؟ چطور چنین چیزی امکان دارد؟خلاصه پیگیری و تحقیق کردند رسیدند به آنجا بچه ها که به سن مدرسه می رسند یک جلسه ای را در مدارس می گذارند آنجا فیلمی را نشان می دهند که بچه از چراغ قرمز عابر پیاده می دود بعد پلیس می گیرد می برد زندان و کتک می زند، نگه می دارد، بعد غذا و آب نمی دهد و الی آخر... این‌ تا آخر عمرش دیگر هرگز حتی یک چراغ قرمز را رد‌ نمی کند حتی اگر یک پیرمرد هم بشود، آیا به نظر شما این فرهنگ آن مملکت است که این انضباط را آورده؟ ترس شان است، معاویه اینطور حکومت می کرد، می گوید من نمی گذارم عقل هایشان رشد کند، اما تو علی(ع) می خواهی اینها را به رشدی برسانی که حق را از باطل جدا کنند؟ ولی من فرهنگی را به صحنه می آورم که نتوانند  اینها برنامه های تو را درک کنند و دیشب راجع به آن گفتگو کردم، آنچه مهم است این است که بدانیم ملتی که زیر حاکمیت غیر اهل بیت است نمی تواند شعور پیدا کند و حق را بشناسد.
دل مردان خدا راست ز تو نور حیات یا قتیل العبرات
 (مردان خدا دلشان از تو نور زنده بودن می گیرد)
شده محکم ز مناجات تو ارکان صلات یا قتیل العبرات
بابی انت و امی گل گلزار رسول راحت جان بتول
مرتضی سیرت و صورت حسن و حمزه صفات یا قتیل العبرات
ما زنور تو رسیدیم به سر منزل عشق ای قرار دل عشق
چون تو مصباح هدی هستی و کشتی نجات یا قتیل العبرات
بیاییم این شبها را مفت از دست ندهیم آنهایی که آمدند اینجا با ما بودند ان شاالله مابقی شبها را خواهند آمد ، از دست ندهیم هر شب یک درس روی یک کاغذ یاداشت کنیم بزنیم روی آینه، زنها و مردها عادت دارند لااقل برای بیرون رفتن از خانه ده بار خودشان را در آینه نگاه می کنند هر بار این درس ها را در آینه ببینیم باشد که در جانمان بنشیند،.
ان شاءالله فردا صبح که برای نماز صبح بیدارشدید، اگر بعضی ها هم شیطان گولشان زد بعد از بیدار شدن نماز صبحشان را بخوانند که جا نمانند و حتما یک صدقه کنار بگذارند.صدقه 70 هزار بلا را رفع می کند صدقه کنار بگذارید و اگر می خواهید ۶ آیه الکرسی به ۶ جهت، راست چپ جلو پشت سر بالای سر و آخرش کف دست بخوانید و فوت کنید و دست به سر و رویتان بکشید.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید